دانلود

Une belle femme de chambre salope et un insecte rugissent et hurlent

0 vues
0%

Ali est une très belle femme et elle a un bon film de sexe avec un garçon

12 est aussi il y a longtemps j'étais dans le fil de cette dame j'appelle le nom sexy de Mary mais il y a un instant

Il n'est pas venu

Mary est venue au magasin chercher de l'argent auprès de son mari Connie pour acheter un slip.

La boutique de la mariée est allée chez son mari puis a commencé à parler pendant un moment.

Doddell s'est plaint à moi et s'est plaint du manque de droits de son mari, dont la vie est si dure pour moi.

Voulait augmenter les salaires entre-temps

J'ai également saisi l'opportunité d'ouvrir une porte plus proche de Mary, la sympathisant avec elle et respectant son histoire sexuelle.

Et j'ai dit que j'avais quand même le droit de faire l'amour avec Ali

مطابق عرف و قانون پرداخت میکنم ولی برای شما ارزش ویژه ای قایلم و نمیخام سختی بکشی و هر وقت پول خاستی کافیه به خودم بگی تا به خودت پول بدم اینجوری زیاد به شوهرتم وابسته نمیشی (باید بگم علی از اون خر مذهبیهای دیکتاتوره که خون زن و بچشو تو شیشه کرده و یه قطره آب از دستش نمیچکه) ……..خلاصه اون روز بهش صد هزار تومن پول دادم و گفتم بدون اینکه به علی بگی این پولو واسه خودت خرج کن اونم بعد از کلی تعارف پولو قبول کرد و این واسه من مثل یک چراغ سبز بود بعد از مدتی علی هم اومد و بیست تومن پول بهش داد تا بره خرید.فردای اون روز مریم بهم زنگ زد تا ازم تشکر کنه منم فرصتو مناسب دیدم بهش گفتم میخام تو بانک براش یه عابر بانک باز کنم که هر وقت پول خاست براش بریزم واسه همین باید بیاد با هم بریم بانک و اونم قبول کرد،فردای اون روز رفتم دنبالش و سوار ماشین کردمش بریم بانک که گفت آخ این پولا بابت چیه بهش گفتم ببین من علی رو میشناسم و میدونم پول بهل نمیده واسه همین من به جای اینکه حقوق اونو اضافه کنم به خودت هر ماه یه مبلغی میدم تو هم هرجور میدونی هزینه کن.خلاصه سرتون رو درد نیارم اونم ازم تشکر کرد و رفتیم بانک کارا رو انجام دادیمو رسوندمش خونه و همین شد مقدمهای برای تماسهای تلفنی هرروزمون و یواش یواش حس کردم موقع حرکت نهایی داره میرسه.بعد از چند روز به بانک رفتم و کارت عابر بانک رو گرفتم و به مریم زنگ زدم و گفتم میام کارتو بدم وقتی رفتم خونش درو باز کرد گفت بیا بالا منم با یه دسته گل که خریده بودم بالا رفتم وقتی در رو باز کرد فهمیدم تا لحظاتی دیگه کیرم به آرزوش میرسه چرا که اثری از اون زن نیمه مذهبی نبود و مریم خانم حسابی به خودش رسیده بود.خیلی ناز شده بود میخاستم بی مقدمه بپرم روش ، آقا کیره هم بد جور بیقرار شده بود رفتم نشستم رو مبل و اونم رفت میوه و چایی بیاره وقتی بهم میوه تعارف کرد موقع دولا شدن سفیدی گردنش همراه با بوی عطر زنانش داشت دیوونم میکرد وقتی نشست بهم گفت شهرام تو چرا ازدواج نمیکنی تو که میتونی بهترین زندگی رو داشته باشی، بهش گفتم ای بابا کی به ما زن میده اونم گفت از خداشونم باشه ماشاالله همه چیزت کامله منم به شوخی بهش گفتم مثلا اگه من میومدم خاستگاری تو قبول میکردی؟ گفت حالا که نمیشه ولی اگر قبل از علی اومده بودی بدون شک قبول میکردم آقا ما هم زدیم تو خطوط رمانتیک و بهش گفتم راستش من اگه ناراحت نمیشی باید بگم خیلی بهت علاقه دارم و ای کاش شوهر نداشتی و این حرفا اونم معلوم بود از این تعریفا خیلی حال کرده گفت بابا دختر خوب زیاده منم با یه حالت سرشار از افسوس گفتم ولی مثل تو کسی نیست جفتمون سکوت کردیم از جام بلند شدم و رفتم کنارش نشستم دستشو گرفتم تو دستم و تو چشاش نگاه کردم و گفتم قول بده دوستیمون همیشه برقرار باشه اونم با یه حالتی از شرم تو چشام نگاه کرد و لبخند کوچیکی زد راستش هنوز باید رمانتیک رفتار میکردم اما از خود بی خود شدم و لبامو چسبوندم به لباش و دستامو حلقه کردم دورش و فشارش میدادم و میبوسیدم ولی اون ممانعت میکرد و لباشو از هم باز نمیکرد صورتشو کنار کشید و گفت تو رو خدا ول کن من شوهر دارم بهش گفتم فقط چند ثانیه تو بغلم بمون بعد کشیدمش رو پام و روسریشو از سرش کشیدم و شروع