سکس غیر علنی من و خواهرم

0 views
0%

سلام به همه اسم من نیماس 30 سالمه تو یه خانواده پر جمعیت زندگی میکنیم چهارتا خواهر دارم و دوتا برادر خواهرام از من بزرگترند و یه داداش بزرگتر و یه گوچکتر دارم داستان من مربوط میشه به خواهر کوچیکم که سه سال از من بزرگتره و از همه خواهرام خوشکلتر و خوش اندام تره از همون اول رابطه من و شیوا با بقیه فرق داشت یادمه هفده سالم که بود میرفتم پیشش که یعنی درس یادم بده کنار به شکمم هردوتامون دراز میکشیدیم و درس یادم میداد یه دفه اتفاقی که داشت درس یادم میداد پاما تکون میداد که خورد به کونش همین که پام کونه نرم و گندشو لمس کرد یه جوری شدم دوباره همون کارا کردم و خواهرم هم چیزی نمیگفتی کم کم دیگه پاما گزاشتم رو کونش و تکون ندادم دیدم چیزی نمیگه خیلی واضح بود خوشش اومده آروم با پام کونشا میمالیدم اونم خودشا میداد طرف من کیرم سیخ سیخ شده بود و ادامه میداد اما جرئت نداشتم کار بیشتری کنم این ماجرا تقریبا هرروز ادامه داشت اینم بگم اصلا تو خونه ما هیچکدوم خواهرام هیچوقت با دامن یا تاپ نمیشدند خیلی مذهبی بودیم یه دفه هم کسی خونه نبود رفته بود حموم که منا صدا زد بیا کمرما بمال من با تعجب رفتم و دیدم خواهرم با خیلی پیرهنشا داده بالا گفت کمرما لیف بزن من با دیدم کمر سفید خواهرم کف کرده بود تموم بدنم میلرزید رفتم لیفا برداشتم و شروع کردم به مالیدن کمرش دستام میلرزید خواهرم یه لباس سفید پوشیده بود که خیس شده بود و چسبیده بود سینه هاش که سوتین هم نبسته بود سینه هاش سایزش 85 و نوکش صورتی بود داشتم دیوانه میشدم ولی جرئت نداشتم همونطور که کمرشا میمالیدم دستما از پهلو آروم گزاشتم رو سینش اونم هیچی نمیگفت ولی خیلی میترسیدم کاری کنم فقط در همون حد بود و اومدم بیرون سریع رفتم جق زدم سرتونا درد نیام این ماجرا همینطور گزشت و چند وقت یه بار با همین بمالی ها تموم میشد گذشت تا خواهرم شوهر کرد حدود هفت هشت سال گذشت تا اینکه شوهرش بخاطر کارش مجبور هفته ای یکی دودفه نیاد خونه که من میرفتم پیش خواهرم دیگه چند سالی از اون ماجرا گذشته بود و دیگه من تو فکر خواهرم نبودم تا اینکه یه دفه رفته بود حموم با بچش که دوسالش یه دفه دیدم یه صدا جیغ اومد من رفتم طرف حموم دیدم خواهرم لیز خورده و افتاده من هول کرده بودم گفت بچه را ببر بیرون لباساشا بپوشون بهش من رفتم و بچشا لباس پوشوندم دیدم خواهرم کمرشا گرفته و درد داشت هر کاری کردم نیومد بریم دکتر موقع خواب دیدم صدام زد رفتم گفت بیا با پماد کمر منا بمال منم رفتم کنارش خیلی درد داشت پیرهنشا دادم بالا پماد را زدم به دستم و شروع به مالیدن کردم یه کم گذشت دیدم کیرم سیخ شد با ولع کمرشو میمالیدم بعد خواهرم گفت پیرهنما در بیار اذیت میشم منم از خدا خواسته پیرهنشو درآوردم همین که رفتم در بیارم سینه های لختشا دیدم تمام وجودم شهوت شد شروع کردم به مالیدن کمرش گفتم اینجوری سخته نشستم رو کونه گندش شروع کردم به مالیدم اروم اروم رفتم به پهلو هاش دستام میلرزید دستاما مالیدم به کنار سینه هاش دیدم هیچی نگفت منم پررو تر شدم قشنگ سینه ها شو چنگ زدم خواهرم صداش در نمیمد مثل وحشی ها سینه هاشو چنگ میزدم کیرم سیخ سیخ شده بود رفته بود لای پاش دستاما از رو سینه هاش برداشتم و رفتم پایین کمرشا میمالیدم یه دستما گذاشتم رو کونش و با اون دستم آخر کمرشو میمالیدم خط کونش معلوم بود داشتم دیوانه میشدم ولی کلا آدم ترسویی هستم همین که داشتم میمالیدم خواهرم گفت یه کم پاهاما بمال منم از رو شلوار شروع کردم به مالیدن اصلا باورم نمیشد دارم خواهرما اینجور میمالم دیدم خواهرم گفت شلوارما در بیار پاهامو هم پماد بزن باور کنید اصلا تو خواب هم نمیدیدم همچین روزی را یه شلوار ساپورت نازک پاش بود از روش بلند شدم و شلوارشا از پاش در آوردم یه کون گنده ی سفید مثل برف جلوم بود اینقدر شفاف و سفید بود که رگا هاشم مشخص بود داشتم نگاه میکردم و ماتم برده بود یه دفه خواهرم صدام زد پس چیکار میکنی منم نشستم رو کمرش و دستما کرم زدم و شروع کردم به مالیدن روناش یه شورت صورتی پاش بود دلم میخواست شورتشا در بیارم کس و کونشا بلیسم با تموم وجود ماساژ میداد دستما میکشیدم لای پاهاش از رو شورت آروم میکشیدم رو کسش بعد دوباره نشستم رو کونش کیر سیخ شدما میکشیدم رو شورت خوشکلش و داشتم از شهوت میسوختم آروم خودما عقب و جلو میکردم خواهرم هم فقط صدا نفسش میمد من داشتم فقط از رو شورت خواهرم و از شلوار خودم تلمبه میزدم با دستام چنگ میزدم به سینه هاش دیگه نتونستم خودما کنترل کنم ابم اومد و ریخت تو شورتم خواهرم از رو تکون هام فهمید خودشا جمع و جور کرد و گفت خیلی آروم شد بدنم فردا شوهرش اومد و من تو کف کس و کون خواهرم مونده بودم گذشت تا هفته بعد دوباره شوهرش رفت تا اون روز هزار بار جق زدم شب رفتم خونه خواهرم بعد از خوردن شام و خوابوندن بچش رفت حموم ومنا صدا زد گفت اوندفه خوب ماساژ دادی بیا تو حموم ماساژم بده خیلی بدنم درد میکنه منم از خدا خواسته گفتم چششششم بعد رفتم پماد بیارم در را زدم برم تو حموم گفت لباساتا در بیار خیس نشی من که پشتم بهته منم مثل برق لباساما در آوردم با شورت رفتم تو دیدم خواهرم با یه شورت خوابیده گفت بیا که خیلی درد دارم رفتم نشستم رو کمرش شروع کردم به مالیدن دیگه لفت ندادم زود رفتم سراغ سینه هاش و شروع کردم به مالیدن همونطور هم کیرما میمالیدم به کونش کیرم مثل آهن شده بود خواهرم اروم اه اه میکرد رفتم پایین کونشا میمالیدم دیوانه شده بودم محکم چنگ میزدم به قمبلاش دستما اروم کشیدم از رو شورت رو کسش میمالیدمش خواهرم خودشا اروم تکون میداد دیگه با هزار صلوات دستما بردم زیر شورتش دیدم خودشا جمع کرد گفت نه رونام ها بمال منم نمیخواستم عصبانیش کنم بازم مالیدم اروم افتادم روش و سینه ها شو میمالیدم تلمبه میزدم کیرم از شورتم زده بود بیرون منم به ارومی کیرما از بغل شورتش رسوندم به کسش خودشا جمع کرد نمیزاشت توش کنم منم همونطور تلمبه میزدم تلمبه هامو سریع کردم کیرم میکشید رو کس آتیشیش سینه هاشم محکم میمالیدم یه دفه دیدم خواهرم شروع به تکون خوردن کرد و بی حال ول شد فهمیدم ابش اومده منم بازم تلمبه زدم خیلی لیز شده بود یه چندبار که زدم ابم اومد همش ریخت رو کسش یه چند دقیقه همونطور موندم بعد گفت بسه داداشی خیلی خوب ماساژ میدی منم اومدم بیرون گفت شورتتا بده بشورم دادم بهش و اومدم بیرون اینم بگم تو این مدت اصلا نگاه نمیکرد همش سرش رو زمین بود دوباره گذشت اون روز من خوشحال از سکس که داشتم هفته بعد دوباره رفتم خونه خواهرم دوباره همونطور رفت حموم قبلش گفت صدات زدم بیا نمیخواد شورت بپوشی من که پشتم بهته منم انگار دنیا را بهم دادند تا صدام زد لخت شدم و رفتم تو دیدم خواهرم لخت با یه شورت توری نازک که خیس شده بود و کس و کونش معلوم بود رفتم سریع نشستم رو کونش و شروع به ماساژ کیرم که لخت بود میکشید رو کونش و مثل تبر شده بود اینم بگم کیرم خیلی بزرگه 20 سانت و کلفت خلاصه شروع کردم به ماساژ سینه هاشو تلمبه زدن کیرم رفته بود لای شورتش بلند شدم شروع کردم به ماساژ کونش اروم میکشیدم رو کسش دستما دوباره بردم زیر شورت گزاشتم رو کسش و میمالیدم این دفه چیزی نگفت فقط اروم اه اه میکردم منم با حس براش میمالوندم دیدم سرشو اورد بالا و گفت شورتم خیلی تنگه داره اذیتم میکنه صبر کن در بیارم گفتم خودم در میارم سریع شورتشا در آوردم یه کس ک کون خوشکل جلوم بود خوشکلترین کس و کونی که تاحالا دیدم واقعا خواهرم لنگه نداره منم افتادم به جون کس و کونش و مالش میدادم دلم طاقت نیورد نمیدونستم چطوری بگم دلا زدم به دریا گفتم آبجی لای پات و با زبون یه کم ماساژ بدم با دست نمیشه اونم گفت باشه مثل وحشی ها افتادم رو کس و کونش و میخوردم اولین باری بود کس میخوردم همیشه بدم میمد از کس خوری اما این کس نبود یه تیکه جواهر بود یه ده دقیقه فقط خوردم اونقدر خوردم که خواهرم ابش اومد بلند شدم نشستم روش و سینه هاشو میمالیدم و اروم تلمبه میزدم کیرم گزاشتم دم کسش خودشا جمع کرد که نکنم منم کیرم کشیدم تند رو کسش با اب کسش خیس شد دوباره گزاشتم دم کسش ایندفه کاری نکرد اروم فشار دادم تو خواهرم میگفت اروم اروم ماساژ بده منم اروم تلمبه زدم تا ته کیرم رفت تو کسش اونم میگفت یواشتر ماساژ بده مدام اینا میگفت منم اروم اروم تلمبه هامو تند کردم دیگه چیزی نمیگفت فقط با شهوت نفس میکشید خواهرما گرفت و به پهلو کردم و شروع کردم به تلمبه زدم و با دستم کسش و میمالیدم میگفت ماساژم بده خیلی خوب ماساژ میدی داداش خودمی حسابی براش تقه زدم خواهرم گفت کمرم درد اومد بزار رو کمر بخوابم دیگه چشم تو چشم شده بودیم پاهاشو گزاشتم رو شونه هام کردم تو کسش میگفت اروم اروم گوش نمیدادم تلمبه میزدم ولی خواهرم چشماشو باز نمیکرد همونطور سرما بردم پایین و سینه هاشو میخوردم وای که چه سینه هایی خوشمزه ای هرچی از خواهرم بگم کم گفتم همونطوری تلمبه میزدم که خواهرم گفت مواظب باش فهمیدم برا اب بود که نریزم تو کسش محکم تلمبه زدم که دیدم خواهرم سرشو اورد بالا لبامو گاز گرفت با تکوناش فهمیدم ابش اومد و ولو شد منم همونطور میزدم و میخوردم یه پاهاشو گزاشتم پائین و یه پاهاش رو گردنم بود و تلمبه میزم که دیدم داره ابم میاد کیرمو دراوردم ابم پاشید رو سینه هاش بعد بوسش کردم و خواهرم گفت خیلی عالی ماساژ میدی از اون روز تقریبا هفته یه دفه همین کارا میکنیم اما هیچوقت حرف سکسی رد و بدل نشده اینم بگم من الان زن دارم و خیلی هم دوست دختر داشتم اما سکس با خواهرم یه چیز دیگه هیچوقت سیر نمیشم اینم سکس غیر علنی من و خواهرم امیدوارم خوشتون اومده باشه نوشته

Date: August 23, 2018

One thought on “سکس غیر علنی من و خواهرم

  1. بسیار عالی و شهوت آیز بود…خیلی زیاد..چه حالی میداد خوندنش.دائم کیرمو محکم فشار میدادم..ججججونننن

Leave a Reply to mamood Cancel reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *