کشتی تا کشتی گی

0 views
0%

سلام دوستان من محمدم 19سالمه از ساری داستان من از اونجا شروع شد که پام به عرصه ورزشی و کشتی باز شد من از قبل کمی زمینه گی بودن رو داشتم و مثلا یه بچه خوشگل میدیدم میگفتم لامصب یه روزی میشه من اینو بکنم و این کسشرات محال ولی زیاد پیگیرش نبودم و میگفتم ملت کسخلن باو وقتی کُس هست چرا میرن دنبال گُه دون کون تا اینکه وارد کُشتی شدم و خیلی از پسر هارو با دوبند میدیدم و میرفتم خونه همش میگفتم اینا یه کاری میکنن که بدنشون اینطوری ناز میشه و همش تو ذهنم این بود که آقا چرا بعضیا باید انقدر خوشگلن باشن ما نه کیرم تو این زندگی که هیچ چیزش با ما سازگار نیست تا اینکه یه روز داشتیم از باشگاه میومدیم حریف تمرینیم که خیلی خوشگل و مشتی هست گفت ممد شمارتو بده بیارمت تو گپ باشگاه منم بدون توجه به منظورش شمارمو دادم هی بهم پی ام میداد و خبرمو میگرفت منم همش از این میترسیدم که نکنه یه وقت بفهمه من گی هستم و دیگه طرفم نیاد خیلی معمولی باهاش رفتار میکردم تا اینکه یه شب بهم گفت چرا اینطوری باهام حرف میزنی مگه چیزی ازم دیدی منم که اصن تخمام گرفته بود واسه همین چیزا گفتم نه عزیزم مگه چطوری میحرفم خیلی بد میحرفی ممد منم شروع کردم به قربون صدقش رفتن گفتم اینطوری خوبه جوابمو نداد دو روز بعدش رفتم باشگاه و دیدم زیاد تحویلم نمیگیره و منم گفتم پسر ریییییدم فکر کنم فهمیده قصدم چی بوده رفتم جلو سلام کردم گفتم چته پسر اونم گفت من باس ازت بپرسم اینو نه تو منم ازش عذر خواهی کردم و بوسیدمش بوسیدن همانا و صمیمیت همانا شب تلگرام بهم گفت ممد ما تازه اومدیم این شهر کسی رو ندارم میشه رفیقم بمونی واسه همیشه منم که اصن پشمام فر خورده بود گفتم آره داداش قول میدم همیشه داداشت باشم تا اینکه چند روز گذشت و ساعت 3 4 بود بهم زنگ زد گفت ممد خونه ای گفتم آره دادا چطور گفت میای بریم استخر منم از خدام بود ولی هی میترسیدم بفهمه که من گی ام گفتم صبر کن یه کاری دارم ببینم اونجا چی میشه اگه اوکی بود بریم قطع کردم دو دقیقه بعدش زنگ زدم گفتم حسام حله بریم اونم گفت ساعت 6 باش کمربندی من ساعت 6 اومدم کمربندی و باهم رفتیم استخر و من همش به فکر این بودم که تو استخر باید یه حرکتی بزنم اینجوری نمیشه رفتیم تو استخر و یکم شنا و اینا گفتم بریم سونا بخار گفت بریم کسی تو سونا بخار نبود گفتم دراز بکش یکم ماساز بدم گفت نه باو ماساز چیه گفتم باو عن نخور دراز بکش میفهمی با اصرار من دراز کشید پشتشو ماساز میدادم و شق درد گرفته بودم حاجی ناموسا یه خال مو هم نداشت پشتش تا کمرش که شورت پوشیده بود مو نداشت پاهاش مو داشت ولی موهای کوچیک طلایی من دیگه اون یه تیکه زیر شرت رو هم حدس زدم که چه شکلیه دیگه اگه نمیکردم دیوونه میشدم گفتم حسام گفت بله گفتم عشقه منی یهو بلند شد و خودشو جمع کرد و منم قلبم داشت از ترس مثله سگ میرد گفت چی گفتم عشقه منی دیگه مگه نیستی گفت دمت گرم تو هم عشق منی منم دیگه بیخیالش شدم و گفتم کیر خر نمیخوام درست کنم واسه خودم تا اینکه شب شد بهم تلگرام پی ام داد گفت چرا موقع ماساز دادن بهم گفتی عشقه