Ez 18 Slam.mn Mihemed im. یه دختردایی به نام سارا دارم که میخوام باهاش سکس داشته باشم ولی موقعیت جور نمیاد.خلاصه یه روز رفتم خونه ی مامانبزرگم و دیدیم اونم اونجاست.17 سالشه و خیلی سکسیه.ما3 تا فقط خونه بودیم.همین طور نشسته بودیم که یهو به مامان بزرگم زنگ زدنو گفتن بچه ی زن دایی دیگم داره به دنیا میاد.مادربزرگم زود لباساشو پوشید وبه ما گفت که تا دو ساعت دیگه برمیگرده.منم گفتم ایول انگار فرصتش گیر اومده.ماما بزرگم رفت و من و سارا تنهایی موندیم خونه.
Dorsa got Sarajvn ji çi Khbr.gft baş in û li Hrfarv Welch Kn.gftm Îcar çi Bgm.gft xwe ku hûn baştir dizanin ku di warê santralên Shytvn.gftm. Werin, nêzîkî û ez bi kêfxweşî bidim Aynjamv got Masav ez bi wî re çûn û Masav Dadmsh.vqty Masazhsh Mydadmyh min dema xwe da Pstvnash û Krstsh bû. یه اه کوچولوتو ته دلش کشید.با خودم گفتم این یه فرصت طلاییه نباید از دستش بدم و خیلی حشری شده بودم. Shrtmv ji nişka ve ez tazî bûm, derket û got, tişta we kiribû, Mihemed? Ez ê tiştê ku ez dixwazim bikim. سریع شرت و کرستشو دراورد.وای چی میدیدم.چه پستونای سفید و چه کوس وکون بدون مویی.یه لب طولانی از هم گرفتیم و بعدش اونم کیرمو ساک زد.احساس کردم داره ابم میاد ولی به سارا چیزی نگفتم یهو ریختم وسط پستوناش.خوب منم ez Kvsshv tickled. بعدا کیرمو توی کوسش کردم و زود زود تلمبه زدم.بعدش دراوردم و بهش گفتم که میخوام تو کونش بکنم گفت جرم میاد.من که حسابی حشری شده بودم کیرمو یواشکی داخل کونش کردم گفت اه دردم اومد.منم شروع به تلمبه زدن کردمو یههو دیدم ابم ew hat û ev rijand hemû devê te Khvrd.khlash Mygayydmsh ez niha dît ku ez bi bîr dapîra min. سریع خودمونو جمع و جور کردیمو یه لب از همدیگه گرفتیم تا اینکه مامانبزرگم اومد.خلاصه فهمیدم که هر وقت که دلم خواست میتونم با سارای عزیزم حال کنم.امیدوارم از داستان من خوشتون اومده باشه.
