داستان کون دادن من به امین

0 views
0%

سلام میلاد هستم اگه تعریف نباشه ی پسر خوشکل با چشم عسلی و اندام خوب نسبت به هم سنهام گرایش به همجنس بازی ندارم زیاد ولی خوب اینم جزو خاطرات سکسی من هست و نمیشه کفت که پسری باشه که نداشته باشه این خاطرات رو الان 24سالمه خاطره م برمیگرده به سن 17 18 سالگی اونموقع ی پسر عمو داشتم به اسم امین که تو کل دوستان و اقوام بیشتر از همه از نظر سکسی به اون اعتماد داشتم و با اینکه کلی خاطرخواه داشتم اما همیشه شان خودم رو حفظ میکردم و ولی با امین جور دیگه بودم امین چهارسال بزرگتر از من بود و همیشه هم دوطرفه باهم سکس میکردیم و با اینکه اون ی خورده سیاه بود و من کلی ازش سر بودم ولی به هرحال میشد روش حساب کرد من و امین همیشه از هرفرصتی استفاده میکردیم واسه سکس کردن اما همیشه لاپایی بود و دوطرفه هم بود خونشون نزدیک ما بود که همیشه هم جز مامانش کسی نبود و اونم پیر بود و این واسه ما بهترین موقعیت بود ی روز ک مامانش خونه نبود امین که همیشه دوست داشت توش کنه بهم گفت ی روشی یاد گرفتم که عالیه و خوشت میاد و شلوار همو دراوردیم و ازم خواست باسنمو رو زانوش گزاشتم و اونم نشسته بود و منم درازکش و همینجوری انگشتم کرد و ی خورده دردم اومد اما چون انگشتش کلفت نبود لذت هم داشت کم کم شروع کرد دوتا انگشت و هی کرم زد و توف زد تا اینکه دیگه دو انگشتی میکرد داخل و منم یجوری میشدم در همین حین از کوس کردناش ک فک کنم خیلیش هم خالی بندی بود میگفت و کم کم منو شهوتی تر میکرد و به مرور من خوشم میومد و وقتی دید که اماده شدم گفت به شکم بخواب و منم خوابیدم و واقعا مو هم نداشتم اونموقع و نمیدونم چجور حسی داشتم ولی میدونم چون اندام و بدن خوبی داشتم و خوشگل بودم امین دوست داشت کونم رو بکنه و وقتی دراز کشیدم رو شکم امین ازم خواست توف بدم اخه دهنش خشک شده بود توف زدم به سر کیرش و خودش هم سر کیرش و دم سوراخ من رو توف زد و گفت خودت رو شل کن تا دردت نیاد سرش رو گذاشت درش ولی تو نمیرفت کیرش نسبتا متوسط بود و نرمال ولی کون من تنگ بود ی کم فرو کرد ک اتیش گرفتم گفتم درش بیار در اورد و دوباره تو اون حالت انگشت کرد و بازش کرد و اینبار قبلش گفت توهم بعدش توش کن ولی الان باید کمی طاقت بیاری و منم تو اوج لذت بودم و گفتم باشه دوباره توف زد و ازم خواست با دستام باز نگهش دارم و باسنمو شل کنم تا جا بره پیرهنم روداد بالاتر تا مزاحمش نباشه و با دست سر کیرشو گزاشت روبروی سوراخم و سرش رو جاکرد هرچی بود حرفه ای شده بود از قبل داشت دردم میومد که ازم خواست طاقت بیارم و منم شل کردم باسنم رو و بهش گفتم وقتی که دردم اوند و بهت گفتم درش بیار باید دربیاره سرش داخل بود و شاید تو پنج دقیقه کم کم میلیمتری میکرد تو و فشار میداد که سرش که کامل رفت داخل انگار کمی راحت شدم و دیگه بقیه ش راحت تر رفت داخل و کیرشو کامل جا کرد و ازم خواست تا کاری نکنم تا جا باز کنه و چند دقیقه همینجوری صبر کرد و جا باز کرد احساس درد داشتم هنوز ولی امین کونمو ماساژ میداد و کمی حس شهوت درد رو یادم میبرد تا اینکه کشیدش بیرون و انکار درداش برگشت و گفتم کمی صبر کن دو دقیقه ای صبرکرد و بهم گفت بخواب اینبار دردش کمتره حس میکردم جرخوردم دوباره کمی ک اروم شدم خوابیدم و توف زد در کون من و سر کیر خودش و این بار هم با دقت و اروم کرد داخل بازم درد داشت اما کمتر از دفعه اول ولی سوزش داشتم میگفتم امین دردم میاد ولی میگفت طاقت بیار درست میشه و منم تو حس میگفتم باشه بعد از چندبار تکرار ی بالش گزاشت زیر باسنم و کونم قوس شد بالا و شروع کرد دوباره توش کردن و سر اخر هم ابش رو خالی کرد داخل کونم و بعدش منم داخلش کردم ولی اون بازتر بود اونموقع تابستون بود و تا دوسه روز سوزش داشتم و بعد اون رد روز دوباره خونشون خالی شده بود و دوباره امین منو تو کوچه دید و گفت بزن بریم خونمون منم ک بدم نیومده بود دوباره رفتیم و اینبار دیگه راحت تر بود و رفتیم تو خوتشون وسط پذیرایی رو پتو گفتم مامانت کجاست گفت خیالت راحت نمیاد تا عصر و ازم خواست که بخوابم رو پتو تو پذیرایی و بعدش ک خوابیدم گفت چرا شلوارت رو نکشیدی پایین گفتم خودت بکشش پایین موهای کم کونم رو هم زده بودم و واقعا خودمم راست میکردم الکی اینبار امین اوند و شلوارگرم و شورت رو کشید پایین و گفت حالت داگی بگیر که من گفتم توشی نمیدم و کلی التماس کرد و قبول کردم اخرش و حالت داگی گرفتم و ازم خواست قمبلش کنم و شل کنم کونمو و کمرم رو بدم پایین کیرش کمی سیاه بود ک لذتش بیشتر بود انگار بعدش ی دستشو گزاشت روکمرم و یکی دیگه رو سر کیرشو باهاش میزون کرد و فرو کرد داخلش و منم با درد و لذت تحملش میکردم چندبار داخلش کرد و در اورد و ازم خواست که کامل بخوابم و دوباره انداخت توش و اینبار خودشم خوابید روی من کامل و در گوشم میگفت خوشت میاد منم کمی خوشم میومد ولی میگفتم نه اما خودش میدونست خوشمم میاد و بعد چندتا تلمبه تو اون حالت جفتمون لذت میبردیم با خیلی بچه های خوشگل همسن خودم لاپایی حال میکردم ولی با امین چون داخل میکردیم واسه هم لذت دیگه داشت شاید به این خاطر بودک دختر نکرده بودم یا امین کمی از من ساه تر بود و من خوشگل و سفید بودم خوشم میومد با اون اینکار رو کنم و بعد از مدتی کارمون دیگه هیمن بود اما امین کم کم بدنش پر مو شد و من تو سکس هامون ی طرفه بهش میدادم و دیگه هروقت به هربهانه ای مکانش جور بود باهم سکس میکردیم و خیلی موقع ها توش میکرد و فقط به اون تنها هم دادم و اونم ب من میداد و تا اینکه دیگه بزرگتر شدیم و حس کردیم باید دست برداریم و دیگه هر چندگاهی فقط با دخترها ارتباط دارم این داستان واقعی بود نوشته

Date: August 23, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *