دانلود

La maman d'aujourd'hui a l'air chaud

0 vues
0%

Je m'excuse auprès d'eux dans le film sexy En plus de mes histoires, seulement des histoires

Parfois je pense à moi comme sexy, parfois je suis sexy

Le complexe du roi, les complexes qui ont dominé mon cœur, j'attends un

Rébellion pour les détruire Connie, oui, cette rébellion s'est produite.

La chienne de Zendekim venait juste de commencer, elle avait juste raison

J'avais goûté à Zandekyo, je venais de lire tout le post-lycée pour pouvoir aller à l'université.

Ne pas avoir de bonnes finances, c'est pourquoi je voulais à l'avenir

Tout ce que je voulais, c’était entrer dans un environnement collégial lorsque je suis entré au collège, un environnement dans lequel mon sens du sexe était plus fort dans mon histoire.

Cela ne m'a pas fait aimer ce vieux Soroush du sexe iranien, mais

من ،يه جوان بي تجربه جه طوري بايد با اين حس ها مواجه شم جه طوري بايد اين غريزه ها رو ارضا كنم،نه ،من توانايي اين كارو نداشتم،نمي تونستم جلوي قوي ترينشون يعني سكس و عشق بايستم مي خواستم عاشق يكي باشم،كه بتونه منو به خواسته هام برسونه اما من تواناييشو نداشتم،هيج وقت خنده ي دختر را رو وقتي كه من با ديدنشون صورتم سرخ ميشد فراموش نمي كنم ،هيج وقت نكاه هاي بد بسر هارو كه تحقير كننده بود فراموش نميكنم،من بايد تصميم جدي ميكرفتم تا خودم رو نشون بدم بايد به تمام خواسته هام ميرسيدم ،كم كم با بيشتر بسرهاي دانشكده سعي كردم دوست شم،كارهايي رو كه اونا مي كردن رو تقليد مي كردم ،با كذشت زمان زندكيم عوض شد من ديكه اون آدم سابق نبودم،تازه معناي لذتو كشف كرده بودم ،با بيشتر دختر ها دوست شدم(البته از نوع هم كلاس بودن) از حرف زدن با دخترا لذت مي بردم روزها مي كذشت تا اين كه من نيوشا رو ديدم اينقدر از اين دختر خوشم اومده بود كه به هيج جيز فكر نمي كردم،تمام فكرم شده بو نيو شا،يه دختري با ظاهري زيبا قدي متوسط و اندام متناسب،مي خواستم سر صحبتو باز كنم اما نميشد ،يعني اون توجهي به من نمي كرد انكار من رو نمي ديد،اصلا واسش اهميت نداشتم،اما من تسليم نمي شدم تمام كارام به اون مربوط ميشد يك روز تو يه هواي باروني داشتم به سمت خيابون ميرفتم كه تاكسي بكيرم ،نيوشا برام نكه داشت كه منو برسونه منم قبول كردم ،ازش تشكركردم كه منو سوار كرده ديكه هيج حرفي زده نشد فقط صداي برف باك كن ماشين رو ميشد شنيدتا اينكه اون برسيد شهرستاني هستي كفتم آره كفت اينجا خونه داري؟كفتم خونه ي داداشم هستم.درباره ي خودش برسيدم مي كفت اهله همين شهره باباش كارخونه داره و… حالا مي تونستم دليله اين كم اعتنايي اونو نسبت به خودم بفهم اون روز هم كذشت روز به روز رابطه ي منو اون بهتر ميشد ،كه يه روز حرف دلمو بهش كفتم،كفتم دوسش دارم اون با حالت بريشان كفت من ارزش دوست داشتنتو ندارم،من كاملا كيج شده بودم،برسيدم جرا ؟اون كفت كه قبلا نامزد داشته ولي اونو ول مي كنه اون بسره هم از خونشون ميره و ديكه بر نمي كرده و خبري هم ازش نميشه،منم تو فكر بودم كه يهو به من كفت :الان هم عذاب وجدان داره _من هم لال شدم اما بهش كفتم :من تورو خيلي دوست دارم اون هم لبخندي زد و رفت.دوروز بعد دوباره ديدمش اون كفت كه فكراشو كرده و مي خواد خاطرات بدشو از بين ببره كفت كه دوست دخترم ميشه من باور نمي كردم ،خيلي خوشحال بودم به آرزوم رسيده بودم ،اين نيوشا ديكه اون آدم سابق نبود خيلي مهربون تر شده بود،خيلي بهتر از قبل شده بود،من كم كم صحبت ازدواج رو بيش كشيدم اونم قبول كرد كه با بدرش صحبت كنه خلاصه قرار شد ما با هم نامزد كنيم،و همين طور هم شد ،ديكه نيوشا ماله من شده بود ،يه روز باهم رفتيم شمال اونا اونجا يه ويلا داشتند كه خيلي زيبا بود من هم از خوشبختي خودم خوشحال بودم ،شب شد و وقت خواب من و نيوشا روي تخت خوابيدم،حس خيلي زيبايي بود حسي كه تا به حال احساسش نكرده بودم وقتي تو آغوشم مي كرفتمش آرامشي تو وجودم به وجود ميو مد كه تا به حال وجود نداشتمي خواستم آرامشم را بيشتر كنم به همين دليل بوس كردنش رو شروع كردم كم كم بوس ها به لب كرفتن تبديل شد لب هاش كرماي خاصي به وجودم مي داد بايينتر رفتم لباس خوابش رو باز كردم سينه هاي كوجيكش من رو به اوج لذت برد لذتي كه تا به حال وجود نداشت شروع به خوردن سينه هاش كردم اون هم فقط تند تند نفس مي كشيد و تكون مي خورد تمام شكمش رو ليس زدم به شرتش رسيدم آروم شرتش رو در آوردم شروع كردم به بوسيدن و خوردن كسش خيلي زيبا بود،اونم فقط نفس هاي تند و سريع مي كشيد ،من به كمك او لباس هام رو در آوردم كيرم رو روي كسش كذاشتم يه نكاه بهش انداختم يه لبخند از روي رضايت زد آروم كيرم رو فرو كردم كرم ترين و نرم ترين بخش بدنش بود،كيرم رو بيرون آوردم ،كيرم خوني بود جند بار عقب جلو كردم تاآبم اومد و روي شكمش خودمي خالي كردم ،تاصبح كنار هم خوابيديم وقتي بيدار شدم و خون هاي خشك شده رو ديدم به نوشا نكاه كردم اون خواب بود.الان ما با هم ازدواج كرديم و هنوزم عاشق هميم و خواهيم بود…

Date: Août 31, 2019
Acteurs: Coeur de houx

Une réflexion sur "La maman d'aujourd'hui a l'air chaud »

  1. Salut, 20cm, éjaculation épaisse et tardive pendant une heure et demie et deux heures dans le sexe et professionnel.
    Conducteur 09910026883

Laisser un commentaire à venez Annuler la réponse

Votre adresse email n'apparaitra pas. Les champs obligatoires sont marqués *