Çawa evîna mîrê min perda xwe winda kir

0 views
0%

سلام دوستان اسمم سامان 24 سالمه این داستان واقعیه و عین اتفاقی که واسم افتاده رو براتون تعریف میکنم یه دوست دختر داشتم به اسم فرناز که 20 سالش بود اون موقع اوایل خیلی دوسش داشتم آشناییمون از اونجایی که شروع شد که دوست دوست دختر معمولی من بود که جدی نبود دوستیمون تا اینکه یه روز فرنازو با یکی از دوستام آشنا کرد من از همون موقع ها واقعا عاشقش شده بودم تا اینکه بعد از یک سال دوستی با دوستم باهاش کات کرد منم با اون دوستم خیلی وقت بود کات بودیم نه بخاطر فرناز به خاطر رفتارهای خودش بود بعد دور روز بعد از عید ۹۲ بود که یه اس ام اس بهم اومد که سال نو شما مبارک و تهش نوشته بود فرناز خیلی خوشحال شدم منم تبریک گفتم و بعد از یک ماه که روم نمیشد بهش بگم دوسش دارم ساعت ۳ نیمه شب بود که خیلی گرم اس ام اس شده بودیم بهش پیام دادم خیلی دوست دارم که اونم دقیقا گفت منم دوست دارم تا صبح خوابم نمیبرد باورم نمیشد دوستیمون گرم شد و گرم تا یه 8 ماه هر روز بیشتر دلبسته ی هم میشدیم و اینو بگم و باهم سکس هم داشتیم ولی خیلی عادی و قرار شد باهاش ازدواج کنم تا یه روز بد که هیچ وقت یادم نمیره مچشو با دوست پسر قبلیش گرفتم که باعث جدایی من با فرناز شد تا حدود یک ماه بازم برگشت سمتم و گفت ببخشید و اشتباه کردم و منم چون دوسش داشتم از اشتباه زیادم بخشیدمش حالا قسمت زیباش اینجاس اومد بهم گفت سامان میدونی چرا اینکارو کردم گفتم چرا گفت واسه اینه یک سال پیش که باهم بودیم یه روز به زور بهم تجاوز کرد و بکارتمو از دست دادم و خواستم حقمو ازش بگیرم من کامل هنگ کردم و انقد عصبی بودم که کلی بد و بیراه بهش گفتم و گفتم تو ارزش دوست داشتن نداری و خلاصه بعد از مدتها اومد خونمون با هم تنها شدیم حس سکس سراغم اومده بود و اون لحظه استرس داشتم که از جلو سکس کنم یا نکنم ترسم از این بود که بهم دروغ گفته باشه و بخواد این کارو گردن من بندازه منم تجربه نداشتم تا اینکه بهم گفت به جان بابام کار اون بوده نترس راحت باش بعد از لب گرفتن و کلی خوردن اینو بگم من عاشق خوردنم از لب شروع میکنم تانوک انگشتای پاشم میخوردم چون هم دوسش داشتم هم خیلی ظریف و ناز بود حس اسلیو بودنم تا حدودی دارم که همیشه قبل از سکس بعد از خوردن پاهاش بهش میگفتم جیشتو میخوام اوایل براش عجیب بود بعد عادت کرد حتی یه بار بهش گفتم میخوام عنتو بخورم که گفت اینو دیگه نه تا اینکه بعد از کلی اصرار رو شکمم رید ولی جیش همیشه هست و خودشم دوس داره وای تو ابرا بودم ولی خودش بدش اومد منم رفتم حموم و سریع خودمو شستم و اومدم خلاصه داشتم داستان اونروزو میگفتم بعد از خوردن بدنش رفتم سراغ کسش و انقد خوردم که التماس میکرد میگفت سامان خواهش میکنم بکن توش دارم میمیرم منم دل و زدم به دریا و کیرمو کردم تو کسش خیلی تنگ بود بعدشم خیلی داغ اونم خیلی درد میکشید بعد شروع کردم به کردنش واقعا تو ابرا بودم بیشتر از قبل عاشقش شده بودم این دوستی جدید و سکس از جلو برام پیش رفت تا دوباره بعد از 9 ماه دوباره سرد شد باهام منم این بار بیشتر عاشقش شده بودم هم بخاطر وابستگی جنسی از جلو هم دوس داشتن قلبی گفت اگه نیای خواستگاریم باهات کات میکنم و منم خانواده م راضی نمیشدن به اینکه زود ازدواج کنم تا اینکه دوباره فهمیدم رفته با طرف قبلیش که گفتمتون منم این سری دیگه واقعا قیدشو زدم و رفتم بعد از یک ماه غصه و ناراحتی دوست دختر جدید گرفتم فرناز فهمید و نمیدونم واسه چی دوباره برگشت و التماس که ببخشید و اشتباه کردم و دوباره داستان قبلی حتی چندین بار من باهاش سکس کردم به پیشنهاد خودش و همش اینو بهم میگفت که سامان کس من مال توء و میخواست با سکس منو برگردونه و واقعا من موقع سکس بهش ابراز عشق میکردم ولی عقل و منطقم اجازه نمیداد ببخشمش و از یه طرف دیگه نمیخواستم رابطه ی جدیدمو خراب کنم ولی هنوز نتونستم اون رابطه ای که با اون داشتم و تکرار کنم کاش هیچ وقت تو زندگیم نیومده بود و کاش آدم بود چون هیشکی اندازه من دوسش نداشت الان ماه هاست ازش بی خبرم ولی از رابطه ی جدیدم فوق العاده راضیم با تشکر سامان

Dîroka: Gulan 1, 2022

Leave a Reply

E-maila te ne dê bê weşandin. qadên pêwîst in *