منی منم ناموسا به گه خوردن افتاده بودم گفتم هیچی همینطوری گفتم صفا کنی گفت منظورت از صفا چیه منم فهمیدم که اهل صفاا هست گفتم صفا دیگهههه مگه نمیدونی گفتم کیرت دهنم این یعنی صفا گفت ممد میخوای باهم سکس تل کنیم گفتم کسو شر نگو مینیم باو سکس تل چیه بیا خودم میکنمت به شوخی گفته بودم دیدم جدی گرفت و گفت کس شر نگو عمویی نکنمت گفتم بیا بکن اگه داری گفت اگه داشتم بکنم گفتم باشه ولی من اگه داشتم از تو بزرگتر بود بکنم گفت نه خب معلومه بزرگتره واسه تو گفتم بیا من واست ساک میزنم تو هم کون بده گفت باشه منم به شوخی گفتم عشقم کونی کی بودی تو اونم گفت ساکر کی بودی تو دیگه گفتم باو این از ما حشری تر بود نمیدونستیم بهش گفتم کجا باهم سکس کنیم گفت نمیدونم گفتم پس هر وقت خونه یکی از دوتامو خالی شد به هم زنگ میزیم اقا اوکی شد فرداش رفتیم باشگاه تا کیرم به کونش میخورد شق میشد اونم هی میگفت ممد دهنت سرویس گمشو با یکی دیگه تمرین کن منم از خنده پاره میشدم ناموسا تا اینکه دلم طاقت نیاورد و گفتم پسررر من کلید خونه باغ رو از داییم میگیرم بریم باغ صفا کنیم به داییم گفتم داییم گفت با رفیقات یا با رفیقت گفتم نه با رفیقم پسر خوبیه هم باشگاهیمه و اینا کلید رو داد منم مثل همیشه سر کمربندی منتظر حسام موندم و اومد و رفتیم باهم حاجی رسیده و نرسیده گفت ناموسا عجب جایی عجب هوایی منم تا دیدم اینجوریه گفتم آره ناموسا میچسبه واسه یه سکس مشتی رفتیم روی تخت گفتم حسام میدونی بخدا عاشقتم گفت منم عاشقتم ممدم لبامو اوردم رو لباش حاااااااااجی اولین بار بود لب گرفته بودم بهترین حس دنیا بود دستشو اورد روی کیرم بازی کرد باهاش منم سریع شلوارمو در اوردم و شلوار اونم در اوردم یه دستم به کیرم بود و یه دستم به کون حسام و دهنمم مشغول خوردن کونش رفقا بخدا نمیتونم توصیف کنم من میگم بهشت شما میگین بهشت نمیدونید چی بود که آخه سوراخشو میلیسیدم و فقط آه آهههه میکشید کیرمو بدون هیچ معطلی کردم تو کونش بهشت بهشت تقریبا بیستا تلمبه زدم آبم اومد بعد بهم گفت پس من چی ممدم من ارضا نشدما آقا شروع کردم براش ساکیدن اون کیر 13 سانتی نازک و سفیدشو تا ته گلوم بردم جوری آبش اومد که خودش میگفت تو عمرم اینقدر ازم آب نرفته بود هنوزم که هنوزه هر هفته میریم مکان و همین داستان دوس ندارم ازدواج کنم دوس دارم تا آخر عمرم با حسام باشم رفقا بخدا اگه بدونید چه حسی داره شما فقط گی هارو مسخره میکنید چون این تو کشورتون مجاز نیست ولی کل دنیا این قانون رو قبول کردن رفقا بخدا قسم اگه بدونین چه حس خوبیه هیچ وقت مسخره نمیکنید شما گی رو فقط به چشم سکس میبینین نه رفقا گی فقط سکس نیست گی دنیایی داره واسه خودش اگه گی بودن دنیایی واسه خودش نداشت هیچ کشوری قبولش نمیکرد امیدوارم یه روز کشور ایران هم به قانون گی ها احترام بزاره ببخشید سرتونو درد اوردم از بس تو دلم حرف زیاده نمیدونستم به کی بگم گفتم از این به بعد حرفامو به شهوانی میگم اینطوری بهتره امیدوارم هرجا هستین به مراد دلتون برسین یاعلی نوشته

Date: August 23, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *