ماه رمضون 94 بود گاهی به فکر سکس بهش بودم ولی میگفتم نه شوهر داره من نباید به عموم خیانت کنم اخرش بهش توی واتس اپ پیام دادم خب اولاش فقط در مورد کارای روز مره حرف میزدیم ولی من گاهی به هواش جق میزدم البته بگم چون ماه رمضون بود ساعت های 1 میرفتم حموم غسل میکردم چون روزه میگرفتم از یه طرفی با هیچ دختری رفیق نبودم بلد نبودم گاهی چه جوری حرف بزنم باهاش یا گاهی چه جوری جواب بدم بهش در این جور موارد از رفیقم سوال میکردم و اون هر چی میگفت من کپی میکردم می دادم بهش یه روز بهم پیام داد بیا خونمون کارت دارم کارو انجام دادم بعد یهو جلوم دولا شد چیزی بر داره از روی زمین یهو کون قنبل شدشو دیدم ولی میترسیدم بهش دست بزنم گذشت تا اواخر ماه رمضون که بهش گفتم راستشو به خوایی من دوست دارم عاشقتم میخوام با هم رابطه داشته باشیم خیلی حشرم زده بود بالا از روی هوس حرف میزدم گفت نه نمیشه و از این حرفا گفتم باشه بای تموم شد تااااااا سه ماه بعدش توی تلگرام باز یکم حرف زدیمو ولی چون من با خودم در گیر بودم اصن دوس نداشتم باهاش حرف بزنمو ولی از طرف دیگه هوس جلوی چشامو گرفته بود خب با خودم کنار اومدم باز ولش کردم هر موقع میخواستم جق بزنم به یادش جق میزدم اون قضیه تموم شد و اخریای سال 94 بود فک کنم تو ماه اسفند بود تاریخ دقیقشو یادم نمیاد پیام دادم بهش یکم بحثمونو باز تر کردم گفتم میخوام ازت سوال کنم گفت بگو گفتم سایز سینه هات چنده گفت میخوایی چی کار کفتم میخوام بدونم گفت 85اصن باورم نمیشد خب وقتی میدیدمش معلوم بود بزرگه ولی دیگه 85 فک نمیکردم باشه باز رفتم یه عکس از نت پیدا کردم انواع پرده های زنان بهش دادم گفتم مال تو کدومه گف اینو نمیدونم گفتم بگو دیگگه گفت به خدا نمیدونم دکتر زنان میدونه گفتم مگه میشه ندونی خودت گفت اره گفتم باشه بابا بعد خوابیدم معمولا از ساعت 1 به بعد بود حرف زدنامون میخواست همه بخوابن تا مطمعن بشه که کسی نمیفهمه همش هم بهم میگفت پیاما رو پاک کن منم میگفتم باش شب بعد شد از صب با خودم میگفتم امشب بحث چیو بکشم وسط طبق معمول سلامو و اینا بعد عکس سکسی براش فرستادم گفت زیاد خوشم نمیاد گفتم تو که راست میگی اون شب زود خوابیدم شب بعد انواع پوزیشن ها همراه با عکس بهش دادم گفتم که کدومو دوس داری گفت تو کدومو دوس داری گفتم فلان عکس با فلان اونم گفت من اونی که مرد خوابه زن میشینه روی کیر مرد رو دوس دارم باورتون نمیشه منم همین پوزیشنو دوس داشتم بهش گفتم من عاشق این پوزیشنم گفت زن میگیری انجام میدی گفتم نه تا اون موقع نمیتونم صبر کنم گفت یعنی الان زن میخوایی گفتم نه بابا گفت پس چی من دیدم داره گیج بازی در میاره گفتم هیچی بابا خوابیدم تا فردا گاهی وقتا صب ها هم بهش پیام میدادم بهش عکس سکسی میدادم میگفتم حال کن گاهی هم نظر میداد میگفت مثلا منم اگه ارایش اینو داشتم از این خوشگل تر بودم یه بار دیگه میگفت که سوراخ کون این مث غاره یه با دیگه این چقدر حریصه و خلاصه زدم تو کار عکس های متحرک واقعا دم بچه های شهوانی گرم که کارمو راه انداخت و دست بچه ها درد نکنه که اینقدر برای این سایت زحمت میکشن عکس هایی دانلود میکردم که فقط کس لیسی باشه خب من بدم نمیومد معلوم بود اونم دوست داره گفتم عمو برات نمیخوره گفت اتفاقا گفتم نمیخوره ها گفت چرا خیلی هم میخوره بعد یه سوال برام پیش اومد بهش گفتم شما اب هم دارید گفت اره ولی نه اونجوری که فک میکنید منم رفتم چند فیلم دان کردم از خود ارضایی زنان یا لحظه ای که اب زنا میاد بهش دادم گفت نه من که ندارم گفتم مگه میشه گفت اره گفتم پس اینا شیلنگ کردن تو کسشون گفت احمالا گفتم چرا چرت میگی گفت اونا خارجی هستن وحشین گفتم یعنی واقعا تو نداری گفت ن به خدا پیش خودم فکر کردم حتما داره خالی بندی میکنه خب گزشت چند وقت عید شدو منم هر شب باهاش حرف میزدم عکس سکسی میدادم حال میکرد اون هیچ وقت عکس سکسی نداد بهم یه شب گفتم میخوام بکنمت و اینا گفت چ جوری گفتم میام خونتون دیگه گفت اگه کسی بیاد چی منم بهش گفتم خب منم میرم چیزی نگفتم 6 عید بود بهم پیام داد گفت بیا خونمون کارت دارم رفتمو یه تیپ خوب زده بود ارایش هم کرده بود زیاد لباساش لختی نبود معمولی بود منم رفتم کار کامپیوترش رو انجام دادم که بچش کلاس سوم بود خونه بود بعد گفت اینجا زبون نداری توی تلگرام خوب زبون داری ها هیچی نگفتم سرم پایین بود بعدش اومدم برم خونه پسرشم گفت منم مییام اونجا من گفتم باش اون اول رفت من به در حیاطشوت تکیه داده بودم که اونم توی در خونه ایستاده بود با یه لبخندی بهم گفت بیا دیگه من انگشت شسصم رو نشونش دادم گفتم بیلاخ همین که رفتم خونه دیدم پیام داده خیلی بی ادبی جوابی ندادم و باز شب شد بهش عکس دادم و عکس متحرک اونم مثل همیشه نظر میداد هر موقع منو میدید خودشو لوس میکرد سعی میکرد خودشو به من بمالونه و من خودمو جمع تر میکردم ولی تا دلتون بخواد توی جمع میریدم بهش که بعد بهم پیام میداد خیلی بیشعوری که منو اذیت میکنی بعد گفت خودت میدونی من از تو بهترم به خاطر همینه که اذیتم می کنی منم گفتم باوش تو این جوری فک کن چند شب گذشت فک کنم روز 10 یا یازده عید بود نمیدونم چم بود کلا قاطی بودم بهش عکس دادم گفتم من به عشق تو خیلی جق زدمو چشمام سو نداره ههههه الکی میگفتم که بهم بده بعد گفتم دستام دیگه جوون ندارن اونم گفت اخه چرا منم گفتم برای جق دیگه بعد گفتم الانم راست کردم نه اینجایی بخوریش ن با دستات بگیریش نه اینجایی بشینی روش بالا پایین کنی چیزی نگفت گفتم وقتی عکس سکسی میدم کست اب میندازه میدونم گف نه اینکه تو چیزیت نمیشه گفتم چرا خیلی هم حشری میشم ساعت 3 شب بود بهش گفتم الان برو از کست بگیر گفت نمیشه نمیتونم دست عموت رومه گفتم بزن کنار بگو دست شویی دارم بعد برو عکس بگیر بده من گف نمیتونم مریضم فک کنم منظورش همون پریود بود گفتم دروغ نگو گفت نمیتونم بگیرم گیر نده گفتم یا الان یا هیچ وقت چیزی نگفت بار دوم گفتم گفت هیچ وقت گفتم بای بای تا همیشه بعد بلاکش کردم واقعا الان حالم خیلی خوبه یکم گوشه گیر شدم ولی خوبم دنبال دوس دخترم که با هاش حرف بزنم و یکم از تنهایی در بیام ولی گاهی میگم ن من تک باشم برام بهتره متاسفم داستانم سکس نداشت من چون برای خودم نظری دارم میگم که اگر زن طرف رو بکنی زنت رو میکنن و اگر دختر مردمو بکنی دخترتو میکنن راستی من خیلی شهوانی میام روزی که نیام اصن حالم خرابه بای نوشته
0 views
Date: March 27, 2020