ڈاؤن لوڈ کریں

محترمہ جندیہ پول ورکر کے لیے جاتی ہیں۔

0 خیالات
0%

جب تک میں کسی ایسے شخص کی سیکسی جیل فلم میں نہیں تھا جسے میں نہیں جانتا تھا۔

کیونکہ میری آنکھوں پر پٹی باندھی گئی تھی، اس لیے میری عصمت دری کی گئی، اس کے بعد سے، مجھے سیکسی مردوں سے نفرت تھی

سیکستا شاہ، جو ان کے ساتھ جیل سے ہزار بدقسمت ہے۔

مجھے رہا کر دیا گیا اور میرا خاندان کاراج میں رہ رہا تھا، اس وقت میں بھی کاراج چلا گیا، حالات کی وجہ سے ایک ہفتہ گھر والوں کو گزر گیا۔

بدم جندے ملک میں اپنے خاندان کے تعاون سے ملک سے فرار ہونے کا ارادہ رکھتا ہے۔

اسی لیے میں اپنے کزن کو دودھ پلانے کے لیے تہران آیا تھا، جو ان ملازمتوں میں تھا، تاکہ اپنے کام کو ترتیب دوں تاکہ

میں ایران سے بھاگا، خلیم کا بیٹا کمبیز ایران سے ایران آیا

اس نے میرا استقبال کیا اور مجھے ان کے گھر لے گئے۔میرے کزن کا تہران میں گھر ہے اور اس کی بہن اس کے ساتھ رہتی ہے کیونکہ تہران کا طالب علم ہے۔

ام للہ ایران کی ایک خوبصورت اور مہربان لڑکی ہے۔

اندام کشیده کمر باریک پوستی سفید چشای بزرگ وخیلی هم سکسی میگرده وتیپ میزنه من که تو زندان اوپن شده بودم از اون زمان به بعد همیشه توی خودم یه احساسی جدید نصبت به قبلا حس میکردم اونم شهوت زیاد ولی از سکس با مرد ها میترسیدم برای همین خود ارضایی میکردم خلاصه منو اقا کامبیز به دنبال کارهای خروج من که ممنوع الخروج بودم شروع به فعالیت کردیم خسته ومانده غروب شده بود کامیز منو بر خونه خودش هم گفت من میروم بیرون شب تا دور وقت نمییام لاله خونه نبود من رفتم داخل خسته افتادم رو کاناپه تلویزیون رو روشن کردم کنترل ماهواره رو ندیدم به دنبالش رفتم طرف رسیور متوجه یه کارت شدم کارت ماهواره بود که گوشه اون از زیر رسیور معلوم بود کارت رو گذاشتم واومدم نشستم روشن کردم به دنبال کانالها گشتم ودیدمشون چند تا کانال سکس بودند یکی از کانالها یه فیلم لز داشت فیلم منو جذب خودش کرد با دقت به حرکات لزبینها توجه میکردم خیلی برام جذاب بود من هم با خودم ور میرفتم حالم خیلی بد بود دوست داشتم یه چیز بره تو ی کسم با دست دیگه حال نمیکردم رفتم توی آشپز خونه یخچال رو باز کردم توی سرد خونه دوتا کوکتل مرغ جدا کردم وآوردم خیلی یخ بود حال میدادکوکتل رو روی چوچولم میمالیدم هم یخ یود هم لیز کسم خیس خیس بودکوکتل رو خیس کردم با آب کسم همینطور که بازی میکردم با کسم یهو کوکتل رو فرو کردم توی کسم وای چی حالی میداد بدنم میلرزید یه حس خلی خوب داشتم خیلی داشتم با خودم حال میکردم نزدیکهای اورگاسمم بود ناگهان صدای در خونه رو شنیدم به سرعت خودمو جمع وجور کردم رسیور رو زدم یه کانال دیگه خودمو زدم به خوابلاله بود با کوله پشتی ولباس کوه چون با دوستان دانشگاهیش رفته بودند کوه یواشکی میدیدمش لاله دید من خسته خوابیدم رفت توی اتاقش چند لحظه بعد یه فرشته اومد بیرون از اتاق وای چی اندامی با یه شرت وسوتین زیبا با یه حوله رو دوششمیتونستم تصور کنم لز با لاله چه حالی میده واقعا زیبا است لاله وهمچنین اندام ورزشیشبا خودم گفتم یهو بیدار شوم تا بتونم کامل ببینم لاله رو زیر چشمی زیاد خوب دیده نمیشودیهو بلند شدم لاله معذرت خواهی کرد وگفت بهار جون بیدار شدی ببخش که سر وصدا کردم من خسته ام میخواهم بروم یه دوش بگیرم من هم گفتم لاله من خیلی خسته ام ولی حالشو ندارم دوش بگیرم لاله گفت عیبی نداره با خودم بیا برویم دوش بگیریم من منتظر این حرفش بودم گفتم بهترین فرسطه برای اینکه اولین لزم رو با لاله تجربه کنمگفتم به یه شرط گفت قبول گفتم تو باید منو بشوری وماساؤم بدی لاله هم قبول کرد لاله رفت توی حمام به من گفت برو لباس بردار وبیامن هم که سر از پا نمیشناختم رفتم توی اتاق یه حوله ولباس زیر برداشتمو رفتم توی حمام وقتی داخل شدم لاله لخت لخت بودموهای بلند وبلوند سینه هایی کوچولوو وپرتقالی .از خودم بگویم براتون من سبزه هستم وبانمک164قفدمه63وزنمه کون بزرگی دارم تعریف نباشه از خودم مثل ابنباتم سینه هام هم سایز 75وسر سینه هام هم قهوی ای پر رنگ شرت وسوتینمو در اوردم وبا لاله دوتایی رفتیم زیر دوشلاله وانرو پر از آب کرده بودمن هم زرنگی کردمو رفتم توی وان وان خونه کامبیز خان دونفره بود به لاله گفتم حالا بیا توی وان وبه قولت عمل کن ولاله هم یه دست شامپو زد واومد توی وان وای چی حالی میداد بدنش رو یکم با بدنم حس میکردم رو در روی هم خوابیدیم لاله شروع کرد شانه های منو ماساژ دادن دستاش که بهم میگرفت داشتم دیوونه میشدمنمیتونستم طاقت بیاورم یواش یواش دستهامو به بدنش رسوندم وگذاشتم روی کمرش دست راستمولاله یجوری نگاهم کرد ولی من کم نیوووردم وهمینطور کهلاله ماساژ میداد من هم با دستم کمرشو میمالیدم شهوتم زده بود بالا به لاله گفتم بلد نیستی بگذار من شمارو ماساژ بدهم سیفون وانو کشیدم تا آب وان خوب کم بشودبه لاله گفتم حالا به پشت بخواب اون هم به پشت خوابید وای چی کونی خوش تراش وسکسینشستم روی کونش وشروع کردم به مالیدن وماساژ کمر لاله گفتم برای اینکه خوب تحریک بشود گردنش رو هم ماساؤ بدم وشروع کردم به ماساز گردن لاله اولش نمیگذاشت ولی یواش یواش اروم شد گفتم لاله مگه پاهات خسته نیست گفت آره گفتم ماساژشون بدم گفت آره همونجوری که بودم به عقب برگشتم وای کون لاله زیر من بود یکم اومدم عقب تر تا خوب بینمش گفتم لاله پاهاتو باز کن باز کرد وای کشس خوشگلش پدیدار شد وشروع کردم به مالیدن لپهای کونش چه صفت بود یواشکی دستمو رو کسش میکشیدم یهو لاله گفت شیطونی نکنومن هم بدون رو در وایستی بهش گفتم حالم بده لاله گفت چته گفتم حشریم یکم جا خورد گفت از دست من چه کاری ساخته است وخندید من هم گفتم لز کنیم بازم خندیدوگفت اخه من بغیر از فیلم های سکس که لز دیدم تابحال لز نکردم باکسی من هم گفتم من هم لز نکردم وهردوی ما خندیدیمگفتم لاله شروع کنیم گفت خوب گفتم بلند شو بلند شد هردومون نشستیم روی لبه وان وشروع کردیم به لب وبوسه گرفتن از هم خیلی آماتور بودیم ولی برای بار اول خیلی خوب بود وهمزمان کسمونرو هم روی لبه وان میمالیدیم آخ واوخ هردوی ما بلند شده بودبهلاله گفتم بخواب کف وا من هم مثل یه گرگ افتادم روشوبا ولع تمام بدنشو میلیسیدم سینه هاش خیلی خوب بود خوردنش منو خیلی شهوتی کرده بودکسمو گذاشتم روی دهن لاله وخودم هم شروع کردم کس لاله رو خوردن ناله هامو زیاد شده بود من میگفتم لاله ولاه هم مینالید وبهار بهار میکرد شروع کردم به انگشت کردن توی کس لاله انگشتهامو برای احتیاط کم میکردم تو کسش لاله گفت تا ته بکن من اوپنم ومن هم گفتم تو هم بکن منم اوپنم وخندیدیم وشروع کردیم به انگشت کردن توی کس هم ومالیدن چوچول همیهو دیدم لاله باسنشو گرفت بالا ویکم خودشو صفت گرفت ولرزید ارگاسم شده بود من هم خیلی شهوتی شده بودم با اشتهای کامل آب کسشو لیس میزدم لاله ولو شده بود کف وان ومن هم که هنوز ارضا نشده بودم لاله دیگه رمقی براش نمونده بود تا بامن لز کنه به ناچار قوطی شامپو رو برداشتم وشروع کردم به فرو کردن داخل کسم اینقدر انجام دادم تا ارگاسم شدم خیلی حال داد به هر دوی ما بعد توی بغل هم خوابیدیم وشروع کردیم به بوسیدن ولب گرفتن لاله هم خیلی خوشش اومده بودوازم تشکر میکرد امیدوارم که لاله هر کجای ایرانه سالم باشه چون دیگه ندیدمش بعد از خروج از ایران ولی این اولین خاطره لز من بودکه براتون تعریف کردم وادامه زندگی من که پر است از این خاطرات سکس ولز رو بعدا براتون تعریف میکنم امیدوارم که استقبال کنیددوست دار همه لزبینهای ایران بهار

تاریخ: اگست 17، 2019
سپر غیر ملکی فلم شوقیہ۔ ابن باتم احتیاط جذباتی اطمینان orgasm خوش آمدید۔ میں آپ کو خوش آمدید کہتا ہوں۔ بھوک میں گر پڑا باہر نکلیں مجھے امید ہے اندرامی انگشتمو orgasm پھر ایران اتنا باشنو آپ کے لیے میں نے لے لی میں نے لے لیا۔ میں واپس آیا میں آپ کو جاننا چاہتا ہوں بننا آئیے لیتے ہیں۔ بہترین بوبهلاله Budoxmo بوکوٹیل ہم تھے Budvazm چومنا لانے تمہارے پاؤں ظاہر ہونا کبھی ٹی وی تہران پار میری چھوٹی یادیں خاندان اس نے ہنس کر کہا میں نے ہنس کر کہا خوابللہ سو گیا میں سو گیا تھا ہم سو گئے خود اسے کھاؤ خوبصورت مجھے کرنا پڑا طالب علم جامع درس گاہ قسم اس کا پیچھا کرو ثنائی دوستو دوشمیتونستم دو آبشاریں۔ دگنا پاگل راستمولہ میں آیا روزوبا خوبصورت ہم حواس باختہ ہیں۔ شرارتی سرگرمی کے کام کمبوز صوفہ چینلز ہر کوئی میں نے کہا کردندوست کہلالہ چھوٹا میں نے چھوڑ دیا ہم جنس پرست ہم جنس پرست ماساژون رگڑنا۔ سیٹلائٹ پوزیشن میں ڈر گیا میں چاہتا ہوں اس نے کاک ٹیل دیا۔ میں نے اسے دیکھا میں جا رہا تھا میں نہیں کر سکتا میں کر رہا تھا کر رہے تھے میں کھینچ رہا تھا۔ میگردہ لیا میں کہہ رہا تھا: ملزیریڈ میں نے چاہا میملیدم میمالیم تم چاہتے ہو اچانک۔ میں نے اسے نہیں دیکھا آس پاس ہم بیٹھ گئے میں اسے نہیں جانتا تھا۔ نیکنومن نمونہ مجہے علم نہیں تھا تم نہیں کرسکتے میں نے نہیں کیا نہیں چھوڑا۔ میں نہیں آؤں گا۔ نیووردم ہم دونوں اسی طرح اس کے ساتھ ساتھ میں لایا جاری رکھا ودم تم ہو وبانمکفدمهوزنمه اور سنہرے بالوں والی اور ہم محفوظ ہیں وپرتکالی۔ اور ہنس دیا وخندیم اور اس کی بہن ودمشون سپورٹسشابہ میں نے بیٹھ کر سیکس کیا۔ وستین ویسوٹینمو میں نے چھوڑ دیا ہلانا اور معصوم اور مساج اور رگڑنا وماندہ اور مہربان اور دونوں اور بھی اور ایک ہی وقت میں اور بھی ایک ہفتے چپکے سے

جواب دیجئے

آپ کا ای میل ایڈریس شائع نہیں کیا جائے گا. درکار فیلڈز پر نشان موجود ہے *