ای یاسمن ای یاس من

0 views
0%

الان 33 سالمه سن دقیق اونو نفهمیدم یه جورایی از بچگی ازش بدم میومد ولی خب چه میشه کرد دخترداییم بود اسمش یاسمن و حدود 12 10 سال ازم کوچیکتر بود بچه که بود هیکل لاغر و نحیفی داشت زیاد همدیگرو نمیدیدیم با وجود اینکه توی یه شهر زندگی میکردیم وقتی میومدن خونمون به هر بهانه ای میرفتم توی اتاقم و با کامپیوتر یا کارهای دیگه خودم رو مشغول میکردم تا اینکه زد و خانوادم رفتن شهرستان ولی من توی همون شهر خودمون خونه مجردی گرفتم که دیگه حتی اگه رفت و آمدم میکردن من نبودم فقط میشنیدم که اومدن خونمون تا این که بعد از حدود 4یا5 سال منم برگشتم پیش خانوادم گذشت تا روزی که از مادرم شنیدم دارن میان کمی عصبی شدم که دوباره باید تحملشون کنم مخصوصا خواهر کوچیکش که هرجا یاسی میرفت اونم دنبالش بود وقتی رسیدن باورم نمیشد این همون دختردایی باشه دختری سبزه با قدی متوسط و سینه هایی برجسته و کونی نسبتن بزرگتر از قبلا دیگه واقعا نمیتونستم ازش چشم بردارم و خودشم متوجه شده بود حیاط خونمون تقریبا بزرگ بود و پنجره اتاق من رو به حیاط باز میشد و راهرویی باریک و بلند که پذیرایی و حال رو به حیاط وصل میکرد و شیشه های در طوری بود که اگه کسی میخواست بیاد توی حیاط قبل از رسیدنش چراغ راهرو باعث میشد ببینیش یادم نمیاد چطور شد ولی وقتی از پنجره نگاه کردم دیدم داره دختردایی کوچیکم رو میبره دستشویی نمیدونم مغزم کار میکرد یا نه ولی درجا رفتم دنبالشون توی حیاط قدم میزد و منتظر خواهرش بود منی که حتی از نگاه کردن بهش بدم میومد مستقیم رفتم سمتش و دست انداختم پشت کمر و گردنش و شروع کردم به خوردن لبهاش با اینکه به خاطر شغلم که توی مطبوعات کار میکردم سکس زیاد داشتم ولی خب این فرق میکرد و رابطه فامیلی بود اگه گندش درمیومد راه فرار زیادی نداشتم قلبم داشت میزد بیرون یاسی هم که فقط توی شوک بود نمیدونم چند ثانیه یا دقیقه گذشت ولی میشد رضایت رو از توی چهره اش دید فقط فرصت کردم بهش بگم حواست باشه دیدی اومدم توی حیاط چند دقیقه بعد بیا دنبالم و گفت باشه من زود برگشتم توی اتاقم لباش مزه خوبی داشت کیرم راست راست بود حدود نیم ساعتی گذشت رفتم توی آشپزخونه که مطمئن بشم حواسش بهم هست و اومدم توی حیاط دل توی دلم نبود تا اینکه اومد در حال رو که بست سریع چسبیدم بهش و لبهاشو خوردم دستم رو گذاشتم رو کسش و شروع کردم مالیدن احساس کردم به غیراز شورت و شلوارش یه چیزی مانع رسیدن دستم به کسش میشه بهش گفتم پریودی گفت آره واسم مهم نبود چون دختر بود و زیاد با جلوش کاری نداشتم سریع برش گردوندم و از پشت چسبیدم بهش و سینه هاشو میمالیدم سینه هایی با سایز 65 یا 70 بیشتر نبودن بهش گفتم سریع تا کسی نیومده بکش پایین و خودم توی باز کردن دگمه شلوارش کمکش کردم شلوارش رو فقط تا زیر کونش آورد پایین منم کیرم رو در آوردم و کمی تف زدم رو کیرم دستاش رو گذاشت لبه پنجره اتاق من و منم هرزگاهی از در حال نگاه میکردم که کسی نیاد گذاشتم در سوراخ کونش کاملا مشخص بود دفعه اول نیست که داره کون میده چون کیرم راحت رفت داخل چندتا تلنبه که زدم آبم اومد و همش رو خالی کردم توش کشیدیم بالا و بهش گفتم شب بیا توی اتاقم اتاق من و خواهرم دیوار به دیوار بود و شب اون توی اتاق خواهرم خوابید تا چراغها که خواموش شدن من پشت کامپیوتر بودم و همش منتظر دیدم درباز شد اومد داخل بهش اشاره دادم که در رو قفل کنه و بعد اومد سمتم من روی صندلی بودم و پاهام رو گذاشته بودم روی میز کامپیوتر اومد سمتم دست گذاشتم رو کونش و کشیدمش سمت خودم شلوارم رو تا سر رونهام کشیدم پایین کیرم مثل فنر پرید بیرون بهش گفتم بخورش بدون هیچ حرفی گرفتش توی دستش و اول کمی با زبون با سرش بازی کرد و بعد شرو کرد به ساک زدن منم دستم رو برده بودم زیر بلوزش و سینشو میمالیدم و با نوکشون بازی میکردم بعد کیرم رو درآورد و رگ زیرش رو لیس میزد تا بالا و تخمام رو یکی یکی میکرد توی دهنش و مک میزد بهش گفتم خیلی حرفه ای ساک میزنی مشخصه اولین دفعه ات نیست دیدم خندید از روی صندلی اومدم پایین و از پشت چسبیدم بهش با یه دستم سینه هاشو میمالیدم و با دست دیگم کسش چون دوست داشتم آبش بیاد که دفعه بعد اگه خواستم نگه تو فقط به فکر خودتی هرچند در مورد این واسم مهم نبود به هرحال مالیدم تا دیدم یه لحظه پاهاش سست شد پرسیدم آبت اومد گفت آره شلوارش رو تا زانو کشیدم پایین ولی شرتش پاش بود کمی وازلین برداشتم کارم تاتو هست و همیشه وازلین داشتم دستاش رو زدم به دیوار و کمی کونش رو دادم عقب میدونستم راحت میره داخل ولی وازلین زدم که کیرم راحت بره و بیاد با دست کیرم رو با سوراخش تنظیم کردم با کوچکترین فشار سرش رفت داخل بعد آروم تا ته فرستادم داخل و شروع کردم به تلنبه زدن چون من قدم بلندتر بود کمی اذیت شدم کیرم رو بیرون آوردم و گفتم دراز بکش خوابید و منم خوابیدم روش و دوباره کردم داخلش ولی آروم تلنبه میزدم برای اینکه شکمم که میخورد به کونش صدا نده حدود 10 دقه کردم و همه آبم و توی کونش خالی کردم چند دقه دیگه خوابیدم روش تا کیرم جمع شد و دراومد از توش بهش گفتم برو بیرون تا کسی بیدار نشده رفت بیرون و بعد از اون دیگه شرایطی پیش نیومد که بتونیم خوب حال کنیم چون مستاجر هستیم و بقیه خونه هایی که رفتیم فرم بدی داشتن داییم به خاطر وضع نچندان خوب مالیش یاسی رو زیر 20 سالگی شوهر داد الان اون شوهر داره و یه بچه با گوشی تایپ کردم ببخشید اگه غلط املایی به چشمتون خورد اگه فحشها از تعریفها کمتر بود بازم مینویسم نوشته

Date: July 3, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *