Ангел Спасения

0 Просмотры
0%

اسامی مستعار هستند بازم این سر دردای لعنتی بازم بیخوابی جر و بحثمون ك بالا گرفت تصمیم خودمو گرفتم دیگه نمیخواستم تو این خراب شده كار كنم محیطش حالمو بهم میزد خیلی واسم سخت بود بیكاری بی پولی از همه بدتر روزایی ك بدون هیچ هدفی واسم سپری میشد ٢ ماه گذشت طبق معمول بی حوصله داشتم با گوشیم ور میرفتم كه دیدم یكی از دوستام منو توو ی گروه تو لاین ادد كرده اون موقع لاین تازه اومده بود و خیلی جذاب بود بیشتر مطالب طنز و عكسای خنده دار میذاشتن تقریبا با اكثر بچه ها تیك خورده بودم و حسابی تو اون گروه بهم خوش میگذشت طوریكه شبا همش در حال چت كردن و جوك فرستادن بودیم ی شب ك طبق معمول خوابم نمیبرد دیدم یكی با ی اسم عجیب و غریب تو گروه ادد شد سریع پروفایلشو چك كردم دیدم بعععللله دختره اونم چه دختری شروع كردم تو گروه پی ام دادن ك خوابم نمیبره و از این حرفا كسی هس باهاش بحرفیم دیدم نوشت من اومدم فرشته نجاتت پیش خودم گفتم از این شیرین عقلاست چه حرفیه فرشته نجات یعنی چی با این حال شروع كردم باهاش چت كردن و اونم خیلی مشتاقانه جواب میداد ی مقدار كه با هم صحبت كردیم رفتم پی وی و اونجا بهش پی ام دادم پیش خودم گفتم الان بلاك میكنه ولی بازم دیدم داره جواب میده و اتفاقا یجورایی از منم مشتاق تره بعد از نیم ساعت گپ زدن تازه تصمیم گرفتم خودمو بهش معرفی كنم و اونم خودشو معرفی كرد اسمش ستاره بود و ٢٣ ساله ترم دوم دانشگاه وقتی محل زندگیش رو گفت جا خوردم توو ی شهر دیگه بود و تقریبا ٣٠٠ كیلومتر فاصله داشت پیش خودم گفتم بیخیال سیا تو فقط داری باهاش حرف میزنی خبری نیس كه اونشب از لاین بهم زنگ زد و كلی با هم صحبت كردیم تا ٥ صبح وقتی صحبتمون تموم شد شمارمو تایپ كردم و واسش فرستادم ٢ روز بعد طبق معمول نیازمندیهای همشهری جلوم بود با یه خودكار و موبایلم همش ب این ور اونور زنگ میزدم تا كاری واسم جور شه دیدم اس ام اس اومد ستاره زنده ای من شوما عادتمه ب همه میگم شوما ستاره منم ستاره خنگه من از كجاباید میشناختمت روانی ستاره شمارمه سیوش كن خیلی جا خوردم اصلا انتظار نداشتم زنگ بزنه یجورایی هم بی تفاوت بودم چون یه شهر دیگه بود با ابن حال باهاش تو وایبر صحبت چت میكردم و به همدیگه زنگ میزدیم وایبر اون موقع بورس بود یه ماهی گذشت و خیلی دوس داشتیم همو ببینیم واسم جذاب بود ببینم اینی كه باهاش صحبت میكنم كیه فقط به همدیگه عكس داده بودیم یروز بهش گفتم ستاره میخوام ببینمت گفت چجوری گفتم دیوونه میخوام بیام اونجا گفت من كه از خدامه فقط از ٢ روز قبلش باهام هماهنگ كن دلیلش این بود كه باباش بشدت سختگیر بود و كمتر میذاشت دخترش بیاد بیرون خلاصه باهاش هماهنگ كردم و زدم از خونه بیرون تو راه به خودم میگفتم كسخل كی بخاطر یه دختر ٣٠٠ كیلومتر رو رانندگی میكنه تو تهران دختر نیس ولی خب دیگه تو عمل انجام شده قرار گرفته بودم بعد از ٢ ٢٠ دقیقه رسیدم اونجا قبلش بهم گفته بودفلان میدون وایسا میام یه خبر ورزشی گرفتم و داشتم میخوندم نیم ساعتی گذشت و دیدم نیومد گفتم نكنه اوسكول شدم تو همین فكرا بودم ك دیدم زنگ زد گفت كجایی گفتم اینور میدون نزدیك دكه گفت وایسا الان میام چشام دنبالش میگشت دیدم اونور میدون ی دختر خیلی قرو فردار داره میاد پیش خودم گفتم مطمئنا این نیس بهش نمیخوره ولی اومد و سلام كرد و گفت من ستارم خیلی خوشوقتم باورم نمیشد این دختره خیلی قرطی بود و با عكسایی ك بهم داده بود خیلی فرق داشت یه مانتو قرمز جذذذذب و ساپورت توری پاهاش قشنگ مشخص بود موهاشم از پشت شال ریخته بود بیرون و همونطور كه گفته بود قدش واقعا بلند بود ١٧٣ و با كتونی ای كه پوشیده بود تقریبا هم قد من شده بود من زیاد بلند نیستم ١٨٢ خلاصه نشستیم توو ماشین و روشن كردم گفت كجا میری گفتم منكه اینجارو بلد نیستم تو باید بگی خندید و گفت یه پارك هست تازه ساختن بریم اونجا رفتیم نشستیم تو پارك و كلی صحبت كردیم از زندگیش گفت از پدر و مادرش از اینكه باباش بیكار شده بود مث من و مسافر كشی میكرد واسم جای تعجب داشت كه چطور دفعه اول كه منو دیده سفره دلشو باز كرده حلاصه بعد از كلی صحبت كردن تازه ساعت شده بود ١١ ٣٠ ببین چقد زود رسیدم اونجا بهش گفتم ستاره گرسنمه بریم یچی بخوریم گفت بریم رفتیم یه فست فوود نشستیم و غذامونو خوردیم بعدش گفتم كجا بریم گفت دوباره بریم همونجا پارك رفتیم اونجا این دفعه دیگه پیاده نشدیم توو همون ماشین صحبت میكردیم همونجوری ك حرف میزد داشتم چشماشو نگاه میكردم و پیش خودم میگفتم چقدر خوشگله این دختر دستمو بردم رو صورتش و شروع كردم به نوازش كردنش اولش یذره جا خورد ولی یواش یواش خوشش اومد از این كارم و خودشم هی صورتشو میمالوند و واسم شیطونی میكرد سرشو گذاشتم رو سینم و موهاشو نوازش میكردم دستمو بردم زیر چونش و آوردمش بالا نگاهمون توو هم قفل شد صورتمو بردم جلو و لبامو گذاشتم رو لبش چشماشو بسته بود و هیچ كاری نمیكرد خجالت میكشید صورتمو بردم عقب و به جلوم خیره شدم اونم هیچی نمیگفت بهش گفتم ناراحتت كردم بازم هیچی نگفت هم دلش میخواست و هم خجالت میكشید این دفع هاز پشت موهاش گرفتم و با شدت بیشتری سرشو آوردم جلو و لباشو میخوردم یذره ك گذشت دیدم خیلی خفیف همراهی میكنه واقعا لذت بخش بود واسم تو ماشین تو یه شهر غریب با دختری كه اولین باره ملاقاتش میكنم استرس اینكه كسی مارو نبینه باور كنید یواشكی لذتش بیشتره خلاصه اونروز ازش خداحافظی كردم و برگشتم به سمت تهران از اینكه اومده بودم تا اینجا پشیمون نبودم چون ستاره واقعا به دلم نشسته بود ولی اینكه توو یه شهر دیگه بود آزارم میداد یواش یواش زنگا و پی اما حالت جدی تری داشت تقریبا داشتیم بهم وابسته میشدیم توو این مدت رومون به همدیگه بیشتر باز شده بودو در مورد سكس و لذت جنسی و هم صحبت میكردیم حتی گفت من زیاد پیش میاد كه تو خونه تنها شم و یواش یواش فهمیدم ستاره به طرز وحشتناكی شهوتیه جوری كه عادت كرده به خود ارضایی یشب كه از باشگاه برمیگشتم دیدم ٧ بار زنگ زده به گوشیم گوشیمو توو ساك میذاشتم و تو كمد درشو قفل میكردم فك كردم اتفاقی افتاده سریع بهش زنگ زدم گفت سیاوش امشب پدر و مادرم ی خواهر كوچیك هم داشت با ساناز میخوان برن همدان پسر عمه بابام فوت شده ولی من نمیرم پس فردا امتحان دارم بعد با یه لحن شیطنت آمیزی گفت میتونی بیای اینجا جا خوردم آخه دوباره باید اینهمه راه رو میرفتم گفتم ببینم چی میشه اومدم خونه یچی خوردم و دوش گرفتم و با خودم كلنجار میرفتم كه برم یا نرم خلاصه دلو زدم به دریا و به مادر گفتم شب میرم خونه نیما اینا و صبح برمیگردم چون شب بود و مامورای راهنمایی و رانندگی نبودن با سرعت زیاد میرفتم و فقط به دوربین كه میرسیدم سرعتمو كم میكردم و این دفعه سر ١ ٥٠ دقیقه رسیدم خودمم باورم نمیشد قدرت شهوت چیكار میكنه بهش زنگ زدم گفت در خونه رو باز میكنم دور و برتو حسابی بپا یواش یواش بیا توو راستش قبلش یذره استرس داشتم چون دفعه دوم بود كه میخواستم ببینمش خلاصه رفتم داخل خونشون ویلایی بود و ٢ طبقه واسه خوشامدگویی اومده بود تو راهرو ی شلوار تنگ مشكی پوشیده بود و یه تیشرت زرد یه لب كوچیك از هم گرفتیم و بهم تعارف كرد برم داخل واسم میوه آورد و زد یه كانال موزیك واسه اینكه خیلی سكوت نباشه شروع كردیم صحبت كردن و از هر دری صحبت میكردیم اومد نزدیكم و در گوشم آروم گفت میدونی خیلی دوست دارم بهش نگاه كردم و گفتم نه نمیدونم دست انداخت لای موهام و شروع كرد با ولع ازم لب گرفتن باورم نمیشد این همون ستاره خجالتی باشه كه وقتی لباشو میخوردم چشاشو بسته بود اومد رو گردنم یه گاز محكم از گردنم گرفت طوریكه دردم گرفت ولی بروی خودم نیاوردم منو خوابوند و محكم لبامو گاز میزد و تیشرتمو داد بالا و نوك سینه هامو گاز میگرفت دردم میگرفت ولی دردش با شهوت همراه بود و خیلی واسم لذت داشت تی شرتمو در آورد و پرت كرد رو زمین دكمه های شلورامو باز كرد و شلوارمو كشید پایین واز رو شرت سر كیرمو یه گاز كوچیك گرفت خیلی هارررر بود و منم عاشق سكس خشن شرتمو كشید پایین سر كیرمو بوس كرد و نگاه كرد تو چشام چشماش دو تا كاسه خون شده بود انگار كه علف زده باشه شروع كرد به لیس زدن كیرم و تخمام داشتم رو ابرا سیر میكردم و بشدت لذت میبردم ب طرز وحشتناكی واسم ساك میزد و تخمامو محكم میخورد مثل یه پورن استار حرفه ای از پشت موهاشو گرفتم و كشیدم دهنش پر تف شده بود و از دهنش آویزون بود محكم ازش لب گرفتم و تی شرتشو از یقه پاره كردم و انداختم اونور سوتینشو باز كردم سینه هاش بزرگ نبود سایز ٦٥ شروع كردم مث دیوونه ها به خوردنش كارش از آه و ناله گذشته بود و جیغ و داد میكرد شلوار و شرتشو با هم كشیدم پایین مشخص بود كه تازه اپیلاسیون كرده و كسش خیس خیس بود ستاره خیلی شهوتی بود رفتم كاندوم رو از جیب شلوارم برداشتم و جلدشو پاره كردم ارمد گفت دوس دارم خودم واست بكشم دوباره واسم ساك زد و كاندوم رو كشید رو كیرم یه دست به كسش كشیدم خیلی خیس بود دستم انگار به روغن موتور مالیده باشم مایع لزج كسش كه كشیدم رو دستم بود بهش گفتم از جلو بزنم گفت خفه شو فقط بكن ناگفته نماند بعدا بهم گفت دوس پسر قبلیش زده بود و د فرار از یه طرفم خندم گرفته بود ستاره خیلی وحشی بود سر كیرمو مالوندم به چاك كسش كه داشت روانی میشد كوسن های مبلشونو بشدت چنگ میزد آروم سرشو كردم تو كسش تلنبه نزدم نفس عمیقی كشید انگار كه جونش داشت بالا میومد و من شروع كردم آروم عقب و جلو كردن سرعتمو بیشتر میكردم و اون جیغ و دادش رفته بود رو هوا به ناچار دستمو گذاشتم جلو دهنش ك صداش نره بیرون ولی از شدت شهوت زیادش دستمو گاز میگرفت مث سگ شده بود منم شهوتی تر شدم و محكم تر میزدم بهش میگفتم تو جنده ای مگه نه میگفت جنده توام سیا منو محكمتر بكن بی عرضه زود باش ارضام كن گفتن این حرفا هم منو شهوتی تر میكرد هم یه حس بدی بهم دست میداد پوزیشنای مختلف و من هر بار محكمتر از قبل میكردم و جالب بود ستاره اصلا كم نمیاورد بهش چك میزدم تف میكردم رو صورتش و با دستم تفمو میمالوندم رو كل صورتش از فرط شهوت به گریه افتاده بود من خیلی داشتم لذت میبردم اومد روم نشست و كیرمو گرفت و گذاشت تو كسش و گفت میخوام ارضام كنی گویا این مدلی ارضا میشد دستمو انداختم رو كمرش سینه های كوچیكش تو دهنم بود و خیلی محكم تلنبه میزدم اونم خودشو بالا و پایین میكرد ی لحظه احساس كردم داره میلرزه و یدفعه مثل هیولا حمله كرد سمت صورتم و لبمو بشدت گاز گرفت محكم بغلم كرد و یك دقیقه ای بی حركت روم افتاد ارضا شدنش هم ترسناك بود چی بود این دختر اصلا تمام تنم داره میلرزه بهش گفتم حالت داگی استایل شو و از پشت گذاشتم تو كسش و موهاشو تو دستم جمع كردم و میكشیدم دوباره به جیغ و داد كردن افتاده بود انگار نه انگار كه الان ارضا شده بود چنتا تلنبه زدم بهش گفتم داره میاد سریع برگشت كاندوم رو سریع كشید و كیرمو كرد تو دهنش آبم با شدت تخلیه شد تو دهنش نمیتونم لذت اون لحظه رو توصیف كنم بهترین قسمت سكسمون همین كارش بود آبمو بیرون نریخت قورتش داد خیلی تعجب كرده بودم ولی انقد بیحال شده بودم ك سرشو گرفتم تو سینم و افتادم روش فك كنم ١٠ دقیقه همینجوری تو همین حالت بودیم گذشت و گذشت و رابطه ما سردتر شده بود اونم از طرف من چون واقعا اینكه همش بخوام این همه راهو برم و بیام واسم آسون نبود یروز تصمیممو گرفتم و بهش گفتم دیگه نمیتونم باهات باشم ما توو یه شهر نیستیم و توام نمیتونی بیای تهران و همش من باید بیام و این واسه من سخته گریه كرد فحشم داد دری وری گفت ولی بالاخره قبول كرد الان كه این خاطره رو میخونید ٥ سال از اون جریان گذشته شمارش تو گوشی قبلیم بود و اون گوشیم هم سوخت و ستاره من واسه همیشه از زندگیم محو شد خیلی وقتا دلم واسش تنگ میشه خیلی وقتا یاد اون سكس فوق العادمون میوفتم ولی خب اینا همش خاطره شده خیلی دوس داشتم یبار دیگه حداقل ببینمش ولی میدونم تا آخر عمرم هم این اتفاق نمیوفته ولی هنوزم اون گوشه ذهنم مونده و خاطرش پاك نمیشه پ ن ١ عذر میخوام واسه طولانی شدن داستان ولی دوس داشتم با جزئیات تعریف كنم تا خواننده لذت ببره پ ن٢ دوستان من نویسنده نیستم فقط خاطرمو با شوماها به اشتراك گذاشتم اگه جمله بندی و نوع نگارشش خوب نیس ببخشید و تحمل كنید ممنون پ ن٣ ازتون خواهش میكنم كه فحش ندید مخصوصا ناموسی و این فرهنگ فحش دادن توو فضای مجازی رو از بین ببریم نوشته كهنه سرباز رايش

Дата: Март 22, 2019

Оставьте комментарий

Ваш электронный адрес не будет опубликован. Обязательные поля помечены * *