Sex or film ring? !!

0 views
0%

Silav, ez Ali im, xortek xortek 17 cm, bi pêlên dirêj û bi gelemperî ji bo bangê xweş baş im (ez karatek karate im) Ez ne celebek im ku naxwazim balê keçikê bistînim bi serê xwe chiseling bikim.

تازه با دوس دخترم بهم زده بودم.بدجوری بهم نارو زده بود.دیگه دوس نداشتم با هیچ دختری رابطه داشته باشم.یه روز داشتم تو خیابون مدرسه راه میرفتم که نگاه سنگینی رو خودم حس کردم ولی زیاد توجه نکردم. فرداش بهز هم این اتفاق افتاد ولی این دفعه سرم رو بالا اوردم ببینم کیه.دیدیم یه دختر ناز خوشگل خوش اندام داره نگاه که چه عرض کنم زل زده.محل سگش هم ندادم.این اتفاق یه هفته طول کشید.یه دوماهی بود که کمرم خالی نشده بود.عادت ندارم جق بزنم چون باشگاه که میرم برام دردسر میشه.بعد فرداش باز هم متوجه همون نگاه سنگین همیشگی شدم.گفتم جهنم و ضرر.رفتم تو نخش.بهش ندا دادم بیا تو کوچه کارت دارم.اون هم انگار دنیا رو بهش دادن اومد.بعد کلی لاس زدن شماره رو بهش دادم.من بعدازظهرا تا ساعت 3 مدرسه ام.اومدم خونه گوشیم رو از تو کمد برداشتم چشت روز بد نبینه 10یا12 تا تماس بی پاس خ نزدیک7 یا8تا هم اس که همش مال یه شماره بود.متوجه شدم کار خودشه.رفتم تو نخش حسابی.بعد یه هفته دیگه باهم کلی صمیمی شده بودیم.یه روز باهاس توپارک قرار گذاشتم.تئ پارک سر ضحبت رو باز کردم و باهام کلی ور رفتیم.چند روز بعد زنگ زد بهش گفتم سمیرا حال ندارم ول کن.گفت چت شده؟گفتم کمرم درد میکنه.گفت چرا؟میخوای بیام بریم دکتر؟گفتم نه گلم.چیزی نشده،فقط پر شده.اول خندید بعد گفت خوب خودت خالیش کن گفتم نمیشه.بعد گفت میخوای برات خالی کنم گفتم از خدا میخوام.بهش برخ.رد قطع کرد.من هم زیاد بهش گیر ندادم.تا چند روز قهر بود تا بعد چند روز خودش زنگید گفت هستی بریم جایی؟ گفتم کجا؟گفت من جایی نمیام تو باید بیای خونمون.داشتم شاخ در میاوردم!گفتم چرا؟گفت تو بیا.فط سر راه ژیلت یادت نره.دیگه واقعا داشتم شاخ درمیاوردم.یعنی واقعا میخواست به من بده؟خلاصه سریع لباس پوشیدمو ننه رو با هزار تا بدبختی پیچوندم.سر راه رفتم داروخونه یه ژیلت هم گرفتم.رفتم در خونشون زنگیدم.یکی دیگه گوشی رو برداشت در رو باز کرد.اول گفتم نکنه واسم دام گذاشتن بکننم.بعد زنگ زدم به سمیرا گفتم کجایی.گفت من خونه عمومم da ku çima ev menu e, payeyeke .gftm mala xwe? Abjy Smanhv Abjy Smansh got girl hestiyên Naz.sfyd.gvsht û Mtlaqh Doce Hits Bvdmsh.yh. 22 years old. b. D. Li gorî zarokan, ew padîşah bû. Ez careke din bang kir, di vê demê de bi deng û awazek ya har carekê Ali Agha re got: li vir.

Ez çû ba te Derî vekirî bû. Ez bi rastî ditirsim. Ew yekem cinsî bû ku min bi duçerxeyek ji xwe pîrtir bû, tenê heke ew seksî bû.Ez çûm ba te.Ew hat pêş û silav da destê min. Bibînin ka hûn dikarin ji bo wî tiştek bikin? Ez agir bûm. Min ev hemî kir da ku navrûya pergalê sabît bikim? Biçin, min xwe ew ne anî. Min Gillette da wî û min jê re got emir Samira bide. Pêkenokek xirab bide wî û got ku ew emrê min bû, ne Samira! Min bi hûrdemek fam kir ku pirsgirêkek pergalê tune, lê peldankek li ser sermaseyê tê xuyang kirin. << Wêneyên min >> Ez jî, êdî nikarim li hember voyurîzmê bisekinim û çûm peldankê. Wey, çi peldankek. عکس هاشو ناکس گذاشته بود تو اون پوشه.یکی از عکساش که خیلی منو جلب کرده بود یه عکس تقریبا تمام لختش بود.شلوارم دیگه داشت جر میخورد.یه دفعه دیدم دستگیره در داره تکون میخوره سریع پوشه رو بستم.اومد تو گفت حل شد؟گفتم مشگلی نداشت فقط یه اسکن لازم داشت.بعد یه نگاه بهم کرد و خندید متوجه ی کیر راستم شده بود.بهم گفت میشه یه زحمت دیپگه بهت بدم؟گفتم بفرمایید شما صاحب اختیاری.شهوت داشت از چشاش می بارید.گفت با من بیا.رفتم دم یه اتق گفت وایسا.بعد خودش رفت تو.بعد دو سه دقیقه گفت بیا تو.رفتم تو که یه دفه یه چیز خورد تو سرم.نمی دونم چقدر بیهوش بودم ولی وقتی بهوش اومدم دیدم Bstnm ji bo rijandina bare Tkht.krkvprm Bvd.tkhmam bin gewriya min de xençerek bû. بعد دیدم که دوخواهر اومدن تو اتاق.چشم هنوز سیاهی میرفت.سمانه اومد باز بزنه تو سرم که سمیرا نذاشت بهش گفت خره از خودمونه.همون دفه هم لازم نبود بزنیش.بعد اومد یه بوس از لوپم کرد و دستامو باز کرد وکلی عذر خواهی کرد ma hûn ji min re bêjin ne bilî Ashgl Zdyn .bhsh bitch got? wî got ku tu dixwazî ​​ji bo debara hinek ji dilê xwe? گفتم چه جوری؟گفت وایسا الان برمیگردم و رفت از اتاق بیرون.من لباسمو پوشیده بودم که جیم فنگ بزنم که دیدم در باز شدو سمیرا و ابجیش و دختر داییش که یه سال از من کوچیک تر بودن نیم لخت اومدن تو! Samiraie, ku çend roj berê bi min re nîv-tazî bûbû, naha nîv tazî bûm.Ez gava ku min li vê dîmenê dîtî kincê xwe li xwe dixist.Ez şermî bûm û destê xwe danî ser wê. بعد دختر داییش خندید و گفت بهش نگفتین؟من گفتم چی رو؟بعد سمانه گفت وقتی بیهوش بودی ما یه دور کامل باهات حال کردیم و شروع کردن به لخت شدن کامل.من هم دیدم اینجوریه و دوتا کون و یه کوس افتادیم(که البته اخرش شد دوتا کوس یه کون) از خدا خواسته هرچی پوشیده بودم در اوردم.نمیدونستم با کدوم شروع کنم.سه تا حوری جلوم.با یه خنده گفتم با کدوم شروع کنیم؟سمیرا گفت نامرد تو مال خودمی.دیدم راست میگه.دستشو گرفتم اوردم رو Avmd.hmh netirsin, yên di nav nivînan de ez li alarm Dkhtrr li boriyê dît, mîna mamê min kurê xwe re got: got. Û ew çû derî. Gava ku ez rabû, min dît ku Ovouvouvvvvvs Saied Khan Kun Konan an jî Qral-e-Koon. Min naked dît, ew avêtin. سعید یه پسر سفید با موهای گندمی.کون تپل که اگه از پشت ببینیش ابت میاده که دوسه بار زیر کیر17 سانتی من خوابیده.اومد تو بهش گفتم به به ببین کی اینجاست اقا سعید.از زیر دراومدی اومدی رو.افرین.بهم اشاره کرد و منو کشید کانر گفت علی امروزو بیخیال جلو کیانا(دختر دایی سمیرا و زید سعید)زشته قول نیدم فردا بهت بدم.من هم گفتم باشه.ما رفتیم تو اتاق اقا سعید کیر 10 سانتیش رو انداخت بیرون.سمانه خندید و گفت این کیره یا پستونک؟منو سمیرا و خواهرش رفتیم تو یه اتاق سعید و کیانا هم رفتن یه اتاق تو اتق بقلی.من داشتم از لبای خوشگل شیرین تر از عسل سمیرا بوس که چه عرض کنم گاز میگ فتم آخه خدا وکیلی تا حالا لب به این خوشمزگی نخورده بودم،سمانه ی مادر قهوه هم مثل این جنده های حرفه ای کیرو خایه ی منو میخورد.داشتم دیونه میشدم.خیلی فشار داشت بهم میومد.لبای سمیرا رو ول کردم رفتم سراغ سینه های تازه جونه زدهی سفت فندقی سفیدش.اول کلی مالوندم.صدای اه و نالش رو اسمون بود.بعد مثل این سینه ندیده ها شروع کردم به خوردن سینه هاش.از یه طرف هم با ذست داشتم چوچولش رو تحریک میکردم.بعد 5یا6دقیقه خوردن سینه هاش رفتم پائین I hate balê zikê xwe .rv Mybvsydm paşê ez ji bo yek Topol çûn û li ber bayê germ e, lê ez newêrim dibêjin Krdsh.hmh dibêjin Kos 400 1 kx Samira min bû! xerab Ez bixwe, da ku ez kind of cheesy sor Bvd.bd sort of blah blah bû. دیگه ارگاسمش نزدیک بود.برگردوندمش و نشست رو چهار دست و پا.لاشو باز کردم.وااااااای یه کون گوشتی سفید توپول جلوم بود.با انگشت یکم سوراخشو انگولک کردم یکم باز بشه.بعد کیرم رو که خودم تا حالا به اون بزرگی ندیده بودمش رو از دهن سمانه کشیدم بیرون.گذاشتم رو سوراخ داغ سمیرا.داشتم دیگه میمردم.کلش رفته بود تو که یه دفه یه صدای جیغ از اتاق سعید و کیانا اومد.اول ترسیدیم بعد گفتیم حتما کرده تو شوراخش.شروع کردم به فشار دادن کیرم تو کون نازنین سمیرا که دیدیم کیانا با گریه اومد تو اتاق.یه دستش رو چشاش بود و داشت بشدت گریه می کرد و دست دیگش رو کس خونیش بود که سعید پشت سر پرید تو اتاق.همه ساکت بودیم و داشتیم به کوس خونی کیانا نگاه میکردیم.سمانه پاشد سمیرا رو بغل کرد و داشت دلداری میداد.من هم نامردی نکردم پاشدم یه چک ناز گذاشتم رو صورت سعید.بقدری محکم زدم که ترسیدم پرده گوشش پاره شه.بعد سعید اومد کنار کیانا نشست.یکم باهاش حرف زد که هیچکی نفهمید چی بهم گفتن که کیانا خندید و سعید هم بوسش کردو لباس پوشید و رفت.من موندمو این دو خواهر و کیانا.کیانا که نشته بود کانر و داشت فکر میکرد وبا خودش پچ پچ میکرد.بعد من گفتم اتفاقی یه که افاده بی خیال و رفتم سراغ سمیرا.بدجوری ترسیده بود و قل کرده بود هر کاری کردم باز نمیشد و کیرم تو کونش میرفت.سمانه گفت ولش کن ترسیده اگه بره تو هم جرمیخوره بیا پیش خودم.رفتم سراغ سمانه.شروع کردم به خوردن لباش.