دختر زرنگ

0 views
0%

اسمم پژمانه چهارسال پیش فروشنده بودم و توی مبل فروشی کار میکردم هیکلم معمولی بود و یکم سبزه ام راستش دوستم با یه دختر دوست شده بود و هر روز لاس میزد از اونجا که متاهل بود شماره منو داده بود و به دختره گفته بود که هردو توی یه شرکت کار میکنیم و هر وقت خواستی به دوستم زنگ بزن تا گوشی رو به من بده تا اینکه یه روز بهم گفت هرچی زنگ زد جوابشو نده و از این حرفها مثل اینکه دختره میخواسته ازش پول بگیره خب منم گوشی رو برمیداشتم و بهش میگفتم دوست نداره باهات باشه و نباید قبل از اینکه میدیدیش همچین درخواستی می کردی اونم ناراحت بود و میخواست منو توجیه کنه اما من بحث رو کشیدم به اینکه حتما خیری در کار بوده و مهم نیست و چرا با کسی که متاهله دوست شدی بهم میگفت که هدفم فقط تفریح بوده و قصد دوستی نداشتم تا اینکه یه روز دم دمه های شب زنگ زد و گفت میخوام ببینمت و منم باهاش قرار گذاشتم فردا ظهر ببینمش و باهم ناهار بخوریم وقتی ندا رو دیدمش سالار داشت شلوارمو پاره میکرد راستش خوشگل نبود و نیازی نیست الکی دروغ بگم اما قدش از من بلندتر بود و 190 قد داشت سینه های 85 که بعدها بهم گفت آرزوش بوده کوچیکشون کنه و بخاطر همین رفته بود بدنسازی که هر روز بزرگتر هم شده بودن و فقط باعث شده بود سفت تر بشن راستش باهاش رفتم بیرون و اول کار بهم گفت میخواد برا بچه داداشش عروسک بخره گفتم مشکلی نیست و بهتره چون بیشتر باهم اشنا میشیم راستش بخاطر کارم و اینکه مرخصی نداشتم نزدیک های فروشگاه باهاش قرار گذاشته بودم وقتی چندتا سی دی و عروسک گرفت یکدفعه گفت وای پژمان یادم رفته کارتم رو بیارم و منم مجبور شدم حساب کنم راستش دوزاریم افتاد که میخواد منو تیغ بزنه اما گفتم مهم نیست و هفت هشت هزار تومن پولی نیست دیدم دوباره از یه فروشگاه دیگه یه جا سوییچی خرید و بازم من حساب کردم و گفتم مهم نیست بهم گفت بریم یه رستوران خوب و منم قبول کردم اما بعد گفت که نه من گرسنم نیست و اگه گیشه پولش رو بهم بده راستش مثل این بود که یه اب سرد روم ریخته باشن خیلی از خودم بدم اومد و به حرفهای دوستم رسیدم اما یه نقشه به ذهنم رسید و گفتم باشه اما راستش رو بگم یکی از کارتهام رو توی فروشگاه بابام فراموش کردم بزار برم فروشگاه بابام و بیارمش اگه میخوای توفردا همینجا باش اونم گفت نه من تا نزدیکهاش میام ببینم کجاست فرشگاه توی یه خیابون خلوت بود در رو باز کردم وو از عمد یکم معطل کردم و اون اومد دم در فروشگاه ندا نمیخوای یه نگاه داخل بکنی اومدش داخل و منم گفتم بزار درو ببندم یکم بشینیم در رو بستم پرده ها رو کشیدم محو تماشای مبل ها بود و فکر میکرد وضعم خیلی خوبه بهش گفتم این همه سی دی برات گرفتم اما یه بوس هم ندادی گفت برا بعد زود باش بریم خودمو به بیخیالی زدم و گفتم بریم اما اگه دوست داری طبقه بالا رو هم ببین چی دارید سرویس خواب و ناهارخوری از پله ها رفت بالا و پشت سرش رفتم محو تماشا بود که از پشت بغلش کردم و بهش چسبیدم دستهامو روی رونش گذاشته بودم و گوشهاش رو میخوردم میخواست بره کنار و یه کوچولو مقاومت میکرد برگردوندمش و لبهامو روی لبهاش گذاشتم و بغلش کردم انداختمش روی سرویس خواب و بوسش میکردم میخواست بلند شه اما گفتم یکم بوس بازی و بعدش برو گفت بزار یه روزدیگه دستهاشو بردم بالا سرش و لبهامو رو لبهاش گذاشتم و چسبیدم بهش کیرم خیلی بزرگ شده بود و از روی شلوار حسش میکرد میگفت ولم کن اما من فقط میخوردمش گوشهاش لبهاش و گردنش رو میخوردم و بادستهام کمرش رو نوازش میکردمو دستهاشو دو طرف بدنش نگه میداشتم اروم دکمه های مانتوش رو یاز کردم وتا روی تیشرتش خوردنم رو از روی تیشرت ادامه میدادم از روی سوتین و تیشرتش یا لبهام و با سختی نوک سینه هاشو میخوردم داشت ازوم میشد و دیگه اصرار به بلند شدنش کمتر شده بود خودمو به بچه تشبیه کردم و صدای بچه در میاوردم که شیر میخوام لحنش عوض شد اونم دلش میخواست گفت وحشی بزار مانتو و تیشرتم رو در بیارم خودم کمکش کردم نمیخواستم در بره و دکمه ها زو دوباره ببندهیه سوتین سفید داشت دستمو به زور از پشت کمرش رسوندم و بازش کردم بدنم میلرزید و با دیدن سینه های درشتش دیوونه شده بودم یه ربع فقط میخوردم و اون ناله میکرد زبونم رو روی نافش میکشیدم و اروم اروم پایینتر ساپورت ضخیم طرح جینش رو دراوردم و اروم زبون میزدم که گفت حواست باشه توی اسمونها بود و فقط میگفت عاشقتم عاشقتم بخورش بخور بخور جووووون و خیلی زود ارضا شد وای دیوونه شده بودم لباسهامو اروم اروم دراوردم وهر دو لخت لخت بودیم فقط جوراب پامون بود که نمیخواستم وقتمو برا اون هدر بدم چسبیدم بهش و کیر کلفتم رو گذاشتم لای پاهاش باهر لاپایی میرفت توی اسمون و تیکه های زیباشو تکرار میکرد عاششششششقتم واااااییییی خوابیدم و اونو کشیدم روی خودم انگشتمو اروم میکردم توی دهنش و فشار میدادم پشتش هیلس انگ بود و به بدبختی یکی رو فرو کردم دوتا و سه تا داد میزد و میگفت نه نکن با اینکه سه تا رو فرو کردم و کیرمو حسابی تف زدم احساس میکردم کونش خیلی تنگ تره که تو بره اما اروم گذاشتم پشتش و تو نمیرفت بعد از پنج دقیقه سختی یکم سرشو کردم تو و جیغش درومد میخواست فرار کنه و به زور میگرفتمش با تموم وجودم فشار دادم و صدای جیغش همه جا رو گرفت انگشتمو کردم توی دهنش و تا ته کیر کلفتم رو فشار دادم فقط تخم هام بیرون بود حس پیروزی داشتم گریه اش کمتر شده بود و اروم اروم ت لمبه میزدم ده دقیه ای ابم اومد از همیشه بیشتر بودهمشو تو کونش خالی کردم گذاشتم توی دهنش و مجبورش کردم بخوره هرچند ناشی بود اما زود راه افتاد دندونهاش اذیت میکرد تا ساعت پنج که فروشگاه رو خودم باید باز میکردم سه بار کردمش و اونم پنج بار ارضا شد یه ربع به پنج فروشگاه رو باز کردم و بهش گفتم فقط زود برو تا کسی نیومده چند روز زنگ میزد و پول میخواست و منم بهش گفتم نمیخوام ببینمت چند بار اومد فروشگاه و یه بارش دوباره به سکس توی انبار ختم شد که اگه این داستان رو دوست داشتید اونم تعریف میکنم راستش اولین داستانیه که نوشتم و با کیبورد گوشی تایپ کردم ببخشید اگه بد بود یا ایراد داشت نوشته

Date: March 16, 2020

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *