Sexe alternatif

0 vues
0%

سلام به همگی این خاطره من مربوط میشه به پنج سال پیش من یه دوستی دارم به اسم ممد اقا این خیلی کار درسته یعنی همش فکر رو ذکرش دختران اقا ما هم اون موقع سال بیشتر نداشتیم اینقدر با هم رفیق بودیم که بشوخی میگفتیم اصلا زن نگیریم اگر کسی از ما زودتر گرفت یه شب اون یه شب من گذشت ما پیش دانشگاهی رو تموم کردیم بعد مدرسه میرفتیم دختر بازی البته چه عرض کنم بدون ماشین کسکشیه ممد یه روز رفته بوده همینجوری بچرخه بارون میگیره در خونشون یه کمی دورتر مدرسه دخترانه بزرگسال هاست دیده یه دختره داره تو بارون میره اینم رفت به دختره گفته بیا زیر چتر من تا در خونتون برسونمت کلا بذارین یه چیزی بهتون بگم اگه میخواید با دخترا باشین باید خودتون یه حرکتی کنین و کرم بریزین اگر تلاش کنین حتما به یه نتیجه ای میرسین حتی اگه چندین بار کنف شین اره خلاصه با این دوست شد اسمش فاطی بود اونم سنش بالا بود برا همین راحت پا داده برعکس این دخترا سن پایین فکر میکنن گناه کبیره کردن با یه پسر حرف زدن بعد یه مدتی من دانشگاه اسلامشهر قبول شدم اونم دانشگاه بناب تو تبریز گفت تیرداد بیا من تو رو با این رفیق کنم موقعی که من شهرستانم تو باهاش برو بیرون یه روز من با ماشن بابام رفتم پژو منو معرفی کرد موقعی که شهرستان بود ممد من با فاطی میرفتیم بیرون تو پارک حرف میزدیم لب میگرفتیم تا اینکه ممد میان دو ترم اومد تهران البته اینم بگم فاطی از خانواده خوبی نبود بابا نداشت و مامانش ارایشگاه داشت و داداششم فکر میکنم عملی بود برا همین اینجور دخترا راحت ترن با پسرا و تو سکس و یه رفیق دیگه دارم که همسایمونه خونشون همیشه خالیه قرار شد فاطی رو با ممد دوتایی بکنیم خلاصه نقشه بر این شد ممد بیارتش خونه و بعد من یهو بیایم مثلا قافلگیر شه و بهمون بده یعنی تو عمل انجام شده قرار بگیره خلاصه ممد اومد منم کلید رو از رفیقم گرفتم درو باز کردم رفتم تو یهو فاطی تا منو دید شوکه شد یه جورایی فکرکرده بود من میخوام مچشو بگیرم بگم تو جنده و شاکی شد رفت و به من گفت از دست من ناراحت نیستی که منم گفتم نه کسخول اصلا نمی دونست جریان چیه جفتمونو دوست داشت یه گروه شده بودم سه تایی میرفتیم بیرون تو ماشین لب میگرفتیم دیگه عادت کرده بود بهمون تکی راحت میداد ولی باهاش صحبت کردیم و فهموندیم بهش قضیه رو گفت باشه ولی تک تک بهتون میدم خونه این رفیقمون هم مثل جنده خونست همه زیداشون و بچه هایی رو که بلند میکنن میارن اینجا میکنن یه حال داره و چندتا اتاق بچه ها تو حال بودن فاطی اومد بردیمش تو اتاق البته بچه ها قایم کردیم تا نگرخه اول ممد رفت بعد دقیقه اومد نوبت من شد اینم بگم فاطی اون موقع سالش بود رفتم تو دیدم لباساشو پوشیده و یه جا هم پهنه خودش اومد منو بغل کرد شروع کردیم به لب گرفتن من از بچگی عاشق سینه بودم یعنی اصلا با زنی که سینه درست و حسابی نداشته باشه حال نمی کنم سریع سینه هاشو چنگ زدم و فشار میدادم خیلی حال میداد حالا بهترین قسمت کار لخت کردنش بود مانتوشو خودم در اوردم و از رو تیشرت چندتا گاز به پشتوناش زدم جوری که تی شرت خیس شد درش اوردم یه سوتین زرشکی تنش بود خیلی زنونه بود من با سوتین فانتزی و پارچه های حال میکنم این از این مدل کلاسیک ها هستن جنس ضخیم ها از اینا بود سریع کندمش باورم نمی شد فاطی همچین سینه هایی داشته باشه تو پارک زیاد مالونده بودمشون ولی اکثر وقتی سوتین رو باز میکنن سینه هاشون تا دم زانوشونه دهنمو تا جایی که جا داشت باز کردم یه گاز بزرگ از نوک سینش کردم تو دهنمو و میک میزدم خیلی سفت بود دوتاشون تو مشتم بود اینگار نقطه ثقل بدنش تو دستای منه مهربانانه منو نیگاه میکرد که مثل یه حیوون که به غریزش عمل میکنه داشتم میدریدمش بلند شد منم لباسمو درارودم من روی سینم زیاد مو ندارم و پوستم هم سفیده خوشش میومد دوست داشت لیس بزنه لیس میزد سینمو یه جورایی هم چندشه هم خیس و نرمو و داغه احساس میکردم هر چی خون دارم تو کیرم جمع شده نه اینکه از بچگی زیاد جق میزدیم کیرامون همه کتو کلفت شده بود جدی میگم چون مثل یه ورزشکار کیرتون هی ورزیده تر میشه نشستم رو زمین عین بچه ها دکمه های شلوارشو باز کردم زورت شلوار لی رو کشیدم پایین دو تارون سفید جلوم بود و لای پاش یه جوری خالی بود میتونستم اونور اتاقو از لاش ببینم اروم دستمو بردم لای پاش گرم و نرم بود شرتشو در ارودم اونم زرشکی بود خوابوندمش رو زمین گفتم ساک بزن گفت نه منم گفتم بخوابیم من کستو بخورم بازم گفت نه زروی خوابوندمش کس جلو صورتم بود تو فیلما قشنگ تر بود ولی خب چاره ای نبود اینم خوشگل نبود ولی شهوتی بود یه کس پف کرده لبه دار میدونستم که دخترا عاشق یه زبون داغن در حالت عادی اینکارو نمی کنم ولی تو حالت شهوت ادم چیزی سرش نمیشه یه لیس از پایین تا بالا زدم و شروع کردم به لیسیدن و لول کردن زبونم و چوچولشو میخوردم یهو کیرم داغ شد دیدم بله خانوم زده بالا کیر مبارکو ساک میزنن هیچ لذتی باسه مردا بالاتر از ساک زدن نیست دیدن اینکه یه خوشگله داره کیرتو میخوره خیلی لذت داره با دست دوتا لپ کونشو باز کردم اخه میگفت من دخترم ما که نفهمیدیم اخر دیدم بله ممد کار خودشو کرده سوراخ کون قد یه سکه ده تومنی بازه و لزجه گفتم بسه گذاشتم در کونش گفتم نه لاپایی بکن گفتم مال ما خار داره ممد بکنه من نه چیزی نگفت سر کیرم رو گذاشتم رو سوراخ اروم فشار دادم اولش ماهیچه کون یه
Il résistait, mais à mi-parcours, il faisait très chaud, comme si mon cerveau poussait fort d'une main, mais il faisait si chaud et si doux qu'il a semblé que cela prendrait beaucoup de temps pour évoluer. Je l'ai penchée avec ma bouche, je l'ai encore frottée, elle s'est adoucie au fur et à mesure que je le suçais. Les seins que j'ai pris par derrière, j'adore ça, j'avais les yeux rivés sur sa taille fine et arrondie et ses cheveux fins lui ont courbé les mains minuscules. Qu'est-ce que ce gars pense de toi comme ça? Mon Dieu, cette créature délicate est toujours à moi, pas à moi. Et avec une forte imagination, des milliers d'images dans ma tête s'abaissèrent, deux de ses seins étaient dans ma main, j'étais de bonne humeur, vous sentiez bien que vous deviez garder Kirmu dans mes bras, une odeur de sueur et de chaleur m'avait envahi. J'avais de nouveau un bain de chaleur dans la tête, je suppliais de me réchauffer, je suppliais qu'on me le dise. Non, il m'avait dit que sa mère lui avait dit que les hommes les contrôleraient s'il n'était pas pressé et qu'il avait peur d'elle. Les mauvais souvenirs deviennent de plus en plus amusants. Je pompais rapidement des deux côtés de la taille. Yi Ho est un plaisir pour vous. Je suis descendu dans la crème de crème que j'ai sentie dans mon cul brûlant et dans mon cul j'ai vu mon plaisir y être retourné pour manger. Je me suis tiré en arrière en pensant comme un cinéaste après votre arrivée, vous pouvez vous cogner la tête comme un drôle C’est dans notre corps de l’empêcher de réapparaître pendant un moment. En bref, nous nous sommes nettoyés, nous en avons trois. Cela fait du bien, je ne peux pas dire Yi Ho, vous devez la convaincre de faire du mal à sa fille. Ensuite, vous pouvez lui parler de sexe, puis elle a enfin un sens, et quand Grasse, viens à notre sang sans t'embrouiller ni me crisper, je n'ai pas cédé, et je ne suis pas d'accord pour dire que ces filles nous ont fait rire, elles m'ont juste abusée, elles veulent juste m'embrasser en premier, ce qui est amusant pour moi aussi. Aussi, si je voulais juste parler à une fille, je n'irais plus, elles seraient mes amies, je ne promettrais jamais de vous épouser, je dirais, j'espère que ça vous a plu, éclaboussez-le, allez chasser dans les parcs. Vous pensiez que quelqu'un qui avait quelques copines ne s'embêtait pas dans le froid et la chaleur de la rue. Les contractions de Clooney sont tellement tendues qu'elle est frottée jusqu'à ce qu'elle atteigne son objectif.

Date: Juillet 15, 2018

Soyez sympa! Laissez un commentaire

Votre adresse email n'apparaitra pas.