Zayendî

0 views
0%

Silav ez dixwazim cinsê xwe bi dayik û dîya xwe re binivîsim; ez bi xwişka xwe ya piçûk re heval im ew xwendekarê zanîngehê ye û ne pir sar e lê min bêriya ne kir me her gav scrablê xwe dikir loma jî tim destê min li pişta wî û Min ew li ser piştê maç kir û di heman demê de çend caran Rondmo li ser rûyê wê, ji bilî lêvên wê .. Ew ji min rehet bû, û wê demek dirêj li ser shirtê ma, da ku ez karibim pêsîra wê bigihînim heya ku ez çend meh berê diya xwe xwend, û bi hevalê xwe re cins û Ne dizî û çi xulamê kêfa wî ew nivîsî bû .Ez zilam dema hat û min ez girtim tenê li deverên hesas Min got erê, lê min ji yekê re negot heya ku şevek bû û yek şev em di xew de ne. Ez di bin şapika xwe de xew kirim û destê min zexm girt. We li destên min nihêrî. Min lêvên wî dît. Min fêm kir ku ez hişyar bûm û destê min girt. Min tiştek negot, û ez hatim ku ez rûyê wê maç bikim, pişta xwe da ber hev û got ez ê êdî şaş nekim. Min got na, min destê xwe rakir û destê min girt û ez çûm min dît. Wekî xewa xwe dihêle.

Dotira sibehê dema hat gotin ku vegerin û berê em çûn û paşê em vegeriyan ser metbexê û wî jî çû jor da ku pantorên xwe biguhezim û ez jî çûm jorê min dît ku pantorên wî di bin ra ne û pantorên wî jû panturên wî ne û wî li min nahêle bê tevger. Ew ne li bendê bû, û ez çûm cem wî û min devê xwe ji pantorên min avêt. Min destê xwe li binê pantorê xwe da û li bin pantikên xwe dan û ew li bin pantikên xwe kir û ew li ser pantikên xwe xist û min xist destê xwe. Nightevê min got ku ez ji te pir hez dikim û ez dixwazim germiya te hîs bikim û wî ez şuşt û got Nail nîvro Ez bêzar im û tu min dikî zilamek wek min xuya bike û ez ji hêla jinek mîna min ve hatim nêzîk kirin û min jin ji pantorê xwe derxist û wê ew destê xwe avêt destê wî û got ku evîndarê min dê herin xwe û ez ê tenê wê bêjim û heke Em niha nekarin wê bikin û em bikin heya ku carek din rewş baş bibe û wî got baş e û min destê xwe avêt nav devê wî û ew bi devê xwe praktîk bû û wî radestî kesê ku naha xilas bû kir û anî û anî û xwar. In bi kurtasî, ew di xew de bû dema ku min mesaj û pantorê min dît û min ew maç kir û kincê wê kişand. Di wê çaxê de ez wiya bûm lê ji ber ku Min dixwest ku ez hişyar bikim û kêfê bikim
Serê sibehê wê ji min re got ku heya sibehê bi min re têkiliya cinsî heye û min got, "Naha rabû ser xwe û ew keniya û heya heya havîna wê salê dema ku ez di hewşê de tenê bûm; derbas bûm; ez li derve bûm û ez çûm malê û kepêl kir. Min dît ku tu kes ji dîwêr derneketiye. Min ew di hewş û serşokê de li pêşiya golê dît. Wê bi gelemperî pantikên xwe hildiweşe, û ez ê pantorê xwe vekim û derî veke. Ew rabû û hat ba apê min. Rast e, wî got, "Bavo, ez ditirsim." I min kincê xwelî û binê wî yê piçûk xist û destê wî lê xist û ez maç kirim û gihîştim ber singên wî. Bûzên wî di devê min de ne û min mîna pitikê xweşik şîpand. Ez gihîştim ba wî û min jê re got ku lingên xwe veke û rûyê wê derketî û min qulikê wê kir bi qasî ku min gengaz kir û serê xwe hejand û di devê min de devê xwe rakir .. Em bi lêvên wê re hatin ba hev; Cih girt gava ku wî çentê min ji bo demekê girt û got ez bi rastî ji te hez dikim. Min kişand û min kurika xwe li jorîn da û wî li pişt min kir û dîkê min ket nav baxçê.Ez pomp dikir û wî li min xweşik xêz dikir û min temaşe dikir ku ew rabû û dîsa kola wî şil dikir. Wê xwar nekir, lê wê wî di devê xwe de maç kir û bi xweşikî maç kir û hêkê xwe şil kir; min got vegerin û zêrên xwe bavêjin xwarê û kûçikek bistînin. Min got na ji tiliya xwe, û dûv re min destê xwe avêt û got: - Va ye min çi kovî tiliya xwe xist nav devê xwe. Min ew şilî li rûyê wî xist û maç kir û jê re got ku bila 69 be, berî ku ew were kuştin; We got min ji we re got çi bikin
گفت نه در نیاری بده تو جر بخورم و من هل دادم تو و گفت تند تر و منم تندترش کردمو تادسته میكردم که دیدم ابم داره میاد و کیرمو بیرون کشیدم و بردم جلوی دهنش و اون با دستای خیسش برام یه جلق حرفه ای زد و کیرمو کردم تو دهنش و همه ابمو خورد؛بعد دستمو بردم سمت سینه هاش و گفتم تا سال دیگه اندازه هندونشون کن من زن سينه کوچیک نمیخوام اونم گفت اقای من تو هم کمرتو سفت تر کن که خانومت بیشتر حال کنه و زود بلندش کردم بعد زیر دوش همدیگه رو بوسیدیم اومديم بيرون؛من دیگه حال سکس نداشم؛ باز اومد نشست کنارم کیرمو گرفت تو دستش تا یکم باهاش بازی کنه؛گفتم فیلم سوپر میبینی گفت خوراکمه گفتم چی گفت همین لزبین و از پشت کردن گفتم اگه لز میبینی تا حالا با کسی داشتی گفت اره گفتم کی گفت دوستای دانشگاهم چهار نفری شبها وقت خواب لخت میخوابیم و پستونای همدیگرو میخوریم و اونا کونه منو میخورن و منم بهشون شیر میدم گفتم پس حال میکنی ها گفت با تو بیشتر خوش گذشت گفتم پس پاشو یه قمبل کن کونتو دوباره بکنم گفت باشه و کیرمو دوباره گذاشتم تو کونشو و تلمبه زدم و این دفعه شدید تر بود و کم کم داشت ابم میومد که دیدم در میزنن