کردم به بوسیدن صورت و گردنش اونم الکی میگفت ول کن تو رو به خدا ولی تابلو بود که داره تحریک میشه بهش گفتم من ازت هیچی نمیخام فقط لباتو بده و لبامو گذاشتم رو لباش و زبونمو بردم تو و یکی دو دقیقه داشتم از اون لبا لذت میبردم دستمو از زیر پیرهنش بردم رو شکمش که هیچی نگفت شروع کردم به مالش سینه هاش و همزمان لبو زبونشو میخوردم اونم دیگه کامل همکاری میکرد تو بغلم بلندش کردم و بردم تو اتاق گفت میخای چیکار کنی بهش گفتم میخام حسابی نازت کنم و افتادم روش اونم میخندید و شهوت تو چشاش موج میزد دستمو بردم زیر دامنش و خیلی ملایم با سر انگشتام رونای صیقلیشو تحریک میکردم اخه تو این کار متخصص هستم ، چشاشو بسته بود و داشت منفمجر میشد بعد از چند ثانیه دست کردم تو شرتش و کسشو تو دست گرفتم و شروع به مالیدنش کردم اونم که دیگه چشاشو بسته بود و تو حال خودش نبود شرت و دامنو از پاش درآوردم و شروع به خوردن کس نازش که از نظر من دروازه بهشت همین کس خانمهاست،انگار تا حالا شوهر نفهمش کسشو نخورده بود چون با این مساله خیلی کنجکاوانه برخورد میکرد و شدیدا آه و اوه میکرد و شاید در جا دوبار ارضا شد منم از واکنشهای هیجانی مریم به وجد اومده بودم کاملا از کیر خودم یادم رفته بود و شاید حدود 10 یا 15 دقیقه یه بند کسشو میخوردم تا جایی که خودش گفت بسه دیگه ترکیدم پا شدم لباسامو درآوردم و بی مقدمه کیرمو چپوندم تو دهن مریم با اکراه زبونشو به کیرم میزد و اصلا ساک زدن بلد نبود تو دهنش شروع کردم تلمبه زدن ولی چون وارد نبود حال نمیداد کیرم در آوردم و بهش گفتم الان کستو طوری جر میدم که تو تاریخ بنویسن اونم خندید و گفت همش مال خودته به حالت طاق واز خوابوندمو رفتم لای پاهاش دولا شدم و بوسیدم و ازش اجازه گرفتم و خیلی آروم کیرمو فرستادم تو بهشت و نرم شروع به تلمبه زدن کردم اونم خیلی ناز آخ میگفت سرعتمو بیشتر کردم که دیدم دردش شروع شده و با دستش به شکمم فشار میاورد و میگفت تو رو خدا یواشتر ولی من بهش امون نمیدادم کیرمو کشیدم بیرون و بهش گفتم برگرد از پشت نشستم و با انگشت تو کسش کردم و شروع به مالیدن کسش کردم میخواستم بکنم تو کسش که یکدفعه چشمم به سوراخ کونش افتاد و مسیر کیرمو به سمت کونش تغییر دادم
Et avec toute la puissance de mon Kirmu dans le pauvre cul, il ne s'y attendait pas et son souffle était bloqué et il pleura Je pensais qu'il poussait aussi loin que je pouvais mais son derrière était trop serré et il ne pouvait pas pomper ma bite et je le tirai en arrière Je faisais des va-et-vient sous les mains et les pieds, écrasant et gémissant si fort que je me suis endormi. Tandis que je tenais mon corps immobile, mes seins battaient à tout rompre et mon cou était détendu. Il m'a dit que Kirito faisait quelques pompes. Je l'ai sortie et l'ai serrée dans ses bras devant elle. Je l'ai embrassée et me suis excusée pour la pression que je lui avais faite et pour le fait qu'elle dormait beaucoup. J'ai dit qu'il allait bien mais que ça fait très mal, je me suis rendormi et j'ai commencé à lui donner une couverture très vide et quelqu'un avait un visage relativement beau. J'ai frappé à certaines des pompes dans ma bouche et j'ai vu que mon jus venait à elle et je me suis assis fermement sur son visage. Elle a dit qu'elle était si sale que vous lui avez dit désolé et je l'ai embrassée encore et encore. J'étais content d'aller à la salle de bain avec un pot vide dans la salle de bain et le forçais à me virer à nouveau et à lui cracher sur le visage cette fois, mais cette fois cela ne me dérangeait pas. Mary a gardé notre amitié et nos relations sexuelles avec nous depuis et a connu des aventures intéressantes que je peux écrire pour vous si vous êtes intéressés. C'était assez réel et j'ai essayé d'écrire autant de détails que possible pour que vous puissiez en profiter. J'ai partagé ce sexe et comme c'est la première histoire que j'écris, je me ferai un plaisir de commenter.

Date: Novembre 25, 2019
Super film étranger Apporte moi Le respect Le mariage Je suis tombé Attendez-le Les organes Mon doigt Nous sommes ici Cette fois Comme ça Ça y est Complètement D'accord Excusez moi Laisser aller Pour toi Rencontre Établir J'écris L'écrire Écrire Le meilleur Beaucoup J'ai embrassé Je l'ai embrassé S'embrasser Pauvre Agité J'ai éclaboussé Payer Chemise J'éclate Compliment Les contacts Je pourrais Les détails Nous appareiller Je suis parti Je colle Considérant que L'enlèvement Mesdames et Messieurs Mon dieu Achetez gratuitement Le sommeil J'ai dormi Heureux Papa Une histoire Je l'ai eu La porte Mes mains Toilettes Suivez le Encore Notre ami Dictature Je suis fou Je l'ai eu Romantique Écharpe Ruformi Parle le Ma langue Leurs vies Ma vitesse Sexton Mon mari Son visage Le polonais J'ai envoyé Je comprends Kargram Kurde Je l'ai dessiné Curieux Résumé Un petit Je suis parti Cou Mes vetements Les moments Aventures Mashallah Frotter Frottez-le Forcé Religieux Alias Mon magasin Introduction Inhibition Explosif Situationnel Apporte Je le prendrais J'ai embrassé Je pourrais Je peux Vous pouvez Je rigole Je veux Tu ris Je voulais J'ai mangé Je voudrais Je sais Tu sais Je partirai Arrive plus tard J'allais Je sais Je voudrais Tu as fait Se passe J'écris Je venais Bouleversé Pas mangé Vous n'avez pas Proximité Votre avis Pas dégoulinant Je ne veux pas Ça ne mange pas Ça n'a pas Je ne voudrais pas Ça n'a pas Tu ne Vous n'êtes pas obligé Tous les jours Sympathie Simultanément La coopération Émotionnel Personne à charge Les réactions Brutal Pendre Tout à la fois Plus jeune

Soyez sympa! Laissez un commentaire

Votre adresse email n'apparaitra pas. Les champs obligatoires sont marqués *