دانلود

Qui et Connie Miller

0 vues
0%

La nuit où j'étais dans un film très sexy, je suis allé à une projection

Bien sûr, je n'étais pas un surgeon, une partie était le numéro de mon ami, l'autre était le numéro de mon père !! Rien de sexy ne m'a répondu, apparemment son nom était Shahin.

Je le donnerais au roi, mais seulement de temps en temps, jusqu'à

Un an plus tard, je lui ai donné une soirée chez Coney, elle a toujours pensé que je la connaissais et c'était une femme d'affaires.

Il a dit: Eh bien, si vous dites que Ross m'appelle pour entendre votre voix, j'ai dit

Eh bien, appelez (je n'ai pas l'habitude d'appeler les garçons) Résumé et appelez de 13h à 17h

Et nous avons parlé le matin, il travaillait apparemment dans les télécommunications ce soir-là

Shift avait quarante ans mais je ne pouvais pas le croire; les Ugh ne l'entendaient pas du tout; je pensais qu'il y a vingt-sept ou huit ans, nous avions l'habitude de raconter mon histoire sexuellement et

Nous avons parlé plusieurs heures par jour; il a fallu deux mois à l'Iran pour avoir des relations sexuelles

شد همدیگه رو ببینیم؛یه روز دانشگاه بودم ولی حوصله کلاس رفتنو نداشتم؛به شاهین زنگ زدم گفت همون اطرافم بیام دنبالت؟منم گفتم بیاخلاصه اومدو دیدم بله؛یه مرد حدودا سی و چند ساله س؛رفتیم یه چرخی زدیمو منو رسوند خونه؛اینم بگم که شاهین تو یه شهر دیگه زندگی میکرد که حدود یک ساعت با ما فاصله داشت ولی بخاطر کارش زیاد میومد اینجاگذشت و ما چندبار دیگه هم همدیگه رو دیدیم ولی هنوز حتی دست همدیگه رو هم نگرفته بودیمتا اینکه یه شب که من قرار بود برم دکتر با دوستم رفته بودیم؛برگشتنی زنگ زدم به شاهین گفت میام دنبالت؛دیگه دوستم هم باهامون اومد؛بعد من که خیلی گشنم شده بود گفتم یه چیزی بگیر بخوریم؛وقتی تو ماشین منتظر بودیم غذا حاضر شه ببریم,دوستم از ماشین پیاده شد با موبایلش صحبت کنه من و شاهین هم داشتیم صحبت میکردیم که متوجه شدم هر حرفی میزنم شاهین میخنده و با یه حالت عصبی به سرم دست میکشه؛تعجب کردم ولی بروی خودم نیاوردم؛شامو که خوردیم ما رو رسوند خونه دوستم و رفتشبش داشتیم باهم صحبت میکردیم؛گفت ساناز بیا فردا هم ببینیم همدیگه رو؛گفتم باشه کجا؟گفت دفتر!گفتم باشه؛ساعت هفت و نیم بیا دنبالم چون ظهر نوبت آرایشگاه داشتمخلاصه صبح اومد دنبالم و رفتیم دفتر!فکر میکردم دفترش حداقل منشی و آبدارچی داشته باشه(یادم رفته بود شاهین چون فکر میکرد من میشناسمش درمورد کارش بهم دروغ گفته بود,وقتی رفتم دفترش کارشو میدونستم ولی فکرشم نمیکردم که هیچکس اونجا نباشه)وقتی رفتیم بالا کلید انداخت درو باز کرد و من رفتم تو؛هم تعجب کرده بودم هم یه کم ترسیده بودم ولی گفتم شاهین اهل این برنامه ها نیستخلاصه رفتم تو و نشستم رو روبروی میزش خودشم رفت پشت میزو یه کم با کامپیوتر ور رفتهمینطور که با کامپیوتر مشغول بود گفت راحت باش شالتو درآر گفتم خوبه همینجوری راحتم اونم هیچی نگفت پاشد رفت آشپزخونه منم گفتم پاشم یه نگاهی بندازم؛همه جا شلوغ و بهم ریخته بود؛داشتم برمیگشتم که بشینم که تو اتاق کناری که درش باز بود یه تخت دیدم!یه لحظه قلبم وایساد؛رفتم نشستم سرجامشاهین هم کنارم شالمو کشید گذاشت کنار و گفت حالا بهتر شد؛بعداومد کنارم نشست رو صندلی پاهاشو دراز کرد؛داشتیم صحبت میکردیم که یهو دستمو کشید برد تو اون یکی اتاق دراز کشید رو تخت و گفت من خیلی خستم برام لالایی میخونی؟دستامو تو دستاش گرفته بود و صاف تو چشام نگاه میکرد؛هیچی نگفتملباشو گذاشت رو لبام؛هیچکدوممون حرکتی نکردیم؛چند لحظه بعد من آروم لبامو تکون دادم و شروع کردیم به خوردن لبای همدیگه؛سرشو آورده بود بالا منم خم شده بودم رو صورتش؛یهو منو کشید زیر و اومد روم و همینطور که لبامو میخورد دکمه های مانتو مو باز میکرد مانتومو که درآورد شروع کرد به خوردن گردن و پشت گوشام و با دستاش سینه هامو میمالید؛ تاپمو و بعدشم سوتینمو درآورد و رفت سراغ سینه هام؛راستش تا اونروز با کسی سکس نداشتم بخاطر همین خیلی لذت میبردمشاهین همینطور داشت میرفت پایین و من واقعا نمیدونستم باید چیکار کنمدستشو برد سمت شلوارم که درش بیاره که دستشو گرفتم؛با یه حالت جدی نگام کرد و گفت کاری ندارم برام جالب بود اخه شاهینی که من می شناختم اصلا جدی نبود؛همش شوخی میکرد و میخندید؛نتونستم مقاومت کنم دستمو برداشتم و چشامو بستم شورت و شلوارمو درآورد؛خودشم سریع لخت شد و اومد روم؛کیرشو لای پام حس میکردم؛ باز شروع کردیم به خوردن لبای همدیگهکم کم رفت پایین تا رسید به کسم زبونشو گذاشت زیرش محکم کشید بالا با زبونش میکرد تو کسم نوک دماغش میخورد به چوچولم؛یه دفعه زبونشو پهن کرد و رو چوچولمو فشار داد..دیگه نفسم درنمیومد اومد بالا و بغلم کرد..چندلحظه همینطور بغلش بودم آروم دستمو بردم سمت کیرش و گرفتمش تو دستم و شروع کردم به مالیدنش بعد بلند شدم و شروع کردم به ساک زدن؛نمیدونستم چطور اینکارو کنم که لذت ببره فقط میدونستم که دندونام نباید بهش بخوره؛همینطور که میخوردم هرجا که بیشتر آه میکشید همونجا رو محکمتر میخوردم و میمکیدمچند دقیقه که این کارو کردم منو خوابوند و پاهامو گذاشت رو شونه هاش و کیرشو گذاشت رو کسم؛محکم میمالیدش به کسم و آه میکشید بعد منو برگردوند و کیرشو با آب کسم خیس کرد و گذاشت رو سوراخ کونم و فشارش داد که جیغم رفت هواچند لحظه صبر کرد تا عادت کنم و همینطور با کسم ور میرفت و انگشتشو میکرد توش بعد آروم بقیه کیرشو فرستاد تو کونم؛خیلی درد میکشیدم..دردش فقط تو کونم نبود همه جای بدنم احساسش میکردمکم کم شروع کرد به تلنبه زدن و بعد سرعتشو بیشتر کردسروصدای جفتمون دراومده بود؛دیگه داشتم لذت میبردم؛درد هم داشتم شاهین سرشو آورده بود کنار گوشمو همینطور که تلنبه میزد در گوشم میگفت بهت گفته بودم پوستتو میکنمده دقیقه بعد من ارضا شدم؛شاهین هم سرعتشو بیشتر کرد و بعد کیرشو کشید بیرون و آبشو رو کمرم خالی کردبعداز اون بازم باهم سکس داشتیم ولی هیچکدومش مثل بار اول نشد…

Date: Décembre 10, 2019
Acteurs: luna star
Super film étranger Gourmet Coiffeur La cuisine Le sentir Autour de moi Jeté Son doigt Il est venu; plus tard Un jour Passé ici Ça y est Babamichichi D'accord, 2 heures Ok Avec nous Excusez moi Allons Voyons voir Voyons voir; Mangez-le aussi Quand on mange J'ai ramassé Reviens Je serai de retour Calendrier Pour résumer Écoute, c'est moi Oui oui Jetez tout J'ai eu; C'était une autre Je disais Soyez un port Budget Nous étions réversibles Bouddha Absolument Les jambes Mes pieds Votre peau Effrayé Nous appareiller Plusieurs fois Heures d'ouverture Ma salope Chochulme Le sommeil Nous avons mangé C'est la maison Apparemment; Papa Je l'ai donné J'avais un résumé Nous avons eu Université Gagner Prends-le moi-même Viens À propos de Ça n'a pas marché Bureau intellectuel Je t'ai dit Suivez-vous 4 de plus Suis moi Suis moi Dent Mon ami Tu vois C'est parti Parti J'ai dit oui En face de Rome; Kirshu Parle le Je ne savais pas Nous sommes allés Une autre année Je veux Le dernier des rois Accélérer C'est du travail Sutinemo Faucon Après Je suis devenu un faucon Mon pantalon Mon pantalon Je savais Son visage, ouais Envoyé Une partie de celui-ci Informatique Où il a dit Nous avions du kurde Kurde Quelques instants Bande son Apparemment Corps; serré Lavez-le Conam; beaucoup J'ai eu; Je l'ai eu Berceuse Aucun de nous Frottez-le Mantomo Plus solide Les télécommunications Habituellement Résistance Son portable J'avais mal; Prenez les rois Rires Je ne pouvais pas rire Il mange J'ai mangé Vous lisez, Stambo Il donnerait trois Je voudrais Je savais Je le sais Rien Je voudrais Je le ferais; Je voudrais Tu as fait Nous avons fait Deux Nous avons dit; Merveille, surprise Ne plaisante pas Tu l'as tuée Je fais Tu bois Tu le sens Je suce un peu J'écris N'attends pas Ce n'était pas tout Ce n'était pas; Je n'ai pas Je n'avais pas à Nous ne l'avons pas fait; Pas pris Ne lui dis pas Je ne savais pas Je ne voudrais pas Je ne le ferais pas, euh Pas une pensée Je ne t'ai pas amené, Shamu Ce n'est pas le point Jambon, honnêtement Je fais L'autre Les uns des autres; Ensemble Juste comme ça Aussi bien Lot Rien de tout ça Je suis parti

Soyez sympa! Laissez un commentaire

Votre adresse email n'apparaitra pas. Les champs obligatoires sont marqués *