سینا او غوړ او ویښتان سړی

0 نظرونه
0%

سینا هستم 29 سالمه دو سال پیش بود و مدتی بود نه با دختر و نه مردی سکس کرده بودم خسته از چت و فیلم پورن تو یه چت روم با یه مردی آشنا شدم حدود 45 سال که خیلی خوب بلد بود بهم لذت بده و با وبکم با هم سکس چت می کردیم ولی هیچ وقت بدن یا صورتمون رو کامل به هم نشون نمیدادیم از علایق هم که تعریف میکردیم بهش گفته بودم که از مردای چاق لذت سکسی نمیبرم و چقدر فکرش هم حالمو بهم میزنه اسمش کاوه بود و تقریبآ هفته یی 2 بار سکس چت میکردیم تا یه روز خانمش و بچه هاش رفتن سفر برای فوت یکی از اعضای فامیل و کاوه به خاطر کارش نتونسته بود بره همون روز بهم پیشنهاد داد برم پیشش و من هم بلافاصله رد کردم ولی از اونجایی که مرد واقعآ با شخصیتی بود به هیچ وجه بی مورد اصرار نمیکرد ته دلم از فکر رفتن پیشش به هیجان میومدم و ترس هم داشتم چون فقط با یه مرد دیگه قبلآ تجربه سکس کامل رو داشتم و کاوه خیلی واضح بود که کارش با فقط خوردن من راه نمیفته دو سه روزی با خودم خیلی کلنجار میرفتم تا وسط سکس چتمون تو یه بعد از ظهر جمعه تابستون طاقتم تموم شد و ازش خواستم دنبالم بیاد وقتی دیدمش و شکم بزرگشو دیدم انگار تمام شهوتم خوابید ولی انقدر محترم بود که دوست داشتم بیشتر بشناسمش و واقعآ بهش اعتماد کردم قرار شد با هم خونش گپ بزنیم و اگه حال نکردیم مثل دوتا آدم متمدن خداحافظی کنیم همین شخصیتش بیشتر بهش جذبم کرد به خونش که رسیدیم پای لپ تاپش یکم سایت ها رو چک میکردیم و کم کم سر از سایت های سکسی در آوردیم و خلاصه نگاهمو فهمید و بهم گفت میخوای منم سرمو تکون دادم به تایید بلند شد جلوم من از پایین نگاش کردم و دست بردم و دکمه شلوار لیش رو باز کردم گرمای تابستون و گرمای کیر تمیزو تراشیدش با هم به صورتم خورد و سر گرد و قهوه ای گیرشو روی لبم گذاشت منم از زیر شکم مردونش نگاش کردم و لبمو باز کردم و آروم آروم شروع به مکیدنش کردم با هر مکیدنم بزرگتر میشد و آه میکشید و دست به سر و گوش و صورتم میکشید بعد از مدتی از دهنم درش آوردم و نگاه به گیر درشت این مرد چاق و شکمه پشمالوش کردم و تخمای درشت و گردشو دیدم بی معطلی سرم و زیرش بردم و تخماشو هم لیسیدم و مکیدم در حالی که کیرش به صورتم مالیده میشد از اینکه انقد با من لذت میبره شاد میشدم بعد از اینکه کامل لخت شدم و باسنم رو دید یه شهوت قوی رو تو چشاش دیدم با دستای مردونش محکم لپای باسنمو محکم گرفت و گفت ججوونم این کون خوشگل و گرد و مال خودمه بعد با قدرت هدایتم کرد رو تخت قد من ازش بلدند تر بود و این بیشتر حشریش میکرد و با اینکه من ریزه نیستم بدن گندمی و کم موی من زیر این گوریل پشمالو گم شده بود گفت نگفته بودی انقد شاسی بلندی و یه گاز از یک طرف کونم گرفت به شکم حوابیده بودم اومد روی پشتم و کیرش که حالا خیس و سفت بود رو لای کونم گذاشت کرم به انگشتش زد و آروم انگشتم کرد و شونه هامو میبوسید و ازم میپرسید خوبه منم سرمو به علامت تایید تکون میدادم کاندوم گذاشت توافق هر دو مون بود تنش داغم کرده بود و کولر گازی هرچی زور میزد داغی این مردو روی من خنک نمیکرد برای یه ربع فقط و فقط نفس و ناله بودم و قربون صدقه رفتن کاوه لبخند لذتمو قویتر میکرد جون گفتنا و آه کشیدنش خوشحالم میکرد گاهی به کپلم میزد و تخماشو حس میکردم که بهم میخورن حالا دیکه خیس بودیم و صدای تلمبه زدنش بلند تر شده بود از حس کردن شکم پر موش روی کمر قوس دار و سفیدم لذتم به نهایت رسیده بود کونم که دیگه مال کاوه شده بود و اختیارش تو دستای و کیر قوی و مردونش صداش به اوج رسید گفتم آبتو میخوام کاوه کیرشو دراورد و کاندم و کشید و سرمو گرفت و روی لبم سه چهار بار پاشید اصلآ توقعشو نداشتم فکر کردم همونجا خالی میکنه ولی با جون و دل کیر خیسشو مکیدم و لرزه های آخرشو تموم کرد نوشته

نیټه: د اګست 23 ، 2018

یو ځواب ورکړئ ووځي

ستاسو برېښليک پته به خپره نشي. د اړتیا په پټيو کې په نښه *