İndir

Bayan fahişe doğal göğüsleri ile iyileşir ve topaklanır

0 Gösterim
0%

Şu anda filmdeki 5 seksi çocuğa sahibiz.

Evlilik bana 5 yaşımda ilham verdi ve aynı zamanda çok çekici ve seksi biriydi.

Kraldan, her kadına rastlarsın, Monica Baluchi gibi

Ve biz de seksiyiz Coney demek istemiyorum ama seninle tanıştığımda iki yaşından küçüktün.

Menü yüzünden görünümüme ve çekiciliğine karşı yüzüme çizildim.

Aslında benden daha çok sevdiği tutkulu bir aşk evliliği geçirdi. Kocasını boşadı ve

O zamanlar 10 olan kızı Kos ile yaşıyordu.

Manken ve ince bir beline sahip olmasına rağmen sağlıklı, evli bir çift ve iyi bir seks.

Kelepçeler adam şimdi uyuyor, ama hala İran seksine

Sadece hayır diyebilecek bir kız olduğunu sanmıyorum, hikayeye hoşçakal diyeceğim, bir kaç ay önce, bir gece aşk ilhamı ile oynuyorduk ve balkonu kontrol ediyormuş gibi hissediyorduk. Kuşkuluydum ve sırtımda yatmak, yumruklamak ve ovalamak için ilham aldığımdan emin olmak için, ama geceleri hepimiz çok fazla sevişmeye başladık ve belki de dört saat boyunca yumruk almak ve o çantayı ovalamak için birlikte olacağız. Uh Joon Uh Joon beni görmediğini söylerdi, balkona bakıyordum ve kız arkadaşımı görmek için belime ve kalçalara masaj yapıyordum. Biri anneme bakıyordu, beni görmedi, annesini gölgelerde gördüğümü ve bir perdenin arkasına saklandığı için görebildiğini anlayamadı, ama açık pencereden ve Saddam'ın açıkça duymadığından eminim. Kanepeden kalkabilirdim çünkü ilham çok vahşidi ve ona beni izlediğini söyleyemedim çünkü ne yapabileceğini bilmiyordum ve şafakta utandığını söyleyebilirim. 10 yaşında olduğumu düşün (baba gibi) Bu bir damardır ve 2 yaşından küçük olduğumuz için arkadaşız, çünkü yaşım bana bir arkadaşa çıkacağımı göstermiyor, örneğin, babam babamın ne kadar genç ve güzel olduğunu açıklaması gerektiğini söylediğinde, kısacası, ilham aldığım şeyi yapmak zorunda kaldım. Bu gece aşkımın acele etmek ya da başlamamı istemediğinizi söylemek istememişti: İlhamım geri döndüğünde ve benim horozumu yemeye başladığımda tamamen suskun oldum, her zaman birbirimizle ruh halimizden çok konuşacağız. Ve ilham her zaman nasıl düşüneceğimi söyler. کونمو بکن جرم بده کسمو بگا آخ جون جون و کیرتو می‌خوام و …خلاصه همه چی‌الهام ارضا شده بود و من چون هنوز شوک بودم ارضا نشده بودم که شروع کرد کیرمو خوردن و میگفت مهران یالا آب می‌خوام ساک میزدو و میگفت و قربون صدقه کیرم میرفت که آخ جون چه کیری دارم من و همین حرفا.آبم که داشت میومد فهمید و نزاشت ازش دور شم منو گرفته بود و میگفت بپاش تو صورتم ؛خلاصه منم ارضا شدم و رو تخت ولو شدیم و من هنوز حس می‌کردم که سپیده آنجاست و نرفته.خیلی‌ بی‌ مقدمه گفتم منو تو موقع حال بهم اینجوری حرف می‌زنیم زشت نیست آخه تا حالا به این مساله فکر نکرده بودم.گفت نه همه عشقبازی مون مزش به همینه گفتم آخه یه جوری حرف می‌زنیم مثل جنده و جنده باز می‌شه گفت خوب آره معلومه من جندم عزیزم ولی‌ جنده توام حشری توام برای تو جندگی نکنم برا کی‌ بکنم گفتم خوب بسه.البته بین من و الهام اعتماد بالای بود و هر دومون عاشقانه همدیگرو دوست داشتیم و تو این ۱۰ سال به هم دیگه خیانت نکردیم.من می‌خواستم حرفارو تموم کنم که بخوابم ،پس به الهام گفتم عشقم تو برو دوش بگیر که من دیگه پنچر شم فردا صبح هم باید زود برم شرکت که شریکمون میاد زشته استقبالش نکنم .می‌خواستم بخوابم که الهام که پاشده بود بره حموم گفت نکنه قربون کیرت میرم و میگم جون چقدر گندست یه فکرایی کردی گفتم دیوانه ، چه حرفیه می‌خوام بخوابم شب بخیر یهو گفت:آخه با چند تا از دوستام که میشینیم حرفای زنونه میدونی که برا هم تعریف می‌کنیم اندازه کیرای شوهرامون و داستانهای رختخواب میدونیکه گفتم خوب .گفت اینجور که من فهمیدم مال تو حرف نداره گفتم عجب.این چه حرفای که میزنین آخه.با کدوم دوستات؟گفت همون مریم و مژگان و سمیرا لاشی که هر وقت میومدن میخواستن بخورنتا.گفتم پس برا همینه چند وقتیه نمیزاری بیان آره؟گفت آره از حسودی از همون اولش هم میترکیدن که از من کوچیک تری.گفتم خوب بی‌خیال من میخوابمخواستم بخوابم که زودتر این حرفا تموم شه و سپید بره هرچند کاری که نباید میشد شده بود.ساعت ۷ بود که از شرکت برگشتم الهام نبود آخه باشگاه میره.منم انگار نه انگار که از ماجرای دیشب سپید خبر دارم گفتم شام خوردی یا باهم بخوریم،گفت مهران (آخه تو خودمون همیشه از اولش مهران صدام میکرد خودم می‌خواستم) بریم بیرون شام بخوریم چون میدونستم الهام تا ۹ نمیاد گفتم باشه برا مامان هم میاریم هرچند رژیم میگیره.رفتیم بیرون .نرسیده به پل رومی رفتیم پیتزا بزنیم.خلاصه داشتیم شام میخوردیم که دیدم یکی‌ از میزا خیلی‌ تو نخ ما هستن البته چون ۳تا دختر جوان بودن خوب من هم چیزی نگفتم اما خیلی‌ مشکوک شدم.بگذریم برگشتیم خونه.البته سر راه رفتیم دنبال الهام و پسرم که ۵ سالشه و مامانش باشگاه میبره او رو هم آوردیم.من داشتم آبجو میخوردم و فیلم میدیدم و الهام هم داشت دوش می‌گرفت که صدای پچ پچ شنیدم از تو اتاق سپید راستشو بخواید تا اون روز به هیچ چیز شک نمیکردم چون سپید یه دوست پسر داشت که خوب ماهم خبر داشتیم و میشناختیمش یعنی‌ دلیل برای پچ پچ تلفنی نبود بی‌ اختیار رفتم پشت در و گوش کردم چیزایی که شنیدم باورم نمی‌شد:دیدی چقدر جیگره آره خیلی‌ باحاله خیلی هم سکسیه دیدی لباشو یذره است پیتزارو چجوری میخورد .دو زاریم افتاد اونا که مارو تو رستوران دید میزدن دوستش بودن که من نمیشناختمشون پس سپید داره منو جای دوستش به اونا جا می‌زنه.حالم بد شد نمیدونستم چی‌ کار کنم.به الهام نمیتونستم بگم با خودش هم آخه چجوری حرف بزنم؟مونده بودم که چی‌ کار کنمچند روز گذشت و من دیگه حواسم بود تو اتاق خواب پنجره را ببندم و پرده هارو کامل بکشم.یه پنجشنبه شب بود الهام و پسرم رفته بودن خونه مادرش اینا (چون بعد ازدواج منو الهام تقریبا فامیل من منو ترد کرده بودن بچه‌ام فقط خونه یه مامان بزرگش میرفت)برا همین وقتی‌ میرفتن حسابی‌ میموندن من هم نمی‌رفتم به همون دلیل که مادرش اینا هم راجع به من فکر خوب نمیکردن البته من از خانواده کمی‌ نبودام ولی‌ الهام و خانوادش خیلی‌ پولدارو و بزرگ و….آره و فکر میکردن من برای پول اون بود که باهاش هستم و اینو همه جز خودش قبول دارن.بماند.سر شب بود بهم زنگ زد و که حسابی‌ مشروب بخور امشب می‌خوام یه حال حسابی‌ کنیم وقتی‌ اومدم خونه آخه هر دومون از سکس تو مستی خوشمون میومد منم که فکر اتفاقی‌ رو که امشب قراره بیفته رو نمیکردم حسابی‌ ویسکی‌ خوردم که ساعت ۱۱ اینا بود باز زنگ زد که فرهاد(پسرم) لج کرده نمیاد و مامانم هم نمیذاره بیام فردا میام و از این حرفاگفتم باشه و رفتم سراغ ماهواره که خودمو سرگرم کنم.سپید اومد و از اتاقش بیرون و روی کاناپه ولو شد و باهم داشتیم فیلم میدیدم.سراغ مادرش رو گرفت گفتم خونه مامانی ایناست و فردا میاد.منم که معلوم بود مستم گفت با منم مشروب می‌خوری؟ گفتم آره عشقم(البته همیشه می‌گفتم و عادی بود مشروب رو هم ی ۱ سالی‌ بود که میخورد و مام میدوستیم)فردام که جمعه بود و خونه بود پس مهم نبود بخوره.برا اونم ریختم و میخورد منم چون خیلی‌ جلو بودم چند تا در میون خودم هم یکی‌ میخوردم.کلش داغ شده بود چون هر وقت داشت مست میشد سرخ میشد لپاش و چشماش از درشتی می‌خواست از صورتش بیاد بیرون.من داشتم سیگار می‌کشیدم که یهو و بی‌ مقدمه گفت خالی‌ که حال نمیده بذار یه‌چیزی بدم پرش کنی‌ .من که خوب مجردیم همه جور غلطی کرده بودم فهمیدم و با تعجب به سپید نگاه می‌کردم و زبونم بند اومده بود.چون تاحالا تو این ۱۰ سال نه تنبیه کرده بودمش نه نصیحت کلا اینجور کارا با مادرش بود .دید من چیزی نمیگم رفت و تقریبا چیزی نزدیک به ۳گرم حشیش آورد و داد بمن و گفت حدس می‌‌زنم خودت واردی.یه لحظه فکر احمقانه‌ای از سرم گذشت.گفتم خوب اگر باهاش بکشم رومون باز می‌شه و می‌تونم باهاش صحبت کنم و بیشتر خیر سرم نقش تربیتی‌ از خودم نشون بدم.منم که تو این ۱۰ سال گذری خلاف کرده بودم چون الهام از تجربه زندگی قبلیش شدیدا ضربه روحی‌ خورده بود و تنها چیزی که نمیتونست قبول کنه این مساله بود و تنها دروغ تو زندگیمون که به اون گفته بودم همین بود که این گذری رو مخفی‌ می‌کردم.بگذریم خوب خیلی‌ وقت بود از آخرین بار میگذشت خیلی‌ سریع ۲تا موشک حاضر کردم و یکی‌ دادم به سپید یکی‌ هم خودم روشن کردم.که سپید اومد پیشم و گفت نه مثل همه باهم بکشیم خوب من هم بعد از چند تا پک چرخوندمش و خلاصه با یه لذتی وصف نشدنی‌ داشت با من حشیش می‌کشید.تموم شد و خلاصه هر دومون رو ابر بودیم و حسابی‌ می‌خندیدیم و به اصطلاح بنگ و باده کرده بودیم.من البته هوشیاریمو می‌خواستم حفظ کنم ولی‌ صحبت و نصیحت رو بی‌خیال شدم برای بعدن گذشتم.اما از همه جا بیخبر که یه الف دختر بچه 20 ساله چه خوابی‌ برام دیده.سپید رفت کنترل رو برداشت و رفت رو شبکه‌های سکسی که قفل بود با تعجب نگاش کردم و گفتم چطور تونستی‌ بازش کنی‌ با یه شیطنت خاصی‌ گفت خوب دیگه.خیلی‌ جدی گفتم بزن بره اما گفت منو تو که دیگه باهم این حرفارو نداریم دیدم مثل اینکه نمی‌شه برای بعدن بمونه صحبت کردن و باید همین امشب حرف بزنم باهاش چون دیگه داره خیلی‌ جلو میره .گفتم عزیزم من می‌خوام تو آزاد باشی‌ و با من رابطه خوبی‌ داشته باشی‌ ولی‌ تو حریم خانواده یه مرز هائی هست که نباید برداشته بشه یه حرمتهای هست که نباید شکسته بشه و درست نیست منو تو باهم این صحنه‌ها رو ببینیم وقتی‌ تنها بودی ببین مساله نداره خوب یه امر طبیعه و تو هم مثل همه بالاخره یه‌روز خانوم میشی‌ و با عشقت آره دیگه و در این بار هر سؤالی داشتی از مادرت می‌پرسی‌.خلاصه من که داشتم مثلا نصیحت می‌کردم اومد نشست روی پاهام و گفت من سعید و نمی‌خوام نه هیچ کس دیگه‌ای رو تو رو می‌خوام خیلی‌ وقت که خانوم شدم و همه چیزو می‌دونم ولی‌ من تورو دوست دارم.از جام بلند شدم و گفتم خوب بسه دیگه برو بخواب بعدن حرف می‌زنیم که با پروی هرچه تمام تر اومد طرفم و شروع کرد به لب گرفتن از من و میگفت امشب بی‌ تو نمی‌خوابم مگه من چی‌ می‌خوام فقط می‌خوام دوستم داشته باشی‌.ازش دور شدم و گفتم خوب معلومه دوستت دارم واگر نه الان استوخونات رو شکسته بودم .که یهو لباساشو کند گفت دلت میاد منو بزنی‌ تازشم این دوست داشتن نه همون جور که مامان ودوست داری میدونم خیلی‌ همدیگرو دوست دارین منم که نمی‌خوام مامانمو ناراحت کنم شوهر اون باش ولی‌ یذرم من هم حق دارم دیگه دوستت دارم می‌فهمی دست خودم نیست.من که دیدم نه نمی‌شه و خوب هم مست بود هم چت رفتم طرفش و بردمش طرف اتاقش ملافه تختشو برداشتم کشیدم دورش و خوابوندمش رو تخت و گفتم باشه بخواب اینجا میشینم پیشت بعدن حرف می‌زنیم خوب.ملافه رو زد کنار و گفت نه بغلم کن منو بکن میخوامت واگر نه به مامان میگم حشیش میکشی.برق از کلم پرید و یکی گذاشتم زیر گوشش که چند ثانیه بعد فهمیدم چی‌ کار کردم تاحالا نزده بودمش.بغض جمع شد تو چشماش رفتم از اتاق بیرون یه سیگار روشن کردم داشتم می‌کشیدم که بازم اومد دوباره ولی‌ ملافه رو دورش پیچیده بود شروع کرد معذرت خواهی‌ ببخشید غلط کردم فراموش کن اصلا همچین حرفی‌ نزدم و داشت حق حق گریه میکرد و اون چهره قشنگش خیس اشک بود و با اون چشمای درشت که حالا پر اشک بود و میدرخشید نگام میکرد و گریه میکرد.منم که دیدم خودشو پوشونده اومده گفتم حتما مستیش پریده و فهمید چه غلطی کرده خوب منم خیلی‌ سنگ دلی‌ نکردم و رفتم طرفش بغلش کردم پیشنیشو میبوسیدم و گفتم ببخشید عزیزم قشنگم دخترم )برا اولین بار بود می‌گفتم)گفت نه دخترم نه همون عزیزم قشنگم دخترم نه من دوستت دارم می‌فهمی مگه چی‌ می‌شه هم منو دوست داشته باشی‌ هم مامان من که نمی‌خوام جداتون کنم دوستم داشته باش و…..من که یواش یواش دیگه کیرم سیخ شده بود و سپید هم هی‌ هیکل نازشو میمالند بهم برا اولین بار تنم داغ شد و تو دلم لرزید و یه لرزش خیلی‌ خفیف موقع عشق بازی خلاف که همه تجربه کردین تو وجودم بود و هنوز سپیده تو بغلم بود.وقتی‌ کیر شق شدم رو رو بدنش احساس کرد بدون اینکه از بغلم در بیاد صورتش رو دور کرد از من و تو چشمم نگاه کرد و با لبخند زیبائی شروع کرد به دوست دارم گفتن هی‌ میگفت و از صورتم لبم گلوم می‌بوسید و یواش یواش ملافه از روش افتاد و من حالا داشتم به اندامش به چشم دیگه نگاه می‌کردم که خوب فهمیده بود و هی‌ به اون بدن مثل مرمرش پیچ‌و تاب میداد و وای که چه اندامی داشت به خوش فرمی یه مانکن و به تو پری یه زن خوش کس و کون سینه‌های درشت تر از مادرش وبدنی مثل مار کون کاملاً فرم دار و باسنی گرد و تو پر که میگن طاقچه و یه کس که به رنگ گٔل محمدی صورتی‌ بود و الحق که چه کسی‌ بود تپل و درشت که به شلی کس مادرش نبود من که داشتم نگاش می‌کردم از دوست دارم گفتن دست کشید و لبمو گرفت تو دهانش و من هم مقاومت نکردم و لبشو میمکیدم که زبونشو داد تو دهنم و من هم خوردم و متقابلأ زبونم رو دادم دهانش که با چه ولع و تشنگی میخورد با باسنش بازی می‌کردم و تو مشتم میچروندم و میکشیدمش رو به بالا و به طرف خودم فشارش میدادم و کیرم از رو شلوار تو خونم که خیلی‌ هم نازک بود به کس او مالیده میشد و از همین الان اه و اوهش در اومده بود و شروع کرد به در آوردن لباسم و لختم کرد و حالا لخت جلوش ایستاده بودم و با دستای مثل حریرش داشت بدنمو از بالا تا پاین نوازش میکرد و سینه من که از آدمای معمولی‌ پهن تره البته نه مثل ورزش کارا هم می‌بوسید هم میلیسید و همین جور با من ور میرفت که نشست و کیرمو گرفت دهانش که ساک بزنه و من که انتظار همچین زیاده رویو نداشتم صورتشو گرفتم و کشیدم بالا و لبشو خوردم و گفت نه می‌خوام کیرتو بخورم نگاش کردم و گفتم بعدن چون من به عشق بازی طولانی‌ عادت کرده بودم یهو رفتن سر هارد سکس اونهم با سپید سخت بود و هنوز فکر می‌کردم با همین یه عشق بازی بتونم سرو تهشو هم بیارمبردمش طرف اتاق خواب خودمون که گفت نه عشق من تو اتاق من عشق مامان تو اتاق مامان.رفتیم تو اتاقش و رو تخت ۱نفرش تو بغل هم خوابیدیم و هنوز داشتیم بدن همدیگرو میخوردیم که بغل به بغل هم بودیم خودشو کشید بالا و سینهاشو داد دهانم و من هم خوردم براش حسابی‌ سفت شده بود و داشت سپید از شهوت میسوخت ۱۰ بار از مادرش داغتر شده بود منم با کوسش بازی می‌کردم که چند ثانیه هم طول نکشید که تو بغلم شروع به لرزیدن کرد و با‌ اه و اوه زیاد ارضا شدتو بغلم گرفتمش و داشتم لبخند میزدم که گفت نخند دیگه دست خودم که نبود گفتم باشه مهم نیست حالا دیگه لالا ،گفت نه تازه اولشه منم آب می‌خوام و هنوز ندادم بهت ،که یهو رفت پاین و کیرمو گذاشت دهانش و چه ساکی میزد نفسش مثل آتیش بود و وقتی‌ با زبونش کیرمو از خایه تا بالا لیس میزد و با اون چشمای حشری و خمارش نگام میکرد کمرم تیر می‌کشید و تنم سوزن سوزن میشد از زور شهوت دیدم اگه بخواد اینجوری ادامه بده الانه که آبم بیاد و بریزه تو دهانش که پاشدم و رفتم تو حموم تو اتاقش و رفتم زیر دوش و آب سرد و باز کردم روم چند ثانیه نگذاشته بود که چسبید بهم و گفت سردت نشه عشقم و واقعا زیر دوش آب سرد تن داغش داغم کرد و داشت بهم حال میداد و لبمو میخورد دستشو انداخت دور گردنمو خودشو کشید بالا و پاهاشو دور کمرم حلقه کرد و گفت بس نیست عزیزم بریم منو بکنی‌ دیگه.دوش رو بستمو تو بغلم بردمش رو تخت و انداختمش رو تختشو گفتم من همیشه اول کون میکنما گفت میدونم مامان کونیه خوب منم اول کون میدم بهت نگران نباش آماده است تمیزم فقط جاکون توم منم نشوندمش زمین و شکمشو خوابوندم رو تخت طوری که زانوهاش زمین بود و قمبول کرده بود طرفم ولی‌ با شکم خوابیده بود رو تخت واییییی که چه کونی‌ جلوم باز شد یه سوراخ صورتی‌ با یه کون خوش تراش و گوشتی که معلوم بود کردنیه گرد از اون چیزایی که بهش تاقچه میگن وقتی‌ راه میره آدامس میجو ه شروع کردم به لیسیدنش از بالا تا پایین و توف مینداختم درش و با انگوشتم با سوراخش ور میرفتم و چه آخ و اوخی میکرد انگشتمو کردم توش اول یکی‌ بعد ۲تا بعد ۳تا و حسابی‌ بازش کردم که کیرم میره توش دردش نگیره دندونشو به هم فشار میداد وکسشو میمالید گفت بکن دیگه گفتم دارم می‌کنم خوب گفت نه با کیرت با اون کیر کلفت بکن گفتم کیر می‌خوای گفت چه جورم میخام بیای توم .سر کیرمو یه توف حسابی‌ زدمو دستامو گذشتم رو باسنش فهمید که می‌خوام بکنم دستشو آورد پشتش و چاک کونشو حسابی‌ برام باز کرد منم سر کیرمو گذاشتم دم سوراخشو یواش هل دادم تو وای اون در اومد و جیغ‌های ریز میزد کشیدم بیرون افتادم رو کمرش بغلش کردم گفتم عزیزم چیزی شد؟حشری و آهسته گفت نه تو بکن بازم جا کردم تو و هل دادم یواش یواش هنوز تا ته جا نکرده بودم می‌کشیدم بیرون بازم هل میدادم تو صداش اتاقو برداشته بود آره جون بکن وای چه کونی‌ میدم چقدر رفته تو ؟ همشو می‌خوام بکن تا ته.یواش یواش همین جور که می‌کردم و وقتی‌ می‌کشیدم عقب توف مینداختم رو کیرم دیدم تا ته کردم تو کونش. Tamam dedim, hep dalga geçiyorum, söylediğin adam ne? Onu yıkıp yanağından öpmek, ona sarılmak için evet dedim, geri gelip çığlık atmaya başladı ve sen çığlık atıyorsun. , İyi anne, mehran doe doe doe doe doe doe doe doe doe doe doe doe doe doe doe doe doe doe doe doe doe doe doe doe Bana gözlerinin içine bakmamı söylediler. Havanın önündeki kişi ona çarpıyor ve gülüyordu, yüzüme çarpıyordu ve hala açıktı, onu yatağa soktum ve uyudum.Ben onun bacaklarını kaydırarak dolaştım ve kollarımın başını sardı ve kıçımı almaya çalışıyordum. Elimi tutan kıçıma koydum ve kıçımın deliğine koydum, gözümdeki büyük pırıltıda ona sırıttım, yüzümün her iki tarafı da seni çılgınca öldüreceğimi söyledi. Sırtımda yetişiyorduk, pompalanıyordum, hızlanıyordum, meyve suyumun senin için geleceğini söyledim. İyi geceler, çığlık attın, amını dışarı döktüm, hissedene ve çenemin gittiğini hissedene kadar tuttum, ağzı açıktı, suyu kasabasına suyu dökülürken gözleri kabın içinden çıktı. Yüksek ve beyazlık bana bir kasırga, sıcak Abkyrtz, sıcak Jon Conan veriyordu ve depremden sonraki son sarsıntıyı yiyordum. Gayden White başka bir şeyken, hiç bir zaman yalnız bir kadın ve kız oynamamıştım, bu yüzden gömleğimi çıkardım. Tekrar duşa girdim ve iç çamaşırımı yıkadım, yatakta yatarken ve şeftali gibi göğüslerle oynadığını görmek için çıktım, yanına gittim ve elleri açık bir şekilde uzandı, Petek Kirito ile yattığını söyledi. Elimi onun saçlarından tutuyor ve ağzına daha fazlasını yapıyordum. Hepsini ye, Hayatı ye. Yemek yemek isteyip istemediğin önemli değil, saçlarım ağzımdan çekildi. Buna hazırım, ama Mikhah uygun olmayacak. Turku dedi ki, evet dedim evlat ama yapman gereken bu adam sadece sensin. Kim haklıysa, dedi ki, "Ben ve senin sevgilin." Sevgilim, "Otur, beni sev, ya da düşmemi ister misin? İlk başta senden hoşlanmadığımı söyledim, Jandah gibi seninle konuşacağım evet Kanepeye gir dedim babam Joon babamın Roma'ya geldiğini ve elimle kuyruğunu öptüm ve ona da zarar vermeye çalıştım dedi. O bendim ve yıllardır ilham almaya alıştım ve kremam bağırıyordu. Gardırobumun yarısı içindeydi ve havada beyazdı ve hala tam olarak oturamıyordum Ne saçmalık! Ne boktan bir saçmalık acı çekiyordu beni acıtıyor dedim ve hayır dedim! Elini tutamadı ve eline Tuff'u soktu, ilk önce bir askıda oynadı, askıyı bir askı ile itti, açık bir ağzı ile çığlık attı, gözleri kapalıydı ve çığlık atıyordu. Yap, çıkar, aç, Joon evet, evet, Vücudumda kendim indirdim. Benim horozum ve mermer gövdem göbeğime çarptı, Göğüslerim birine vermek için çok eğlenceli olurdu ve o taş gitmişti.Bir porno filmini uygulamak gibiydi. Yatağa gittim ve yatağında yattığını ve "Hadi, efendim. Senin sıran." Dedi. Açıldı ve onu öptü, "Tamam, nasıl istersen, beni her zaman iyi yapmak istediğini söyle." Dedi. Yatağa gittim ve kolumu onun etrafına koydum ve seni içeri soktum. Şimdi beni öpüyor olmasına rağmen ve Roma’daydı sanki sakatlandı ve bana geri dönmek zorunda kaldı, umursamadım ve sert bir şekilde bastırdım, bağırıp belimi tuttum. Evet yedim o yüzden evet anne ve sen de evet o benim gibiydi o benim susadığım gibi vahşi mi? Beynimi kilitli tuttum ve cevap verebileceğimi düşünemedim. Gözlerinin çoğu bir yumurtada büyüktü ve nefesi bir fırıncı fırınından alınmış gibi yüzümdeydi. Terim yüzünde beyaz ve beyaz çarpıyordu ve birkaç dakika içinde ilk kez yapabildiğimden daha fazla titreyerek beni sıkıca sardığı ve titreyen titremesiyle ağlıyordu. Çekiyordu çünkü yolumdaydı ve ağırlığımın sırtını incitmediği ve Roma'ya birkaç saniye boşta kaldığı ve rahatladığı için memnun oldu, belimden eğildi, su battı, midesi bayıldı ve vücudum gitti. söyledi. Hadi, hadi, beni sev, su istiyorum, hala uyuyordum, pompalamıştım ve pompalamıştım, ne tür bir pompa ıslatıyordu ve suyla doluydu. Sıçrama sesi gibiydi ve yine hızlı gidiyordu çığlık atıyordum ve içeri gireceğimi biliyordum. Kermo'yu getirdim ve onu çeşmeden suya ve suratına ikinci bir sersemlemeyle sürükledi, ama midemden çıkan şey. Kürt cüzdanını ayırdım, birkaç dakika gittim, sonra dışarı çıktım ve sabah 9'da duş alacağımı söyledim. Uyumak için duş al.