زود کیرمو کشیدم بیرون و رفتم سمت در دیدم خاله بزرگمه و گفتم دیر اومدی و بوسیدمش اون منو بوسید و به سمت سینه های بزرگش هل دادو گفت افروز خونس گفتم اره؛ رفتیم خونه و دیدم رفته دستشویی تا کار نیمه تمومشو تموم کنه؛منم پشت سرش زود رفتم و یه جلق زدم؛بعد اون سعی میکردیم وقتی کسی نیست سکس کنیم البته من از 4 تا خالم سه تاشونو کردم که هیچ کدومشون به هم نمیگن شایدم گفتن ولی من نمیدونم؛حالا جريان سکسم با خاله بزرگم رو مینویسم این خالمو خیلی دوستش دارم واقعا؛چون منو دوست داره و پیشم ازاده این خالم اسمش سار و قهرمان شنا هست بخاطر همین بدنش خیلی سکسیه سنشم دو سال از مامانم کوچیکتره و حدود 35 سالشه کونش خیلی تپله و سینه هاش که نگو اندازه هندونه ولی افتاده نیست و سر بالاست البته ازدواج نکرده ولی اهل خوشگذرونیه و عرق خور اما یکم خجالتی؛کون همه دخترا و زنهای فامیل رو سوزونده منم که خیلی دوستش داشتم خیلی دور و برش هستم خالم تو یه منطقه بالاي شهر یه اپارتمان اجاره کرده بود و منم که همیشه پیشش پلاس بودم و اونم که از خداشه میدونستم که کسش اکبنده اکبنده و همین منو تشويق ميكرد که زودتر بکنمش یه روز که شبش خونشون بودم باهم میخوابیدیم شب دیدم خوابیده اروم دستمو بردم روی صورتشو نازش کردم و گفتم اگه خالم نبودی میبردمت یه جای دور پیش خودم خیلی دوستت دارم و بعد دستمو گذاشتم کنار سینشو خوابم برد؛صبح دیدم رفته حموم و منو صدا میکنه حموشون هم کنار اتاقه و شیشهاش مات بود دیدم سینه هاشو چسبونده به درحموم میگه حوله رو بیار زود حوله رو دادم تو دستشو اومد بیرون حوله رو دور کونش پیچیده بود و سینه هاش معلوم بود خودمو زدم به بیخیالی و لی اومد نشست کنارمو گفت میبینی واسشون زحمت کشیدم وپاشد رفت و منم حال کردم که مقاومت کردم مقابلش؛گذشته و گذشت تا اینکه یه دو هفته بعد اومد خونه ما همه رفته بودن بیرون و منم که اومدم دیدم تنها نشسته تو اتاقم و داره فیلم نگاه میکنه و دستشو از زیر دامنش برده توشورتش و کسشو داره میماله یه اوهوم کردمو اومدم تو اتاق که دیدم خودشو جمع کرد و کامپیوترم زود ریستارت کرد؛منم گفتم دارم میرم حموم راحت باش عزیزکم؛اینو که گفتم حالش بهتر شد؛رفتم جلوش گفتم بشین فیلمتو ببین نگران نباش خانمی من به کسی نمیگم و رفتم حموم؛ به عشقش یه جلق حسابی زدم دوش رو که بستم اروم اومدم بیرون دیدم نشسته دامن و شرتشو داده پایین داره یه فیلم سوپر نگاه میکنه و کوسشو میماله كیرم دوباره راست شد رفتم کنارش و تا دید لختم و کیرم کنار صورتشه شوکه شد گفتم راحت باش نشستم کنارش کیرمو گرفتم تو دستم و مالوندم و اروم دستمو بردم سمت کسش و واسش مالوندم اونم سینه هاشو اورد بیرون و میمالوند منم سرسینه هاشو میبوسیدم حال ميكرد دیدم بسشه نشستم و زانو زدم وشروع کردم به خوردن کسش دیدم داره ارضا میشه بلند شدم گفتم وقت كردنه کیرمو گذاشتم دم کسش و یه دستمال کاغذی دادم دستش و گفتم میخوام زنم بشی گفت باشه و کیرمو فشار دادم توكوسش گفت ا ي ي ي ی منم بیشتر فشار دادم تا پردش پاره شد و زود دستمال رو گرفت جلوی کسش خونها رو که خوب پاک كرد دستشو گرفتم و کشوندمش سمت تخت و به پشت خوابوندمش گفتم پاهاتو بده بالابعد کیرمو گذاشتم دم کسش و سینه هاشو گرفتم و دادم کیرمو تو کسش تا دسته حسابی که تلمبه زدم دیدم اره وقتشه که کونشم افتتاح کنم برگردوندمش و گفتم رو زانو هاش بایسته کیرمو گذاشتم دم کونشو دادم تو داد نزد ظاهرا كون داده بوده تند تلمبه میزدم که دیدم داره از کسش اب میاد دستمو بردم جلو کسشو ماليدم حسابی تلمبه زدم تا اب کیرم همش ریخت تو کونش و همونطوری روی کمرش موندم تا حالم جا اومد رفتم سمت سینه هاش ویکیشونو گرفتم تو دهنم و مکیدم بعد بلند شدیم و خودمونو مرتب كرديم شب که دوباره وقت خواب شد مامانم با خنده گفت تو برو پیش خالت من شب تنها میخوابم اخه بابام رفته بود بار داشت تا 1 ماه دیگه نميومد منم رفتم دیدم خالم رفته زیر پتو زود شلوارمو کشیدم پایین و اومدم بزارم تو دهنش زود بلند شد دیدم لخته لبه های تختو گرفت و گفت از کونم میکنی گفتم عشقمه و يه توف و کیرمو گذاشتم دم کونش دادم توش تا یه ربع ميکردم نگو مامانم از لای در دید میزده و فکر کنم اینا دست به یکی کرده بودن من سینه های خالمو گرفته بودمو میکشیدم و وکونشو جر میدادم که یهو ابم با فشار اومد نصفش ریخت تو کونش خالم زود برگشت کیرمو گرفت تو دهنش بقيه آبمو تا اخرش خوردچند روز از رفتن خالم ميگذشت و من دلتنگ يه سکس بودم مامانم هم اخلاقش فرق کرده بود ديگه مارو تحويل نميگرفت از بچگي منو ميبرد حموم و تو حموم کيرمو دستش ميگرفت و ميگفت ببينم کي به درد مامانت ميخوري و تا همين سه هفته پيش هم همينطوري بود تو حموم که رفت گفت تو هم بيا منم لخت شدم و با کير شق رفتم حموم ديدم مامانم نشسته رو چارپايه داره خودشو ميشوره گفت بيا بند کرستمو باز کن منم بازش کردم اما کيرم خورد به پشتش که يه لحظه برگشت کيرمو ديد و خندش گرفت بعد جدي شد که هوي من مامانتم ها يه وقت فکر گاييدن منو نکني اين گاييدنو يه طوري گفت که فهميدم اگه بکنمش هم چيزي نميگه ولي نکردمش اما وقتي اون بلند شد که دوش بگيره گفتم مامان موهاي کستو نزدي گفت نه وقت نکردم زود دستمو بردم طرف ماشين اصلاح و بعد گفتم همونطوري وايستا تا بزنمش گفت کسمو نبري گفتم نه بابا منم شروع کردمو موهاي کسشو زدنو و يکم با کسش بازي کردن که نزاشت خودشو شست رفت بيرون منم دنبالش رفتم اما ديدم که چيزي نصيبم نشد بلند شدم يه جلق زدمو رفتم بيرون تا امروز که دوباره من حموم بودم و داشتم جلق ميزدم که در زد اومد تو کيرم شق بود و اونم ديد اخم کرد و گفت چرا جلق ميزدي گفتم از بي سکسي گفت که از بي سکسي؟ رفت زير دوش و کونشو کرد طرف من براي اولين باراز پشت بغلش کردم گفتم دوست دارم و کيرم رفت لاي پاهاش گفت برو عقب نامرد گفتم چرا مامان من خيلي دوست دارم ها گفت اره ميبينم خم شد که صابون از کف حموم برداره زود کير شقمو کردم تو کونش يه جيغي زد و گفت بکش بيرون کيرمو کشيدم بيرون و نشستم يه گوشه گفتم مارو باش که فکر کردم ميتونيم با مامانمون راحت باشيم و ببوسيمش و بغلش کنيم گفت واقعا که رو داري کونشو دوباره طرف من گرفت شروع کرد سينه هاشو شستن من از پشت کونشو بوسيدم گفتم ببخشيد ديگه نميکنمت گفت پاشو خودتو لوس نکن منم پا شدم بغلش کردم و يکم منو به سينه هاش فشارداد و زود رفت بيرون منم 10 دقيقه اي رفتم بيرون و حوله رو دور خودم پيچيدم رفتم طرف حال تا بلکه بتونم يه جوري کيرمو بهش برسونم ديدم وسط حال لخت لخت ايستاده داره ميرقصه حوله رو انداختم و از پشت بغلش کردم با يه دست کس و با يه دست ديگه سينه هاشو گرفتم و گفتم چرا از من ناراحتي مگه خودت نگفتي ميتوني منو بکني گفت : بخاطر همينه افتاده بودي روي خاله سارا بلند هم نميشدي اونطوري ميکرديش نميگي منم که مامانتم بيشتر از اون نياز دارم
Min got ez ê dayika xwe bikujim, min nizanibû ez ê heya nîvro biçim wir, û ez ê serê sibehê bixwim û hezar carî bînim. I min dest bi xwarina wê kir û heya ku ez gengaz bûm, zimanê min di nav singê min de ye, û min tiliyên xwe diavêt û ez dixwim wê .Lê min dît ku gava min got rabû; ez rûniştim û min got, xwêdanek li ser sofa xist û li ser sofa xist. I min ew li ser milê xwe da û ez şil kirim. Mommy wê pir zû vala kir û min pêsîrên wê girtin û Ez li cuntê nerm û şil bûm .. Piştre min dît ku wê çavtêrkayî kir, min got, biqelibim, ew li ser sofrê rûnişt, û ew destê min da min, min ew di nav gomê de maç kir, û wê got ku wê min diêşîne. Wê hatina min ji min re got ku vegere devê te, bi qasî ku Kirmou got, min devê xwe davêje devê wê .Min devê xwe di devê xwe de girt û du hûrdeman xwar û dûv re ew li binê erdê xist, da ku ez ketim razanê û min ew girt.

Dîrok: Sibatê 12, 2018

Yek li ser "Zayendî"

  1. Silav ji hemî hevalên min ên seksî re ku ji hev hez dikin
    Ez Mehmûd im XNUMX salî ji Tehranê me û di heman demê de ji çend kesan hez dikim cinsîyet
    Ez hez dikim ku hesabê kesê li ber xwe û bextewariyê bixwim da ku ez çend caran wî têr bikim û ava wî vexwim û tam bikim.
    Wê hingê, heke aliyek din razî bû û ji min hez bikira û destûr bida ku ez biçim ya sereke, ku heman zayendiya dirêj e
    Ya, ez bi gelemperî cinsîyet dirêj dikim û ez pir hez dikim ku XNUMX û XNUMX demjimêran seks bikim.
    Ger doza xatûnê keç be, ez ê bi dilxwazî ​​û bêyî pirsgirêk ji we re xizmet bikim
    XNUMX

Ji bo bersivê bişîne محمود Cancel reply

E-maila te ne dê bê weşandin.