بی انصافا فکر کنم باباشون بجای کردن ننشون عسل گاییده بود.یکی از اون یکی شیرین تر.بعد رفتم سراغ سینه هاش . سفید تمام سکسی با سایز اگه اشتباه نکنم75.بعد کلی کوسش رو خوردم.بوی عجیبی میداد که عاشق اون بو شدم دوس اشتم ولش نکنم ولی کیرم داشت میترکید.چرخوندمش که بکنم تو کون سفید نازش که گفت هی من به شوهرم از کون ندادم.(تازه من اونجا متوجه شدم که مطلاقس)من تا اوم موقع کوس نکرده بودم.کون پسر دختر لای سینه های عمه جونم(که اون هم داستان دارهکه اگه وقت شد براتون میگم)کرده بودم ولی کوس؟بهش گفتم باشه و کیرم رو گذاشتم رو کسش.یکم کیرم رو رو کسش بالا پایین دادم بعد یکدفعه تا ته کردم تو.یه آه بلند کشید و گفت اشغال زن خودت بود هم اینجوری میکردی توش؟واییییییییییییی چقدر داغ بو .انگار کیرم رفته بود تو تنور نون بربری!!.لیز و زلج.کیرم داشت میترکید دو سه تا بالا پایین کردم که دیگه داشت آبم میومد.تا اومدم کیرکو بکشم بیرون تقریبا نصفش ریخت تو کوس ناز توپول و باد کرده و خوش بوی سمانه بقیه ش هم با فشار ریخت روش.بعد رفتم یکم سینهش رو مالوندم که یه دفعه سینش رو فشار داد و یه اه ناز و خوشگل کشید و ارضا شد.دیگه داشت میمرد.حال بلند شدن هم نداشت.من هم کیرم خوابیده بود تاحالا دوبار تو یه روز کمرم خالی نشده بود.اصلا تا حالا تو کوس نرفته بود.اصلا حواسم به کیانا نبود.برگشدم دیدم زانوهاشو بغل کرده و سرش رو زانوهاش بود.از وسط پاس یه کس زیبای درخشان ه تازه پردش پژمرده شده بود خود نمایی میکرد.هر کاری کردم دلم نیومد از خیرش بگذرم.رفتم کنارش نشستم بعد باهاش کلی لاس زدم.یواش یواش داشت رام میشد.بعد اومدم بوسش کنم که خوابید و گفت اه علی لوس نشو.بعد گفتم لوس منیشم و خودمو خوابوندم روش.سینه به اونصورت نداشت.حال بوسیدن هم نداشتم و میخواستم مستقیم برم سراغ اون کوس رعنا.دستم رو گذاشتم رو کوسش.گفت نکن.گفتم توکه پردت پاره شده دیگه اذیت نکن و همین که این حرف رو زدم کیرم رفت تو کوسش.اول داشت دبه میکرد ولی همین که کیرم رفت تو کوسش هیچی دیگه نگفت و شروع کرد به اخ و اوخ.کسش تنگتر از سمانه بود و حال دیگه ای داشت.اصلا ح اسم نبود که باز دارم دارم ارضا میشم.دوس نداشتم کیرم از تو کسش بیرون بیاد.که یه دفعه ابم با تمام فشار ممکن خالی شد تو کسش.گفت اشغال چرا شاشیدی تو کسم؟سمانه گفت ریختی توش نفهم؟گفتم حواسم نبود.سمیرا بلند شد رفت تو اتاق مادرش و یه قرص ضدبارداری براش اورد.من هم دیپگه حال نداشتم و کلی هم عرق کرده بودم.بلند شدم رفتم حموم که سمیرا هم با من اومد تو و درو از پشت بست و جلوم خم شد.بهش گفتم پاشو بسه دیگه ez Nzashtyn zîl dîsa ji bo min, lê ne ewqas nemabû. اشالله دفه ی بعد.یه خندهی ریز شیطونی کردو یه بوس از لبام گرفت و خودمونو شستیم.من هم لباسام رو پوشیدم و الفرار بر قرار.بعد از اون هم دوسه بار با سمانه و سمیرا حال کردم که اگه شد بعدا براتون میگم.ممنون که li gor çîroka te.

Dîroka: Adarê 7, 2018

Leave a Reply

E-maila te ne dê bê weşandin. qadên pêwîst in *