Tarih: Ekim 18, 2019
Aktörler: sativa rose
Süper yabancı film                                                         ؛ Özet Rhgft Rhgftm Erkekler orada Biz getirdik Yyyyyyyyy YYYYYYYYYY Abkyrt tesadüfi saçma yetki Akhhhhhhhhhhhhhhhhh evlilik Ondan Astavn Astkhlash Biz selamladı Astvkhvnat Terim güven Düştüm Albalvsh Alhammvq beklenti fırlattık Ben attım Ben attım boyut Uzuvları organ Benim parmağım Dedim ki Dik Bu o Böyle Böyle Çok fazla Yani sanırım Babaei serin dar kulüp Hadi ama nihayet balkon Afedersiniz Bbyshtr Görelim Benim bebeğim İyi şanslar Uyumak uyku Uyumak Sen istiyor Sana söylemedim Bkhvrhbra Bir içki al yemek Söyledik Ben kötüyüm uzaklaştırma Ben aldım Artırılan Geri gel Geri gel Geri gel Geri geldim Geri geldik Daha büyük Bznmmvndh Özetleyelim Tabiki İşte burda Bfhmvnm Tamam Bizi şehre götür Hadi gidelim Hadi gidelim Hadi alalım Tabiki Bvdchvn Bvdsat Bvdrq Eğlendim Ben salaktım Dedim ki: Bvdvqty Bvdymmn Onu götür hareketsiz Hadi ama Byrvnmn Pahashv Pdrfkr Perşembe örtülü Pvldarv Pizarro karmaşık Pyshnyshv yaz Şimdiye kadar eğitici Dedi Böyle Sana söyledim neredeyse Tkvnay Tlmbhay Tahran ۱۰ Thyvash Hak ettin Sen varsın Sana söyledim Yapabilirsin Siz beyler çekicilik çığlıklar Ben battım Chrkhvnd Etrafında çevirin Chi Halam işler Benim sözüm Sözlerin Dedim ki sözler Hrmthay aritmetik hayvan Onun ailesi aile Düşüncelerin Khvabvnd Uyuyorum İçinde uyu rüya uyudum Uyudum Uyudum uyku Uyuduk Uyuyoruz Sen istiyorsun İyi yataklar Khvbmnv benim kendimizi Khvrdnma Khvshglsh Hoşuma gitti Tabiki Darmaz Takipte kalın Örneğin Dedi öykü Biz vardı Drmyhv Ellerim Dndvnamvnv Dndvnshv tekrar Arkadaşların dedi Benim arkadaşlarım Dydmvn Beyaz görmek Kazanlar Dyg · hkhyly Tekrar dene çılgın gerçek yatak رستوران Rvmdad Dedim ki Dizleri Konuşun hayat Hayatlarımız güzellik Salgym Sksymn delik Svrakhshv Synhashv memeler Hastalandım Gece Shdhshry Shdmbgzrym Daha şiddetli Bizim ortağımız Karnı Kocamız Sahneler Çığlık sesler Onun yüz eğer uzun romantizm Jbayn Oynamayı seviyorum Onu seviyorum unutulmuş Farhad Parsarm Fkrayy Anlıyorum zeki doğaüstü Teşekkür ederim Üzgünüm Dedim ki tamamen katlama Ben yaptım Krdnamvn Yapılabilir Krdhavffffff Geri döneceğim Birkaç Knmspyd vida Ayrıldım yukarı Unuttum Affet beni Boynum Anladım Dedi tamam Yıka Depremler Sarsıntı Yala öykü Rubbed Evlendik Onun annesi Mamanshv Outro Mamanmv tatlım manken uydu Ben evliyim karşılıklı olarak Biz bekar Mrmrysh Müşterilerimiz Mtlbchnd Eminim Tabiki sıradan direnç Monica Ben geleceğim Hadi getirelim yer ziyaretçi Öptün Öptüm Onu öptüm Onu görüyorum Bir özet istiyorsun Korktum Ayrılıyorsun Mytrkydn Yapabilirdim Yapabilirim Ben gidiyorum Sen gül Güldük Uyumak istedim Uyuruz O istedi İstedim aranan İstiyorum Ben seni istiyorum Sen istiyorsun Yiyor Yedim Hepsini ye Biz yedik Yiyor Sen ye Yapardım Veriyorduk parlamadı Söyleyebilirim Mydvstymfrdam Biliyordum Biliyorum Onlar biliyor Sen biliyorsun Sen biliyorsun Görüyorum Görüyorsun ya ben hastayım Sen geleceksin Sen gidiyorsun Ben gidiyordum gitti Ben gidiyorum Ben döküyorum Vururum Bu vurur Vurdular Ben iyiyim Vurduk Yapabilirsin yakılan Bilemedim Biliyorduk Duydun Olurdu Otururum Oturuyoruz Sen anlıyorsun Sen yaptın Yapardım Geçiyorduk Ben yaptım Yapardım Onlar yaptı Sen yaptın Biz yaptık Mykshybrq Karışıklık etmeyin Seni öldürürüm Şaka yapıyordum Onu öldürdüm Ben yaparım Hadi ama Yapar Sen yap Biz yapmak Bitti O olurdu Söyleyebilirim Söylüyordum Düşüyorduk Mylysyd Kokuyorlar Sen iç Emerim Şaşırdım Mymvndn O yaptı Ben yaptım Geliyorlardı üzgün Ben değildim Bizde hiç yok Ben yapmadım Görülmedi Henüz değil Çok gitmedi olurlu Yapma Biz yapmadık Sol değil Yapamadı Yapamadım Ben uyumuyorum İstemiyorum İstemiyorsun Bilmiyordum Sen bilmiyorsun Değil Ben gitmem Pes etmiyorsun Yapamadı Yapamadı: Gördün Onları tanımıyordum değil Yapmam Onlar yapmadı Söylemedi Ben değilim Ben birbirini Birbirlerine Hvshyarymv İşte gerçek vayyyy Vayyyyy vayyyyyy Vayyyyyyyy Vayyyyyyyyy Vayyyyyyyyyy Vayyyyyyyyyyy viski Yhchyzy Bir gün

Yorum bırak

E-posta hesabınız yayımlanmayacak. Gerekli alanlar işaretlenmişlerdir. *