Peach û Parzûna Birayê Fatima

0 views
0%

سلام من ارش هستم 25سالمه قد185 وزن 85 این داستان کاملا واقعی وبرمیگرده به 1 سال پیش من یه داداش دارم که ازمن 12 سال بزگتره وکارش ازاده زنش فاطی جون هم از من 3 سال بزرگتره خونه داداشم خیلی با ما خونه من فاصله نداره اینم بگم که مجردم ودانشگام تازه تموم شده یه روز که داداشم خونه نبود من برای کاری به خونه داداشم رفتم ایفون زدم دیدم ایفون کار نمی کنه در هم باز بود من اهسته از پله ها بالا رفتم درو که بازکردم برق ازچشام پرید دیم زن داداش تو اشپز خونه هست واز دیدن من ترسید روسری تو سرش نبود با یه تاپ بسیار نازک که سینه های خوشکلش عین هلو توش معلوم بود وبا یه شورت گلدار بسیار سکسی با دیدن من خجالت کشید وزود به طرف اتاق خواب رفت و لباسای روشو پوشید وااز اتاق بیرون امد وبا اندک شرمندگی به من گفت این چه کاری بود بی سروصدا امدی من بادیدن اون صحنه کارم یادم رفت واز خونه امدم بیرون اون صحنه هیچوقت یادم نمیرفت وازاون به بعد از اینترنت داستان های سکسی رو می خوندم و چند موردوچندین عکس و فیلم سکس پورنو رو روی گوشیم ذخیره کردم یه شب وقتی رفتم خونشون مهمونی گوشیمو تو خونشون جاگذاشتم گوشیم رمز نداشت وزن داداش کل گوشیم شخم زند وتمامب اون ها رو دید من وقتی رفتم برای گوشی که بگیرم گفتم گوشیمو جا گذاشتم ودیشب از ترس اینکه گوشیمو گم کرمدم اصلا خوابم نبرد باخنده گفت اره من میدونم به گوشیت خیلی وابسته ای وگرفتم و رفتم شب دیدم پیام داده نوشته امشب خوب بخوابی چند روز بعد برادرم رفت برای کار شهرستان وبه من گفت که تو شب برو خونه من من شب اول که رفتم خونش زن داداشم با یه لباس پوشیده پیشم می گشت من چون از سر کاربرگشته بودم به من گفت خسته ای برو دوش بگیر بعد بیا شام من چند لباس نو گذاشتم تو رختکن بپوش من حمام که بودم اون لباس های قبلیمو که در اوردم کرفت وگذاشت داخل لباس شویی من هم بعد از حموم کردن وتراشیدن موهای تنم لباس پوشیدم وبا زیر پیراهن وزیر شلواری اومدم داخل خونه وقتی اون تو خونه می گشت من روزی رو که اونو اونجوری دیدمو به یاد اوردم و کم کم هم کیرم راست میشد و هی کیرمو بادست میگرفتم و هیچ تاثیری نداشت من هم گفتم زن داداش لباسات اذیییتت میکنه یه کمی راحت باش من که غریبه نیستم و غیر منو تو کسی اینجا نیست مه که با این لباسل پیشتم تو چرا راحت نیستی اون هم با کمه ناز و ادا قبول کردو رفت اتاق خواب روسری رو با شال و مانتو رو با یه جاکت عوض کرد خالا من میتو نستم راحتتر هلوها شو دید بزنم شب اول گذشت تا اینکه شب دوم هم به من گفت برو حموم تو رختکن هم یه شورت لای باسن و یه تاب رکابی با یه شلوارک بود من هم که پر رو شده بودم با همون لباسا اومدم داخل حال به اون هم گفتم تو هم باید مثل من راحتر باشی تا هر دو راحت باشیم اون هم با حرف من رفت و برگشت اما مثل روز اول با یه شورت سکسی و بدون روسری و با یه تاپ نازوک که نوک سینه هاش معلوم بود سورتش هم سفید بود و موی کسش هم معلوم بود و گفت حالا چی پیش داداشت تو خونه هم اینجوری نبودم تو یی و خاطرت خیلی برام عزیزه مه هم که بادیدن این صحنه خیلی شکه شدم و انتظار اینقدرو نداشتم موقع خواب هم چون خیلی پشه بودن پشه بن زده بود و داخال اون یه زیر انداز دونفره گذاشت و به من گفت بیا پیش من بیرون پشه اذیییت میکنه من هم با لبخند گفتم ارزومه اون هعم گفت دیگه پر رو نشو اون تو دلش غیر مستقیم سکس بود اما اظهار نمی کرد من هم رفتم داخل وبا یه کم فاصله با یه پتو خوابیدیم من که اصلا خوابم نمی برد تو دلم اون صحنه بود ساعت حدودا 2 بود که من بیدار شدم برای اب خوردن رفتم اشپز خونه وقتی برگشتم دیدم فاطی جون روش پتو نیست و روی پشتش خوابیده مه هم دیگه بادیدن اون سینه ها طاقت نیاوردم ورفتم جلو شروع به نوازش اون سینه ها کردم اون هم بیدار شدو هیچی به من نگفت من هم حالا با خیال راحت اونا رو دست میزدم ازش لب می گرفتم و تا اینکه کم کم به سینهاش رسیدم و تاپشو در اوردمو و با واع تمام خوردم تا اینکه بعد از مدتی شیرش امد اون هم ناله میکرد تمام بدنشو مو بوسیدم و لیس میزدم تا اینکه رسیدم به شورتش و انو با دندونم درا وردم وای چه چیزی یه کوس ناز و گوشتی تازه یه کمی هم مو داشت رفتم ماشین ریش تراشو اوردم واون یه قدر مورو هم زدم حالا سفید سفید شده بود من هم با زبونم اونو لیس میزدم و میخوردم اون از شدت لذت به خود می پیچید ومن هم بیشتر می خوردم وناله تبدیل به داد شده بود من هم حدود 10 دقیقه میخوردم تا اینکه با لرزش و یه جیغ کوچولو اببش امدو همشو خوردم حالا کمی اروم شده بود من ازش یه لب کوتاه گرفتمو توگوشش گفتم حالا نوبت توه اون گفت از این کار بدش میاد و من هم اصرار نکردم کفت کوس خیلی میخاره اونو بخارون من هم گفتم چشم اسپره رو زدمو با لب گرفتن دوباره شروع کردم کیرم روی اون بهشتش می مالوندم اه وناله هاش دوباره بلند شد کفت زود باش کسم کیر میخاد من هم کم کم هل دادم تو و اون بایه اه کوچیک کفت اخ جون من هم روش خوابیم هلوهاشو میخوردم بعد از حدود 10 دقیقه کیرم رو تو بهشتش عقب جلم میکردم که احساس کردم ابم دارهمیاد گفتم عشقم ابم داره میاد گفت بهشتمو ابیاری کن من قرص خورم حالا فهمیدم اون هم اماده بود من هم با یه داد کوچیک ابمو خالی کردم اون گفت واقعا ولرمه و تو بغل هم خوابیدیم و 4 بار هم هرشب با هم حال میکردیم نوشته ارش

Dîroka: Gulan 14, 2019

Leave a Reply

E-maila te ne dê bê weşandin. qadên pêwîst in *