میری بیوی اپنے ہم جماعت کے ساتھ جنسی تعلق رکھتی ہے۔

0 خیالات
0%

اسامی به دلیل شخصی تغیر کرده ما تو یکی از شهرستانهای استان هستیم و اسم من فرهاد و اسم همسرم لیلاس من و لیلا نسبت دور فامیلی داشتیم و همینم دلیل ازدواج ما شد لیلا خیلی خیلی هاته و واقعا هم خوش اندامه و کمتر شبی پیش اومده سکس نداشته باشیم گذشت تا اینکه ارشد رشته روانشناسی مرکز استان خودمون قبول شد و هر دو هفته یک تا دو روز میرفت دانشگاه و برمیگشت بعضی وقتا شب رو همونجا میموند و بعد از یه مدت تو اینستا ثبت نام کرد متوجه شده بودم خیلی تو تلگرامه ولی راستش مثل سابق روش حساس نبودم و نمیخواستم اذیت بشه اون تا حدودی از گوشی سر در میاورد ولی خب من هم مهندسی کامپیوتر خونده بودم و هم خیلی با گوشی سر و کله میزدم و یه بار گوشی رو که گذاشته بود تو اتاق و خودش رفت حموم قفلشو بلد بودم و البته خودشم اینو میدونست رفتم تو گوشی و تلگرامشو چک کردم چیز خاصی پیدا نکردم ولی رفتم تو قسمت فایل تلگرام و قسمت عکس ها رو چک کردم دیدم چند تا عکس خودش و چند تا عکس از یه مرد و بعضی عکسای دیگه بود که مرده توجه ام رو جلب کرد ولی چیزی بهش نگفتم بعد چند مدت یه شب باهم سکس داشتیم و فرداش قرار بود بره دانشگاه که من رفتم دوش گرفتم بعدش اون رفت و من خوابیدم وقتی چشامو باز کردم دیدم تو تلگرام و داره پیام میده ولی یه لحظه دیدم یه عکس از خودش فرستاده واسه طرف صبح اون روز قبل از ساعت 5 بیدار شد و فورا رفت حموم ولی متوجه شدم داره اصلاح میکنه یه جورایی شک کردم بهش چه ضرورتی داشت صبح ساعت 5 بره اصلاح کنه خودشو و بعد حموم هم کلی آرایش کرد و من با ماشین تا کنار اتوبوس رسوندمش و برگشتم خونه اون روز تمام فکرم مشغول بود و شب که بر نگشت و خونه دایی اش بود فردا روز حدودای غروب برگشت و شب که لختش کردم و با خنده گفتم به به ترتمیز کردی واسم که دیدم چیزی نگفت خیلی عجیب بود فکری به سرم زد رفتم تو حال الکی تلویزیون نگاه میکردم و اونم با گوشی داشت پیام میفرستاد و یه تک به خواهرش زدم و قطع کردم که یه ربع بعدش زنگ زد تلفن که زنگ خورد گوشی رو جواب دادم و دیدم خواهرشه و همینجوری داشتم حرف میزدم میدیدم لیلا داره با تلفنش پیام میده بعد یه دفعه کاملا بی خود گفتم چشم یه لحظه وایسید و سر کشیدم تو اتاق و بعد گفتم لیلا خواهرته دوس داره احوالتو بپرسه و اونم صفحه گوشی رو قفل کرد و گذاشت و اومد گوشیو ازم گرفت و اومد تو حال منم فورا رفتم سراغ گوشیش تا قفل رو باز کردم یه چت جلوم بود عکس پروفایل طرف رو که دیدم بله خودش بود دیگه دوهزاریم اوفتاد و فورا همه چی رو به حالت عادی برگردوندم و گوشیو گذاشتم دو هفته بعد دوباره دقت کردم قبل از رفتن به دانشگاه تر تمیز کرد و یه شلوار استرج واقعا سکسی خرید و منم قرار شد باهاش برم شهرستان و اون بره دانشگاه و من برم خونه دایی اش تا اون میاد حتی با بدبختی از اداره مرخصی گرفتم روز قبلش اول خونه دایی اش و فرداش من گفتم برسونمت که گفت خودم با تاکسی میرم ولی میدیدم هی چت میکنه تا از خونه رفت بیرون منم رفتم دنبالش و با ماشین رفتم سر خیابون رفت بالاتر دیدم یه تند وایساد و سوار شد و منم با فاصله دنبالش بودم که رفتن و از شهر خارج شدن و یه جا رفتن تو خاکی من نرفتم دیدم رفت کنار یه باغ وایساد منم ماشینو یه خورده پایین تر پارک کردم و با پا رفتم جلو من فک کردم از ماشین پیاده شدن و هرچی تو باغ رو نگاه کردم کسی رو نمیدیدم یه دفعه دیدم تو ماشین صندلی رو خوابونده و لیلا رو به پشت رو صندلی خوابونده و هی داشت بالا پایین میکرد باورکنید بدجور کفی شده بودم اون لحظه و چون خوب دیده نمیشد گفتم یه کاری کنم گوشیو برداشتم به لیلا زنگ زدم و یه دفعه طرف وایساد و گوشی رو جواب داد و منم گفتم ببخشید امروز خودم نرسوندمت ناراحت شدی گفت نه فرهاد الان سرکلاسم خودم بعد کلاس بهت زنگ میزنم و دوباره طرف شروع کرد و یه ربع باورکنید تلمبه میزد ولی عاشق اون صحنه هایی بودم که وای میستاد و فقط لب میگرفت از لیلا آخه لیلا عاشق لب گرفتن بود و اینو مدیونستم و منم بدجور تو کف بودم و شروع کردم مالیدن کیرم رو شلوار که آبم اومد ریخت تو شرتم در ماشین باز شد و طرف شلوارش نیمه پاش بود اومد پایین و لیلا هم اومد بیرون با تاب و شلوار و همش میخندید یه لحظه شنیدم مرده با خنده گفت الان فک میکنه سرکلاسی لیلام زد زیر خنده و گفت زود باش بریم برسیم به کلاس و منم تند برگشتم تو ماشین و دیگه دنبالشون نرفتم اون روز لیلا که برگشت خونه دایی اش قبل رفتن یه دوش گرفت که تو فایلاشو بازم نگاه کردم عکسای بدنش بدون صورت هم بود و عکسای کیر اون دوس پسرش اون شب رفتیم خونه لیلا رو دوبار کردم و نمیدونم چه مرگم بود آخر سر تو گوشش گفتم سکس امشب بهتر بود یا مال امروز که با تعجب نگام مرد و گفت امروز که سکس نداشتیم گفتم کلا منظورم اینه سکس امشب بهت چسبید یا نه ولی خیلی تابلو بود و فهمید بعد اون ماجرا دیگه خیلی کمتر طرف تلگرام رفت و فک کنم دیگه با اون مرده سکس نکرد نوشته

تاریخ: جولائی 21، 2019

2 "پر خیالاتمیری بیوی اپنے ہم جماعت کے ساتھ جنسی تعلق رکھتی ہے۔"

  1. میں ایک قابل احترام خاتون ایڈی ٹیلیگرام کے ساتھ مکمل طور پر خفیہ اور خفیہ تعلقات کی تلاش میں ہوں۔
    x121211

  2. میں مکمل طور پر خفیہ اور خفیہ رشتے کی تلاش میں ہوں، ایک قابل احترام خاتون کے ساتھ ابرو رکھ کر، ایدی ٹیلی گرام
    x121211

جواب دیجئے

آپ کا ای میل ایڈریس شائع نہیں کیا جائے گا. درکار فیلڈز پر نشان موجود ہے *