ارضای عمیق

سلام موضوع داستان گی هست دوست ندارین نخونین در بین کار و مشغله تنها تفریحی که میتونستم برم طرفش سکس بود تو شهوانی تاپیک زدم دیدم زن که پیدا نشد بالاجبار رفتیم تاپیک گی اونجا یه تاپیک زدم و دیدم واو چه خبره پیامها میاد زیاد البته این شروع مربوط به دوسه سال قبله که 27 سالم بود وقتی با سن پایین تر ازخودم چت میکردم دیدم اصلا اون به درد نمیخورن و پس از چت با سن بالاها مطمئن شدم انتخابم درسته یه رابطه ازاد و سافت رو انتخاب کردم و واسش توضیح دادم که دفه اولمه رفتم خونشون با کلی اضطراب و استرس اونم طبیعی رفتار کرد و کمی در مورد گی توضیح داد و صحبتا سکسی شد و قرار شد واسه هم ساک بزنیم همین کارم کردیم و هردو ارضا شدیم و تمام امابعدش سکس ها پیشرفت کرد و دخول ها هم رسید و به این نتیجه رسیدم که از دادن بیشتر خوشم میومد اما با هرکس سکس میکردم چیزی جز درد نصیبم نبودو تصمیم گرفتم با کسی سکس کنم که به من اهمیت بده تا خودش مدتی گذشت تا یکی که حداقل تو حرفاش با اطمینان حرف میزد پیدا کردم رفتم خونشون انصافا کیرش خوشکل وسفید بود خودشم خوش تیپ کیرش رو که ساک میزدم خودم هم لذت میبردم تا چه برسه به اون منو برگردوند و با روغن ماساژی که اورده بود ماساژم داد و همونطور سوراخ رو هم باز کرد بعد سرکیشو گذاشت و اروم اروم داخل کرد هر لحظشو حس میکردم که داره فرو میره عجله نمیکرد و اروم اروم تا ته رو کرده بود تو سکس رو ادامه داد تا ارضا شد کشید بیرون و ریخت رو کمرم تمیز کرد اما کیرش نخوابیده بود جالب بود دوباره کرد تو و تلمبه میزد و دست کشید گفت بریم تو حموم وباهاش رفتم حمو م ودستامو زدم به دیوارو پاهارو کمی باز کردم و اونم کیرشو فرستاد تو حالا که تلمبه میزد احساس لذت میکردم و گاهش کیرم تکونی میخورد تا دست به کیرم زدم راست شد اما دیگه دست بهش نزدم و با هر تلمبش احساس خوشایندی بهم میداد یهو حس کردم دارم ارضا میشم اما فقط بدنم منقبض بود و یهو ابم پاشید به دیوار واقعا واسه خودم باورکردنی نبود که چطور اینقدر اب از من اومد ابی سفید و بسیار غلیظ و زیااد پاهام سست شد و نشستم و دیگه نتونستم ادامه بدم دوش گرفتیم و اومدیم بیرون کمرم احساس میکردم کاملا خالیه کمی میوه خوردیم و من اومدم همش حس همون لحظه تو سرم بود و دلم میخاست بارها و بارها تکرار بشه نوشته