Sex with girlfriend dream

0 views
0%

Girl Dayym navê dream li ser şazdeh salan kevn e. Û hûn photos of Super bibînin ez jî Pais bi rûniştinê ya kompîturê de, piştî ji bo dîtina ka ez çend caran ji min re got ku kopiyek ji Ks · firçeya Harv bişewitîne ez im, ji ber ku Bchs û Lou firçeyek pir nerm nekir û ez ji wê re got ku her cara ku ez bi xwe ji bo wî pirsî: ez ê her tim digerin at bû, ku tu behane da ku bên Mnzlmvn ji Siri Photo Super dibînin, ez guman kir ku ew KS · Harv bibînin, ji ber ku ev girl pir xweşik e û pir baş e-amade kirin û hê jî helwesta a balkęş e ne ku ku her dem Khvnmvn bi Khvnvads bû.

Rojekê dema li ser erdê, ez jî ji bo pictures ez li bavê xwe nerî, çû ji xwarû Saddam hebû ku em herin şev shopping ji harîtî em jî rabû ser xwe ez çû jêr, min got, kî Diet re got ew jî zû tê, çû danûstendinê û ez vegeriyam, ez ji odeya xwe de çû ser sîstema dizanî gava ku بیان رویا به بهانه ای میاد بالا منم کلی عکس جدید که از اینترنت گرفته بودمو توی یه پوشه ذخیره وگذاشتم رو دستاپ و خاموش کردم و رفتم پایین تا بیان.

حدود ساعت هشت و بیست بود که اومدن رویا چه خوشکل شده بود هنوز ده دقیقه ای از امدنشون نگذشته بود که رویا بهم گفت راستی رضا یه سی دی دارم می خوام برام رایتش کنی بلد نیستم دایم بهم گفت ببین رضا بهش روش رایت کردنو یاد بده تا اینقدر مزاحم تو نشه گفتم دایی جان چه مزاحمتی بلند شدیم رفتیم بالا تو اتاق که رسیدیم یه سی دی از تو کیفش دراورد گفت اینه منم گفتم بذار تا سی دی خودمو اول رایت کنم بعد سی دی تو قبول کرد گفت اشکال نداره مانتومو در بیارم گفتم راحت باش منم زود سیستمو روشن کردم و رفتم سراغ پوشه عکسها اومد پیشم که بشینه رو صندلی کناریم که خوشکم زد یه تاپ بندی نازک تنش بود که سینه های کوچیکش از زیر اون معلوم بود نگاهش کردم ولی به روم نیاوردم بهم گفت چی میخوای رایت کنی ترانس گفتم عجب ترانه ای برام بزار که اگه خوب بود برام رایتش کنی من هم براش گذاشتم عکس اول که اومد رو مانیتور خودشو جمع کرد و گونه هاش سرخ شد چندتایی که رد شد گفتم میرم پایین یه چیزی بیارم برای خوردن به عکسها خیره شده بود چیزی نگفت از اتاق رفتم بیرون.رفتم پایین و شربت و میوه گذاشتم توی سینی که ببرم بالا که بابام به دایی گفت با یکی از دوستانش یه قراری داره میخوان با مامانم برن برای دیدن زمین شما هم میاین دایی هم گفت باشه .زمینی رو که بابام مخواست نشونشون بده با منزل حدود بست کیلومتری فاصله داشت بابام به من گفت رضا اگه آقای مهندس امد دم در بهش بگو که رفتن سر زمین گفتم باشه همه برنامه هام بهم ریخت چونکه رویا هم میباست باهاشون میرفت.گفتم برم به رویا بگم میخواین برین.که دایی گفت نه رویا بمونه تا برگردیم بلند شدند که برن مامانم گفت مواظب خودتون باشید و اگه دیر شد توی یخچال غذا هست بذار تو فر گرم کنید گفتم باشه تو کونم عروسی بود تا اینکه رفتن دم در که زنگ ایفن رو زدند بابام که جواب داد مهندس بود خیالم راحت شد به مهندس گفت داریم میایم پایین.ورفتند حالا خونه بوی خوبی داشت برای اینکه من و رویا تنها بودیم تا پنخ شش ساعت رفتم بالا روشو برگردوند به در گفت کجا رفتی دیر کردی دیگه داشت حوصلم سر می رفت پایین بودم بابا اینها رفتن برای دیدن زمین مهندس کی رفتن همین الان.بهش گفتم همشونو دیدی گفت نه منم بی معتلی براش گذاشتم اونم از عکسهای بکن بکن کمی خجالت کشید گفتتم مگه تا حالا از اینها ندیدی گفت این جوریشو نه بهش گفتم پس اگه زندشو ببینی چیکار میکنی گفت یعنی چی گفتم یعنی هیچی.بهم گفت تو مگه زندشو دیدی گفتم آره خیلی گفت میشه بپورسم کی گفتم آره دوست دختر قبلیم سارا.گفت قشنگ بود گفتم فکر نکنم به اندازه تو قشنگ باشه گفت من چطور مگه آخه تو هم خوشکل ترشی هم اندامت وهم سینه هات رو فرم تر از اونه گفت مرسی ولی من همیشه وقتی توی اتاقم تنهام لخت خودمو که میبینم اصلا قشنگی نمیبینم چطور میگی قشنگه.بهش گفتم پسر نیستی که بفهمی راستی دوست پسر داری یا نه گفت نه چطور مگه همین طوری سوال کردم بعد شربتی روکه براش اورده بودم دادم دستش.با خودم گفتم امتحانش کنم یه تیر تو تاریکی بزنیم شاید به حدف خورد گفتم راستی سوتینت شمارش چنده فکر نکنم زیاد باشه چونکه سینه های کوچیکی داری گفت من خیلی وقتها سوتین نمی بندم این طور راحت ترم ولی شمارش چهلوپنج پنجاهی هست گفتم معلومه راستی نکشون.دیگه چیزی نگفتم گفت نک چیا گفتم چند لحظه صبر کن زود رفتم توی پوشه مدلها ویکی یکی رد میکردم و گفتم هر کدومشون که شبیه سینه هات بود بگو گفت چرا گفتم کار دارم می خوام ببینم نکشون چه رنگی.همین طور یکی یکی عکسها رد میشد تا یکیش که یه دختر بیست و دو سه ساله بود اومد گفت وایسا تقریبا شبیه به اینه.گفتم این نه بابا تو خودتو خیلی دست کم گرفتی فکر کنم مال تو خوشکل تر باشه اصلا چی میشد که عکس تو هم توی این عکسها بود گفت بین اینا الان خودم که اینجام گفتم چه فایده فقط یکمشون پیدان گفت سینه هامو میگی گفتم آره مگه میخوای ببینیشون گفتم خیلی دوست دارم بلند شدم رفتم پشت سرش ایستادم دستمو گذاشتم روی سینه هاش و کف دستم احساسشون کردم یکم که فشارشون دادم گفت ای دردم اومد گفتم از سینه های سارا سفترن دیدم چیزی نگفت گفتم صبر کن دستمو با پورویی بردم زیر تاپش و سینه هاشو لمس کردم وای که چه سینه هایی داشت گفتم مواظبم فشارشون نمیدم بهش گفتم نکشون چه رنگیه هنوز حرفم خشک نشده بود که تاپشو تا بالای سینه هاش دادم بالایه نگاه به سینه هاش کرد و بعد به من زود روشونو گرفت گفت حالا دیدی قشنگ نیستن گقتم من حرفی زدم دستاتو بردار ببینم تا بهت بگم دستاشو اوردم پایین چه سینه های خوش فورمی داشت دوست داشتی مثل سیب گازشون بگری دیگه طاقت نیاوردم رفتم زیر سینه هاش و نکشونو کردم تو دهن.گفت چیکار میکنی گفتم مزشم با سینه های سارا فرق میکنه.بعد بهش گفتم تا بابااینا نیومدن یه چیز باحال برات بزارم کیف کنی براش یه فیلم سوپر گذاشم باورش نمی شد که براش فیلم سوپر گذاشتم گفت خیلی دوست داشت که ببینه آخه دوستاش براش تعریف کرده بودن.کیف کرده بود بهش گفتم تا حالا از این کارا کردی گفت نه ولی یکی از دوستام که امده بود خونمون برام انجام داد.گفتم چی گفت برام تعریف کرد که یه فیلم دیده که زنه با خیار چکار میکنه گفتم کی گفت همین پارسال گفتم چیکارت کرد گفت بهش گفتم چیکارمیکرد بلند شد درب اتاق رو قفل کرد بعد شلوارشو کشید پایین بعد از بین میوه هایی که گذاشته بودم یه خیار برداشت باهاش بازی کرد می کرد تو دهنش بعد دراز کشید روی تختم من تاحالا لخت هیچ کس رو جز خودم ندیده بودم بعد یکم با کسش بازی کرد و خیار گذاشت دم سوراخ کسش وبازی میداد یه صداهایی از خودش در میاورد بعد بهش گفتم همین گفت نه بعد یواش یواش خیار کرد تو دیدم خیلی داره حال میکنه گفتم چه حالی میده گفت بخواب تا بهت بگم.

xew Menu di film din ku du jinan bi hev re ji wan re got ku cilên ez anîn û Shlvarvshrtm piştrastkirin Bdnmv balê Wê ji licking Ksamvnv bên got, em jî di heman dema dirûnê re jî çemîle çêkir, serum, herweha li ser çokan bû teşkên Bvdsr ew navîn yên lingên min bi tu kes li dora di piyesa kes bû ku ew hest ew hêdî hêdî, piştî hûn bikevin, ew ji min re got, we çi, min dît, so cool hundir, divê bêtir dem piştî ku ez li qeydkirin û ew di cih de li çirayeke pêketî û bino tu kes pir hebû بدی داشت ولی بعد اروم شد خلاصه اون روزو خیلی با هم حال کردیم کارمون که تموم شد و دوستم که رفت رف تم دستشویی دیدم شرتم خونیه بعد زنگ زدم بهش جریانو که براش گفتم گفت روز اول هم برای اونم همچین اتفاقی افتاده خلاصه هفته ای دو سه باری با هم حال میکردیم.من نمی دو نستم چی بهش بگم فقط گفتم میشه منم ببینم گفت خجالت میکشم دستشو گرفتم ji lift BDP'ê de û ez di nav nivînan de Khvabndmsh di nav nivînan de rûnişt, lê danîn ser wê li Kssh û li button Shlvarshv şermizar vekirî dûr ku dixwazin tu çi ez Hand fêm button Shlvarshv vekirin û Shlvarshv de vekişiyaye jêr a dipijiqînin reş shirt bibînin, bila ne ez bûm down Shrtshm Kssh xwe avête derve a yek spî kinikî qey çi a xweşik teşkên wî û partiya vekirin Van derî xwe kom piştî dît û got ku hemû photos and videos Now xwendekarên ku heval im, ez ji wî re got tiliya te Here hundir ji bo dîtina wî ji we re heye, wê demê her du tiliyęn xwe, min dît, mafê Parnat Dad da ez jî Sipî sûnda ez bikaranîn û ez dixwazim more Me xwest em bêjin çawa ez xiyar ku do ne. lê tiştek çêtir xiyar ku te dixwest ku di demeke nêzîk pants û Shrtmv bi hev re, derabe lingên xwe vekirin û Srkyrmv bi Kssh yekem eniya-rear danîn ez ji wî re got niha ji her demê zêdetir bi lezî yan xiyar jî çemîle got birazî an kevintir e ji yek ji we Krdmsh Klftrh ez jî tirsonek ne heta dawiyê, Liz û dilhebîn ku bi degê xwe, ew di got: یره تو باحال تره خلاصه تا امدن خونواده چهار دست کردمش عجب کسی داشت.از آن روز هر موقع که تنها میشدیم یا فرصتی پیدا میشد بهش یه حالی میدادم یه بار هم با دوستش که امده بود خونشون حال کردیم

Dîrok: Sibatê 20, 2018

Yek li ser "Sex with girlfriend dream"

Ji bo bersivê bişîne Bênav Cancel reply

E-maila te ne dê bê weşandin. qadên pêwîst in *