سلام مهدی هستم ۱۹ از ملبورن استرالیا ۵ سالی میشه اومدیم اینجا و شاید باورتون نشه بعد ۴ سال تونستم مخ بزنم اونم مخ دختر هندی تا یادم نرفته بگم من قدم ۱۸۳ و وزنم ۷۳ لاغرم اما چارشونه بدنسازی هم میرم تا حداقل سیکس پک و داشته باشم و یکم تو فرم باشم خلاصه قضیه ما ۶ ماه پیشه ک بعد یه سال همکلاسی بودن با یه دختر هندی به اسم خوشی قرار گذاشتیم باهم بریم بیرون ینی بینمون حرفای سکسی و ازینجور چیزا بود ولی هیچ وقت با هم نرفته بودیم بیرون خلاصه اون روز رفتیم شهر تا خود ملبورن با قطار و کسچرخ زدیم و منم همش تو فکر اون سینه های ۷۵ش بودم قدش ۱۶۷ شاید باشه خلاصه اون شب وفتی پیام میدادیم من همش از بدنش حرف میزدم و میگفتم اگه قرار باشه روزی بکنمش بهترین روز زندگیم میشه کصشعر زیاد گفتم تا اینکه مخشو زدم گفتم یه روزی با ماشینم میام و سوارش میکنم تو ماشین یکم حال کنیم اینم بگم چون هنوز با پدر مادرش زندگی میکرد میگفت نمیخواد پردشو بزنه میگف میخاد بزاره واسه شوهرش منم میگفتم باشه مال شوهرت واسه همینم والدینش نمیداشت با پسرا بیرون بره اون یه بارم ک رفتیم کلی طفره رفته بود واسه مامانش خلاصه یه روز سه شنبه صبح ساعتای ۸ زدم بیرون و رفتم جلو در خونشون بهش گفتم من اومدم اونم پدر و مادرش رفته بودن سر کار و خواهر کوچیکش هنوز خواب بود واسه همین اومد تو ماشین من چون میگف تو خونش ریسکش زیاده و ممکنه خواهرش بیدار بشه هر موقه راستی ماشین منم ازین سوبارو امرپزا ۲۰۱۰ هستش ک شیشیه پشت سرش دودیه منم رفتم صندلی عقب تا اومد درو براش باز کردم اومد تو و خلاصه سر صحبتو باز کردم ک خوشکله و فرم بدنش عالیه و شد ک بشه لبامو بش چسپوندمو کم کم داشتم لباشو میخوردمو دستام رو سینه هاش بود ینی از سکس من عاشق سینه م اونم چی سینه ای خودم همینجور ک نشسته بود بلندش کردم نشوندمش رو پاهام و کم کم لباسشو زدم بالا سوتین هم ک نپوشیده بود چون اونم دلش خواسته بود انگار خلاصه با دستام سینه هاشو گرفتمو یکی یکی با دهنم میک میزدم و اونم کم کم خوشش میومد بعدش دوباره لب گرفتم و اینبار از پشت خابوندمش رو صندلی و خودم شرو کردم برم رو کسش ک اول گفت نه از کمر پایین نمیخام ک منم گفتم باشه بابا فقط میخام ببینم و کمی برات لیس برنم قول دادم کاری نکنم ک مطابق میلش نباشه خلاصه شلوار و شورتشو کشیدم ک وااااییی کس تمیز و بی مو ینی کلن ملوم بود موهاشو شب قبلش زده ینی میدونسته من طاقت نمیارم و میرم سراغ کسش خلاصه شرو کردم ک لیسیدن و اونم کم کم اه و اوه میکرد منم ک کیرم سیخ سیخ شده بود اولین بار بود تو عمرم کس جلو چشام می دیدم انقد لیسیدم ک از نفس افتاده بودم هم من هم اون باورتون نمیشه هم جا تنگ بود هم باید میپاییدم کسی رد نشه یهو سرو صدا رو بشنوه موقعیتش وافعا سخت بود بعد اینکه کسش کلا داغ شده بود اینبار گفتم بلند شه بشینه چون نوبت من بود خلاصه نشسته و منم شلوارمو کشیدم و کیرمو اوردم بیرون کمی آبش زده بود بیرون لذج و شففااااف اول فقط میخاس برام جغ بزنه اما ب زور و شوخی کم کم وادارش کردم بزاره دهنش کیرم داغ داغ شده بود وقتی گذاشت دهنش همه دنیا برام داشت بهشت میشد همینطور ک ساک میزد دست چپمو گذاشته بودم رو کونش و با دست راستم موهاشو گرفته بود ک مزاحم ساک زدنش نشه از یه طرفم دید میردم کسی نیاد دم صبحی رد شه خلاصه بعد ۵ دقیقه ساک جانانه کم کم آبم اومد ک نخواست بخوره ک منم ریختم رو دستمال کاغذی ک اورده بودم تو ماشین بعدشتم که دو سه دقیقه ای فقط داشتیم لب میگرفتیم و دست منم رو سینه هاش فک کنم در کل ۲۰ دقیقه شد و از ترس اینکه خواهرش بیدار نشده باشه سریع جمع کرد رفت خونه متم شلوارمو کشیدم بالا و رفتم نشستم صندلی جلو و رفتم خونه اون روز همش تو فکر کون قمبل و کوس تمیزو سینه های تپلش بودم قضیه اینجا تموم نمیشه چون بعد یه هفته قرار بود مادرو پدرش با خواهرش برن مهمونی اینم بهونه درساشو کرده بود و قرار بود خونه تنها بشه منم ک از خدام بود اون روزم اتفاقا سه شنبه بود ک ساعت ۱۱ زنگ زد گفت الان خونه تنهاس و اگر میخام برم اتاقشو ببینم کلن معلوم بود کیر میخواد ادا تنگا رو در میاورد منم جلدی سوار ماشین شدم رفتم دم خونشون خونشون ۵ دقیقه رانندگی دوره وقیتی در زدم باورم نمیشد خودش باشه چون فقط یه شرت تا زانو تنش بودو یه تاپ ک ۱۰ سانت بالای نافش معلوم بود اقا تا در و باز کرد شوکه شدم اما کنترول کردم خودمو رفتم داخل و رفتیم تو اتاقش همه جارو مرتب کرده بود تختشم اماده بود انگار خلاصه بعد دو سه دقیقه صحبت و کصشعر گفتن سر صحبت اون روز تو ماشین و باز کردم و گفتم اون روز همش ب فکر کسش بودم ک چرا نزدم اونم گفت ن و نمیخاد بکارتشو بزنه منم نمیدومم چرا ولی درکل نمیخاستم دلشو بشکونم ک مثلا ب زور پردشو بزنم ینی دلم نمیومد ب زور کاری بکنم خلاصه کم کم نزدیکش شدم و لبو چسپوندم رو لباش و اینبار راحت میتونستم هر کاری بکنم اتاق باز و هیشکی ام نبود مزاحم بشه ایستادمو بلندش کردم جوری ک پاهاشو قفل کرد دور کمرمو فقط داشتیم لب میگرفتیم منم کم کم بردمش عقب و خابوندمش رو تخت و کم کم رفتم رو سینه هاش و تاپشو کشیدم بیرون و اینبار سوتینم داشت اونم کشیدم بیرون و خلاصه شروع کردم با تموم توان ب ممه میک زدن جوری ک انگار دیگه هیچ موقع ممه نمیبیتم بعد رفیتم سراغ کس شیرینش شورتشو ک کشیدم پایین کوسش بازم صاف و تمیز بود واقعا ب تمیزیش می رسید یا هم شب قبلش تمیزکاری کرده بود کس لیسی ک تموم شد پاهاشو دادم بالا شرو کردم لیسیدن دم کونش سوارخ کونشو هی بازو بسته میکرد ک بیشتر کیف شو ببره اینبار نوبتی هم ک باشه نوبت من بود شلوارمو و لباسمو کشیدم بیرون لخت مادرزاد خوابیدم رو تخت و اونم شرو کرد ساک زدن جوری نشسته بود ک کسش رو دهنم بود و منم داشتم کس تمیزشو میخوردم بعد دو دقیقه ای بهش گفتم میخام بکنمش اونم گفت ک بهت گفتم نمیخوام بکارتمو بزتم منم گفتم نمیخام ک بکارتتو بزنم میخام انال سکس بکنیم ک اولش راضی نشد اما منم ک طاقت نیوردم و هی اصرار تا اینکه گفت اگه درد داشت ادامه نمیده منم گفتم اولش درد داره اما بعدش خوشت میاد راستش نمیدونستم خوشش میاد یا نه چون تو فیلما میدیدم دخترا تو انال سکس اه و اوه میکشن گفتم شاید اینم خوشش بیاد خلاصه از رو خوابوندمش و یه تف انداختم سر کیرم یه تف دم کونش و ب استایل سگی شرو کردم ب کون کردن کیرمو ک گذاشتم یکمی فشار دادم و اونم اهش در اومد چون واقعا اولین بارش بود بعد دو سه تا تلبمه دیدم عادت کرده و درد نمیکشه منم تلمبه ها رو تند تر و تند تر کردم ک دیدم اینبار داره از هیجان اه و اوه میکشه از من کردن و از اون اه و اوه دست چپمو هم ک میمالیدم رو کسش و حرص کس شو میخوردم کص آبدارش ک از بس حشری شده بود داغ داع بود خلاصه بعد ۵ دقیقه تلمبه زدن آبمو ریختم تو کونش و بعد با دستمال تمیزش کردم تا بتونه بلند شه بشینه و منم بازم شرو کردم کس لیسیدن بعد یه چند دقیقه ای ام اه و اوه ش ب آسمون رسیدو یهو خاموش شد بعد یه سکس عالی رفتیم رو تختش دو نفری لخت لخت همو بغل کردیم برا بیست دقیقه فقط خابیده بودیم و منم دستم رو ممه هاش بود این بیست دقیقه واقعا عالی بود خلاصه آخرش بلند شدیم لباسامونو پوشیدیم از اتاق رفتیم بیرون فک کنم یه ساعتی شد اخرم لب گرفتم از خونه زدم بیرون و رفتم خونه یه حموم آب گرم گرفتم و یه جغم زدم ک چ حالی داد الانم با خوشی در ارتباط هستم ولی چون خونشونو عوص کردن دیگه اون ارتباط قدیمی نیس ولی نزدیک نگهش میدارم شاید یه روزی بازم شانس دم خونمو زد این داستان واقعیه باورتون نمیشه ملبورنم پیام بدین براتون لوکیشن بفرستم دیگه دست خودتون باورتون بشه یا نه نوشته
0 views
Date: December 16, 2018
سکس