Min keçikê bû

0 views
0%

سلام من علي هستم و 26سالمه.يه دخترعموي خوشگل دارم كه اسمش نادیاست و 23 سالشه.من عاشق نادیا هستم.يه دختر خوب كه از همه نظر بيسته.رفاقت من و نادیا از جايي شروع ميشه كه خانوادگي رفتيم خونشون.رفتم اتاق نادیا سراغ كامپيوترش ميخواستم برم اينترنت كه چشمم خورد به فولدر عكس كه به اسم نادیا بود بازش كردم كلي عكس از نادیا توش بود.يه سري عكسا كه با لباساي مجلسي انداخته بود.يه عكس ناز كه سينش و خط سينش تو چشم بود نظرمو جلب كرد.سينه هاي بزرگ و خوش فرمشو خيلي دوست داشتم و هميشه به سينه هاش نگاه ميكردم خلاصه با حسرت داشتم به سينه هاش نگاه ميكردم و كيرمو ميماليدم و تو ح سرت ديدن سينه سفيدش كه يهو نادیا اومد تو اتاق منم هل شدم تا اومدم عكسو ببندم ديگه كار از كار گذشته بود و نادیا عكسو ديده بود.كلي خجالت كشيدم ولي نادیا اصلا به روم نياورد.اومد كنارم نشست و گفت اهنگ جديد داري؟گفتم اره.گفت ميشه بريزي تو كامپوتر؟گفتم چشم.گفت كليپ ميليپ چي داري؟گفتم اي چند تايي دارم.يه لحظه مكث كرد و گفت از اون فيلما چي؟من كلي جا خوردم و با ترس پرسيم سكس؟گفت اره اگه داري بريز تو كامپيوتر ورفت بيرون.باورم نميشد كه نادیا از من فيلم سكسي بخواد.خيلي خوشحال بودم و فيلماي سكسي خوب رو جدا كردم و ريختم تو كامپيوترش.خلاصه وقت رفتن شد با نادیا خداحاف ظي كردم و اومديم خونه ي خودمون.فقط تو فكر نادیا بودم شب تقريبا ساعت يك و نيم بود كه نادیا اس داد كه بابت فيلما دستت درد نكنه.گفتم خوشت اومد گفت اره خيلي دستت درد نكنه.من ديگه حشرم زده بود بالا پرسيدم از كدومش بيشتر خوشت اومد.گفت همون كه عروس دوماد بودن.منم گفتم اره اون فيلم خيلي خوبه.اس داد كه داماد كيرش خيلي بزرگ بود.من كه ديگه تو حال خودم نبودم و كيرمو ميماليدم ازش پرسيدم كير بزرگ دوست داري؟گفت اره خيلي.اينو كه گفت ديگه نتونستم خودمو نگه دارم ابم اومد.ازم پرسيد مال توام بزرگه؟گفتم اره ولي نه مثل كير داماده .گفت خوش به حال زنت.منم زدم به سيم اخر و گفتم ع شق سينه هاتم نادیا خيلي دوست دارم با هم ازدواج كنيم.نادیا گفت منم دوستت دارم بس مال خودمي و كيرت مال خودمه.تاصبح به هم اس داديم و قربون صدقه ي هم رفتيم .از اون روز به بعد با نادیا بيرون ميرفتيم و شبا حرفاي سكس .تا اينكه يه روز همه رفتن شمال و منم تنها موندم خونه زنگ زدم به نادیا گفتم عموتينا رفتن شمال پاشو بيا خونمون.نيم ساعت طول نكشيد كه نادیا اومد .دوتامونم خيلي خوشحال بوديم.نادیا نشست رو مبل گفت علي برام اب مياري.منم براش Pyshsh.shrbtshv ez li wir rûnişt û ez tenê syrup Krdmv û avêtin dûr destê min bû şil Grdnshv de gurrtir û qepaxa lêvên wê dest pê kir xwar Lbsh.synh اي نرمشو احساس ميكردم با دستم سينشو گرفتم وااااااااي سينه هاي نرمي داشت.به ارزوم رسيده بودم و داشتم سينه هاشو ميماليدم .نادیا هم دستشو گذاشت رو كيرم و شروع كرد به ماليدن.منم دستمو از زير پيرهنش به سينه هاش رسوندم معطل نكردمو سوتينشو دادم بالا ez bûm synechiae hûn .vay.

Dîroka: Xanûna 4, 2018

Yek li ser "Min keçikê bû"

Leave a Reply

E-maila te ne dê bê weşandin.