دانلود

سیکس ټیری سیم د ښکلي سور ویښتو مور سره

0 نظرونه
0%

سلام ځنګه یی؟

حامد، نن شپه زه ستړی یم، ته غواړې چې شراب وڅښم؟

او ما ځان چمتو کړ چې بهر لاړ شم او خپل ویښتان ترسره کړم

ما اوسپنه وکړه او (له محمد سره) وټکول شو، موږ یو کور لرو، ما هلته شراب وغورځول، موږ وڅښل او آبشار ته لاړو.

او موږ ښځو ته کتل او څوک دي

بل ځل مې یوه نجلۍ ولیده / نجلۍ ښکلې نپل / سجیلا / سپینه / ما هغه تعقیب کړه، ما هغې ته د تلیفون شمیره ورکړه، هغه ورځ زه کور ته لاړم او

ما بله ورځ د ماسپښین تر 2 بجو پورې تلیفون ونه کړ، 2 ورځې وروسته

هغه زنګ وواهه او د لوسي او لیسي کیري له ټول چاپ وروسته، ما د هغې سره د وتلو لپاره جوړه کړه.

موږ یو ساعت سره یوځای وو، هغه هر څه وویل، مګر زه په ټوله کې د ایران جنسیت یم

این باغ ها نبودم.وفقط تو فکر بودم که چطور جورش کنم و ببرمش یه کون سیر ازش بکنم/تا اینکه وقتی گذاشتمش دم خونشون(اطراف خونشون)یه بوسم کرد و رفت.شب بهش پیام دادم.گفتم خیلی شیطونی ها.گفت چرا؟گفتم منو بوسم کردی و فرار کردی؟منم بوس میخواستم!گفت الهی دفعه بعد که دیدمت بهت میدم گفتم باشه.تا فرداش 2باره باهاش رفتم بیرون و افتاب غروب کرده بود که یه جای تاریک تو راه خونشون وایسادم.خیلی خلوت و سوت و کور بود.سکوت عجیبی بین ما بود.خودش فهمید میخوام بوسش کنم.اومد کمربند ایمنی منو باز کرد و اومد تو بغلم.منم تا جایی که میشد لباشو خوردم.وای الان که یادم میوفته خداییش کیرم بلند میشه.یادم باشه فردا ببرمش.ههههههههههههههاونقدر لباشو خوردم که خودشو خیس کرده بود.راستش یه نگاه کردم اون فهمید که من متوجه شدم /یک پاشو انداخت روی اون پاش که من متوجه نشم.این جریان گذشت تا روزی که گفتم با ماشین حال نمیده و گیر ارشاد میوفتیم.بریم باغ؟ترسید گفت نه!گفتم بریم خونه یکی از دوستام؟(خونه مجردیمون)سریع گفتم تو با من میای نترس تا قبول کرد.با موتور بودم من جلو رفتم اونم پیاده پشت سر من میومد البته با فاصله.تا کسی تو محلمون متوجه نشه.اوردمش خونه.نشستیم.لب تاپو روشن کردم یه کم اهنگ گذاشتم.اونم یه کم کس و شعر های همیشه گی رو گفت تا این که نمیدونم چی شد یواش یواش رفتم تو بغلش لباشو اونقدر خوردم که شرتم خیس خیس شده بود.شهوت زده بود تو چشمام/پیش خودم گفتم من تو رو امروز میکنم.من خوابیده بودم اونم زیر بغلش روی شکم من بود طوری که صورتش روبروی صورت من بود.به خودم جرات دادم البته با ترس.یعنی من حواسم نیست.دستمو زدم به سینه هاش.بعد چند دقیقه مثلا بخوام جای خودمو عوض کنم.یه تکونی به خودم دادم و دستم انداختم روی سینه هاش.وبر نداشتم.دیدم چیزی نگفت.همین جوری که داشتم لباشو میخوردم سینه هاشو میمالیدم.بهد چند دقیقه دستمو برداشتم و بازیر گلوش بازی کردم.گفتم اگه راحت نیستی مانتو تو در بیار.اونم از خدا خواسته در اورد.یه تاپ پوشیده بود.سینه هاش متوسط بود.وای خدای من خیلی خوش استیل بود.2باره برگشت سرجاش و لب داد.منم از بالای تاپش کم کم دستمو بردم تو سینه هاش.سوتینش منو اذیت میکرد.یه دفعه خودش گفت میخوای بیا لختم کن.یه کم جا خوردم خودمو جمع کردم.گفت شوخی کردم بابا.ناراحت نشو بازش کنم؟من چیزی نگفتم دیدم خودش برگشت به کمر گفت بازش کن.بازش کردم و برگشت.وای خدای من وقتی تو بغلم بود انگار وسط ابرها بودم.خیلی حال میداد نسبت به سکس های قبلم!کمرم درد گرفت یه کم بد جا بودم.گفتم اذیت میشم.گفت بیا جا عوضی گفتم باشه.خوابوندمش روی کمر و شروع کردم لب گرفتن.رفتم زیر گردنش شروع کردم گردنشو خوردن .نفسش تند شده بود.مثل یک بخاری حرارت پس میداد.تو همون حال گفت خوب ضعف ما رو میدونی ها!خندم گرفت.گفتم کجاشو دیدی!گوشوارهاشو در اوردم و شروع کردم به خوردن گوشش از بس شهوتش بالا بود ارضا شد.یه دفعه منو بغل کرد.خیلی محکم.وتنش شروع کرد به لرزیدن.یه چند لحظه ساکت شد.منم سینه هاشو بوس کردم.گفتم بزار ببینم چجوریه.تاپشو دادم بالا شروع کردم سینه ها شو خوردن.گفت حمید بسه میخوا م برم گفتم خودم میبرمت الان میریم.دوباره امپرش زد بالا.اه اهش در اومد.همه سینه و شکمشو خوردم.همینجوری دستو بردم روی شکمش و بردم پایین تا از روی نافش رفت پایین دستشو گذاشت روی دستم.گفتم چته؟گفت نه؟گفتم چرا؟گفت نه؟گفتم خوب چرا گفت حمید نه.گفتم دلیلشو بگو.گفت راستش…… یه کم روش نشد بگه.دستمو بردم سمت صورتش گفتم رک بگو.گفت راستش پریودم.گفتم خوب باشه فقط ببینمش.گفت نه.فهمیدم یه کاسه ای زیر بشقابه.دستاشو گرفتم و شوخی شوخی شلوارشو زورکی کشیدم پایین.شرتشو با یک انگشت کشیدم پایین.دیدم دهن سرویس پریود نیست.یه کم بهش نگاه کردم.چیزی نگفت.گفتم چرا دروغ گفتی؟چیزی نگفت.دستمو گذاشتم روی پاش وای چقدر نرم بود مثل پنبه بود.گفتم خدا به دادم برسه.گفت چرا؟گفتم من امشب باید برم شیطونی کنم(جق)میخواستم ببینم چی میگه.گفت نه نکن.گفتم نمیشه.گفت اگه قول بدی لا پایی حال کنی من میتونم کمکت کنم.منم از خدا خواسته.به شوخی گفتم نه من از جلو میخوام.وزدم زیر خنده.اونم خندش گرفتم.برگشت و گفت زود باش دیرم شده.گفتم اخه من هیچ چیز نداره.دست کرد تو کیفش یه کرم داد به من گفت زود باش.منظور من کاندوم بود ولی کرم دستمو گرفت.گفتم کیرم تو این شانس.(بدون کاندوم عادت ندارم)کرمو زدم سر کیرم وسرشو گذاشتم لای پاش.یه پنج دقیقه کردم.دیدم کارم نشد.کولر هم نبودوهوا گرم گرم.عرقم در اومده بود.یه چند ثانیه صبر کردم گفتم خوبه بکنم توش.یه کم خودمو عقب و جلو کردم.سرش گیر کرد دم سوراخ کونش.تا سرش رفت داخل گفت حمید چکار میکنی؟مراقب باش!تا اومد به خودش بیاد کیر ما تا دسته جا بود.اونم جیق میزد درش بیار درش بیار جر خوردم.تا یه یک دقیقه ای جیق جیق کرد دیگه من داشت کارم میشد کیرمو کشیدم بیرون و همشو ریختم روی کمرش.گفت خیلی نامردی.گفتم ببخشید دست خودم نبود.تو دلم گفتم کس ننت.بعد هم 2 تا ایستک با هم خوردیم. موږ ځانونه بسته کړل او بهر راووتو. موږ یو جلا ځای ته راغلو.

نېټه: جولای 30، 2019
سوپر بهرني فلم آبشار تقسیم شوی دی فولاد / سپین / زه ولویدم اصفهان زما اعصاب غورځول شوی ما وغورځاوه ما وغورځاوه / جتون دا خلاص شو هرڅوک راغلی دی موږ راغلل همدا و پلار خپه دی بسمنزور ښه راغلاست سمه ده ښه، زه ویده شوم ته وېرېدې بالاه اوبخښه بیرمشههههههههههههه ما وګوره پوښتنه / وویل راځه چې وخورو ما وویل: ما واخیست هغه وویل بېرته راشه پلیټ وروسته بغلمنم کول / کول ماته ووایاست هغه وویل خوشاله و بواونم بډبر پخپله وه بوراستش بډسکوټ بډسین لیوالتیا وه ما وویل داسې وه زه ډېر وم ما وویل: بودميکي بودوا بویماون راوړل بهر / ساعت بهر ما ښکته ولیدل کميس ما یوه دوره درلوده اغوستل ترسیانی هغه خبرې وکړې چجوریتاپشو چهگفت ما ولې داسې وویل سترګې / مخکی خدای زه خاندم خوب کول هیله غوښتل ښه / راتلونکی ځانونو تاسو وخوړل خورمهمینجوری خوموای دوی ونه خوړل موږ وخوړله ایا ستاسو خوښیږي خوشکلي وینه / ته خونړی وينه تږي وینه زه هیله لرم خونړی خونهشنستیملب دادمون ما وویل دادم ډیکیماونجا کیسه مونږ لرل نجلۍ/ نجلۍ ما وویل دلیل هغه تعقیب کړئ ما تعقیب کړئ ملګرو زما ملګري دیدیګوشورهاش ما یې تحویل کړ په مخ کې زسمش بخت نشته ما وویل شلورشو بدکاره واټن پیشمرکرم کنډوم کردخیلي ما یو څه وکړل ما ولید کردسرش ما وویل ما وویل کرداودیم کردننم بیلټ شاته وویل خلاص یې کړه راغلی ما غوښتل چې قوي شم کردنم کونیشته ګذاشتم اجازه راکړئ چې لاړ شم ما هغه پریښود غاړه واخستل: ما وویل ما بیرته واخیست زه پرې ورسېدم گرعرقم یوه ډله یو څه وویل دا ټکان دی مجرادیمونسریع محکموشن محمون محمدیه زه تاسو اخلم زه کولی شم غوښتل مې ووایم زه غواړم زه غواړم زده کړم ایا ته غواړې ما خوړله تاسو پوهیږئ ته پوهېږې موږ بیا ځو زه به ووایم زه راغلم موږ کول مکردیه ميممن: میمراقب میګفتولی هغه وویل زه یې مسح کړم مړ شو راځئ چې راشي ما په خندا وویل ته نه وې یوازې شتون درلود بودوه نادمکرمو نادرهدست ما ونه لید سړه نه شوه ډوډۍ نایاباوردمش ما ونه ویل ما ونه ویل ما ونه ویل: ما ونه ویل زه نه پوهیږم نشي ویلای نه وروسته نه، ما ترلاسه کړ ما ونه ویل زه نه پوهیږم نه دی زه وخندل هش د هغه چولۍ Haushuber هستالو / ما وویل وجود ویسادمخیلیز

یو ځواب ورکړئ ووځي

ستاسو برېښليک پته به خپره نشي. د اړتیا په پټيو کې په نښه *