Faire ma femme

0 vues
0%

Je veux vous raconter cette histoire il y a deux mois

Mon nom est 27 et ma femme Mina est 20 et elle a un très bel homme. J'avais proposé de faire Mina et de la préparer pour le rapport sexuel.Après une demi-heure, Mina était vêtue d'un costume sexy étrange et je portais un chemisier rose avec un nombril rose et une jupe rose. Si court qu'il était courbé, tout le monde dans la salle savait que cela allait arriver et s'est assis et a dit ce soir que je vais faire une pause Je me moquais tout en mourant et ma bite a explosé du pantalon d'un canard. Mina pensait que si Minaik jouait un film sexy et me regardait, elle serait moi-même et je saurais que Mina ne serait pas satisfaite, mais je pensais que je me lèverais tôt. J'étais fatiguée sur le lit mais Mina s'est réveillée à côté de moi J'ai demandé ce qui ne s'était pas passé et je suis allée à la salle de bain pour se laver le visage et j'ai attendu qu'elle revienne pour lui dire que je ne répondrais pas à ma question.

J'y ai réfléchi un peu plus tard et lui ai dit que j'allais aider ma femme, mais si elle ne s'objectait pas, Mina disait ce qu'elle en pensait: j'ai dit oui, si vous ne vous êtes pas battue, a-t-elle dit, qu'est-ce que je pense de quelqu'un d'autre après moi?
Mina est restée silencieuse et a ensuite dit: "Eh bien, si quelqu'un d'autre venait à moi, même si vous n'êtes pas d'accord, j'ai dit que vous accepteriez Tuchie", dit-elle, "Si elle peut me satisfaire et m'accepter, je n'ai rien à dire."
گفتم پس تا اینج مشکل حله مینا با خوشحالی اومد بغلم کرد ویک لب طولانی ازمن گرفت وگفت آخجون یک کیر دیگه خیلی دوستت دارم میلاد گفتم منم دوستت دارم ولی کی باشه که بعدازمن توروبکنه وکس وکونتو پاره کنه داشتیم باهم صحبت میکردیم که به یاد یکی از همکارانم افتادم که خیلی هیکلی وکیر بزرگی داشت بامینا راجب دوستم که اسمش صالح بود صحبت کردم واون هم قبول کرد روز بعد که سرکار رفتم به صالح سلام کردم وگفم امشب را میتونی بیای خونمون ماهواره را روی اروپا تنظیم کنی اون هم چیزی نگفت وقبول کرد چون او واقعا استاد تنظیم دیش بود وتو کارش حرف نداشت رءاس ساعت 10 شب بااو قراگذاشتم وقتی برگشتم خونه به مینا گفتم که صالح قبول کرد بیاد اون هم از خوشالی داشت پرپر میزد گفتم صبر کن اون برای تنظیم ماهواره میاد ولی توباید دخلشو دربیاری گفت باشه خودم واسه خودم میسازمش شب که شد ساعت نه مینارفت حموم وتمام بدنشو کرم موبر زد وبعداز چند دقیقه خودش راب اب گرم شست ولخت از حمام اومد بیرون وقتی دیدمش باورم نشد انگار یک ادمیزاد که با پنیر درستش کرده باشن خودشو باحوله خشک کرد ویک کرم نرم کننده به تمام بدنش به خصوص سینهای اناریش زد تا نرم نرم بشن کیرم داشت منفجر میشد وبه خودم میگفتم حیف نیست که این خوشکل خانوم را اول یک مرد سیاه بکنه بعد من توهمین فکربودم ومیناگفت خوشکل شدم گفتم آره خوشکل شدی ولی برو زود لباس بپوش که دیگه وقت نیست الانه که مهمونمون پیداش بشه مینا هم بدو بدو رفت ویک سوتین مشکی تور پوشید ویک شورت مشکی درو قرمز که ازطرف سوراخ کسش پاره بود البته قدیمی نبود بلکه مدلش اینجوری بود تا وقتی که زن بپوشه بای کردنش لازم نیشت شورتشو بکنه خلاصه یک تاپ گردنی سبز ویک دامن کوتا پوشید در همین وقت صدای زنگ در را شنیدم رفتم در را بازکردم صالح بود تعرف کردم اومد داخل رفتیم داخل پزیرایی نشستیم صالح گفت بریم شروکنیم ماهواره را درست کنیم گفتم باشه ولی ما هنوز چیزی برای پزیرایی به شما تقدیم نکردیم این جوری که نمیشه بع مینارا صدا کردم وگفتم میناجان میوه بیار از آقا صالح پزیرای کن تا من ماهواره رو ببرم بالا بعد از چند لحظه مینا باهمن تیپ یه تاپ ویک دامن کوتا باسبد میوه به پیش ما اومد صالح بادیدن میناسرش راانداخت پایین وسلام کرد میناباکلی ناز جواب سلام راداد وروبروی صالح ایستاد وخم شد طوری که تمام سینه هاش معلوم بود وگفت بفرما میوه آقاصالح دیدیمئتکونی نخوردکه مبادا من از کاری که مینا انجام داده ناراحت باشم بهش گفتم سرتو بگیر بالا خجالت نکش ماباهم این حرفا رانداریم سرش کرد بالا وگفت نه خواهش میکنم وچشماش طرف سینه ها مینا کرد ومیوه را باترس ولرز ورداشت مات ومبهوت منا شده بود به کیرش نگاه کردم بادکرده بود وبزرگیش ازپشت شلوارمعلوم بودمن بلند شدم وماهواره رابردم بالا وصالح ومینا تنها تو پزیرایی ماندن بعد اومدم پایین وبهصالح گفتم که ماهواره آماده است اگه لطف کنی یه دستی روش بکشی صالح هم که دوست نداشت دل ازنگاه کردن به مینا بکنه بلندشد واینجاست که دیگه کیرش خیلی تابلو بود رفتیم بالا بعد از ده دقیقه ماهواره درست شد اومدیم پایین صالح که خیلی زوق داشت دوباره مینارالخت ببینه تند تند رفت پایین وگفت میرم تا کانالهاش رادرست کنم رفتیم پایین میناروی مبل نشسته بود .از صورتش معلوم بود که کس وکونش برای کردن لهله میزد ماهواره راپایین اوردیم وبه تلویزیون 42 ال سی دی وصل کردیم به صالح گفتم که اول کانالهای سکسی را به ما نشون بده گفت که همسرتون اینجاست نمیشه گفتم مشکلی نیست زنم فیلم سکسی زیاد دوست داره صالح تعجب کرد وشروع به گشتن دنبال برنامه های سوپر کرد که اولین برنامه مولتی ویجن بود که یک مرد سیاه پوست ویک زن سفید بکن بکن راه انداخته بودن مینا گفت همین خوبه صالح به م خیره شد وگفت جریان چیه امشب مینافیلم سوپر نگاه میکنه مینا گفت خیلی خوشم میاد فیلم سوپر نگاه کنم ودر همون وقت هم یکی مثل شما باشه که منو بکنه صالح باتعجب گفت چی؟من گفتم ارهآقاصالح من از عهده زنم برنمیام گفتم شما بااون کیر بزرگت مینا رو حسابی بکنی اونم جلوی من صالح با شنیدن این حرفا خیلی راحتتر شد وتونست باتمام پرویی بگه باشه اگه شما نمی تونید من مینا خانم میکنم طوری که تا آخرعمر یادش نره در همین حرفا بود که مینااز جاش بلند شد وبه طرف صالح اومد وصالح روبغل کرد وشروع کردن به لب گرفتن از همدیگه من که می دیدم صالح بااون کف دستهایی بزرگش باسن مینا راگفته وشروع به مالیدن کرد کیرم شق شد وزیپ شلوارم راباز کردم وکیرم را دراوردم وشروع به جق زدن کردم میناروی زانو نشست وزیپ شلوار صاح را باز کرد وشورتش را کشید پایین کیر صالح که سیاه 32 سانتی داشت افتاد بیرون مینا هم بلا فاصله اونو گرفت وکله بزرگش را کرد توی دهن خودش وشروع به خوردن کرد خیلی حشری شده بودم طوری که دوست داشتم صالح اول منو بکنه بعد زنمو صالح بادستش موهای مینارا ازپشت کرفت وشروع به تلمبه زدن داخل دهن مینا کرد طوری که نمی زاشت تنفس کنه و بع مینارا بلند کرد وروی مبل 3نفره انداختش وشروع به خوردن کسش کرد مینادیگه صدای اه واوهش درومد اینقدر کسشو خورد که یس خیس شده بود من هم نشسته بودم وباکیرم ور میرفتم مینا هی تکرار میکرد بسه دیگه منو بکن کیرتو بکن توی کسم دیگه تاقت ندارم بکن منو پارم کن صالح بلند شد وسر کیرش را باتف نرم کرد وسر کیرش را دم سوراخ کس مینا گزاشت ویواش یواش کرد داخل خیلی حال میداد ببینی زنت زیر یه مرد دیگه است بارفتن کیر صالح توی کس میناجیقی کشیدوگفت بکن صالح یواش یواش شروع بهتلمبه زدن تو کس منا کرد وبع از چنددقیقه مینا با کرم سوراخ کونش را نرم کرد واز من خواست که من اونو اکون بکنم من هم که از خدام بود لباسام راکندم وکیرم راتوی کونش فورکردم من ازکون وصالح ازکس تااینکه حس کردم که داره آبم میاد کیرم رادرآوردم وآبم را روی کون میناخالی کردم وبعدصالح بلند شد وکیرش راداخ کون میناکرد که این دفعه برای مینا کمی درد داشت ولی بازهم عادت کرد مینا که داشت برای صالح عقب جلو میکرد صدای اهواوه صالح بلند شد که فهمیدم داره آبش میاد مینازود کیرصالح رادارورد وبادست شروع کرد به جق زدن برای صالح واون هم آبش رخت روی سینه مینا ولی آبش خیلی زیاد بو به طوری که تمام بدن مینا با اب صالح خیس شده بود بعداز اینکه کار کردن مینا تموم شداز منا تشکر کرد وتابه حال هشت باره که صالح میاد خونه و مینای منو میکنه حالا هم صالح به مینا پیشنهاد داده که دوستش هم مثل صالح کیر کلفتی داره وقراره که هردوتا بیان کس.کون مینا رو بکنن و این داستان ادامه دارد

Date: mai 3, 2018

Soyez sympa! Laissez un commentaire

Votre adresse email n'apparaitra pas.