دانلود

Une grande belle a un chien

0 vues
0%

En 84, quand j'étais un film sexy de 21 ans, et pour la tête

Je m'échauffais dans une voiture particulière, un jour avec une de mes amies, deux filles sexy dans deux tchadors

Nous sommes montés dans la voiture et l'un d'eux s'appelait Razieh, 17 ans

Connie a eu un wow, et l'un d'eux Maedeh Connie, je ne sais pas exactement 18 ou 19 ans, on voulait tous en quelque sorte avec eux

Parlons-en, mais ils ne sont pas intervenus, après tout

Après quelques taquineries, on a entendu la réponse du mamelon et on a commencé à parler, Razieh est un peu plus petite que Maeda

Mais son corps était plus beau que son estomac, bien sûr, la moitié sous la tente

C'était, en somme, Maedeh m'a pris mon numéro, nous étions ensemble pendant une heure, nous les avons livrés et sommes partis.

La dame ne pouvait pas m'appeler elle-même en disant que nous n'avons pas de relations sexuelles au téléphone en Iran

هر وقت که اومدم بیرون بهت زنگ میزنم که بیای دنبالم؛ یه مدت گذشت و دیدم که دوستیمون فایده نداره زیاد تحویلش نگرفتم و فقط در حد یه سلام احوالپرسی بودیم تا اینکه یه روز تو محلمون وقتی داشتم از خونه میومدم بیرون دیدم یه دخترو یه پسر دارن میرن من که قیافشو ندیدم ولی از پشت سر شناختمش که همون راضیه خانوم ماست و با یکی دیگه اونم انگار فهمیده بود که و منو دیده بود، خلاصه یه روز بهم زنگ زدو گفت که بیام ببینمش کارم داره منم رفتم پیشش تو خیابون کنار هم راه میرفتیم و کسشعر میگفتیم که بهش گفتم دیدمت با یکی دیگه اولش بروی خودش نمیاورد ولی بعدش گفت که پسر عممه و از این حرفا ولی من تو رو دوست دارم نه کس دیگه ای و…!یک سال از دوستیمون گذشت و تو تابستون خونه ی دوستم خالی شده بود منم یه روز قبل بهش گفتم میخوام ببرمت یه جای خوب گفت کجا گفتم خونه ی خودمون گفت کسی نباشه و خلاصه اومد منم جلو رفتم اونم پشت سرم اود داخل دوستم تو اتاق بود منم راضیه رو بردم تو حال نشست پیشمو چادرشو در آورد تازه هیکلشو داشتم میدیدم چه سینه هایی روسریشو در اوردم موهای سیاهو بلندی داشت هر کاری کردم پیرنشو در نیاورد کمی بغلش کردم و افتادم روش شهوتم زده بود بالا نمیدونستم چجوری لختش کنم چجوری کیرمو که آب شهوتم میومدو بکنم تو کونش یه دفعه صدای در اومد راضیه با ترس گفت کیه گفتم ساکت هیچی نگو برو داخل اتاق اون یکی اتاق که خالی بود تو اون یکی دوستم بود رفتم درو باز کردم دوست رفیقم بود و دکشون کردم.رفتم پیش راضیه گفت کی بود گفتم هیچی همسایه بود دوباره ازش لب گرفت و افتادم روش هی میگفت بسه دیگه بسه منم شهوتی فقط میخواستم یه جوری برسم به کونش و کیرمو بکنم تو سوراخش آقا هر کاری کردم راضی نمیشد هر جور بود پیرنشو در اوردم یه تاپ صورتی تنش بود،دو تا سینه گرد و خوشگل داشت نمیذاشت بهشون دست بزنم یهو یه فکری به ذهنم رسید جریانش با دوست پسرش رو کشیدم وسط و گفتم چرا رفتی با یکی دیگه و زدم تو صورتش جا خورد همینطور مات مونده بود که چی بگه منم گفتم حالا میکنمت تا دیگه از این غلطا نکنی بری با یکی دیگه شروع کردم به لخت کردنش نمیذاشت یهو دیدم دوستم اومد داخل اتاق یکی محکم زد تو صورتش اونم پرید تو بغلم گفت بهش بگو بره میترسم اشاره دادم به دوستم که تو برو خودم حسابشو میرسم تا رفت یکمی آروم شده بود تاپشو در آوردم یه کرست صورتی سفید پوشیده بود بعد شلوارشو در آوردم چه کونی وای اصلا فکرشو نمیکردم که انقدر کون بزرگو گردی داشته باشه کیرم داشت میترکید شرتو کرستشو در اوردم لخت لختش کردم هیچوقت یادم نمیره اون کون و سینه هاش بگذریم به شکم خوابوندمش افتادم روشو کیرمو که داشت منفجر میشد گذاشتم لای کونش و کمی لا پایی زدم خیلی حال داد گفتم فایده نداره باید بره داخل سوراخ کونت بلند شدم گفتم قنبلش کن قنبلش که کرد وای داشتم دیوونه میشدم عجب کونی بود سفید نرم اصلا مو نداشت چندتا مو زرد دور کونش با آب دهنم دور کونشو خیس کردمو و کمی هم زدم به سر کیرمو گذاشتم در سوراخش هر چی زور زدم نمیرفت تو به شکم خوابید باز سرشو خیس کردم و آروم آروم فشار میدادم اونم هی تکون میخورد دردش میگرفت یواش یواش سرشو رفت داخل کم کم کم بیشتر میدادمش داخل تا جا باز کرد به بغل خوابوندمشو گذاشتمش داخل دیگه کمی جا باز کرده بود ولی بازم کون تنگی داشت چند تا طلمبه تند زدم و تمام آبمو ریختم تو کونش آب بود که از کونش میومد بیرون بهش گفتم حسش کردی آبمو ریختم تو کونت جیغی کشید گفت ریختی توش گفتم مگه چیه گفت چیزی بهم نشده منظورش پردش بود فکر کرد که پردشم پاره میشه گفتم نه خیالت راحت من که رفتم بیرون دوستمم اومد و اونم کیرشو کرد تو کونش و آبشم ریخت توش بعدم رفت ولی موقع رفتن منو ندید بعد اون روز یه بار دیگه دیدمش و ازش معذرت خواهی کردم که نمیدونم چرا این کارو کردم ازاین حرفا تا شاید یه بار دیگه بیاد بکنمش که دیگه هم ندیدمش.

Date: Juillet 17, 2019

Soyez sympa! Laissez un commentaire

Votre adresse email n'apparaitra pas. Les champs obligatoires sont marqués *