عواقب هیزی

سلام من محمد هستم 20سالمه این اولین خاطره ای هست که میخوام تعریف کنم امیدوارم خوشتون بیاد من از زمانی که وارد دبیرستان شدم هس جنسیم شدت پیدا کرد به طوری که انقد هیزشدم که نزدیک بوددیوونه بشم خلاصه کارم شده بود دیدزدن فامیل وهمه زنهای تو خیابون طوری که میخواستم بشون حمله وربشم وانقد تابلو وبا حرص نگاشون میکردم که چندبار نزدیک بود توسط شوهراشون به گا برم دیگه خسته شده بودم از جلق زدن ودیدزدن حالم ازخودم به هم میخورد با خانوادم وقتی میرفتم بازار همه رو با چشام میخوردم اصلا حواسم به جلو نبود که یه بار نزدیک بود بخورم به یه زنی که شوهرش باش بود ولی شانس اوردم خلاصه دیگه انقد حشری بودم وانقد چشام به کون زنها تو خبابون وفامیل بود که همه متوجه رفتار وچشم هیزی من شده بودن دیکه داشتم دیوونه میشدم میخواستم همه رو بکنم حتی خانوادمم دید میزدم یه روز رفته بودم خونه عمم ناهار که خوردیم یه دوساعت بعدش همه خوابیدن ولی من با کیرشق شدم یه گوشه نشسته بودم داشتم داستان سکسی میخوندم که عمم رفت دستشویی من اول فکرمیکردم که دختر عممه رفته دستشویی ولی بعد دیدم تواتاقش خوابیده ومن نتونستم برم با لباس زیراش حال کنم یهو به ذهنم رسید عمه مو دید بزنم آقا من رفتم سمت دستشویی داشتم دنبال درزی چیزی میگشتم که بتونم دید بزنم یهو صدای جیغ اومد وبعد گفت کثافت بی شرف داری چکار میکنی آقا منو میگی دوست داشتم زمین دهن باز کنه برم توش که بیشتر از این ضایع نشم کثافت انقد جیغ زد وفحش داد که همه عالم خبر دار شدن از قضا اون روز عموم وبقیه عمه هام هم اونجا بودن به علاوه توله هاشون من دیگه بلند شدم وتا میتونستم دویدم ودور شدم ازخونشون نمیدونستم باید چکارکنم خونه هم نمیتونستم برم چون احتمالا اونا هم خبردار میشدن تا قبل اینکه من برسم اقا من رفتم سمت رفیقم چون غیر از اون دیگه کسی برام نمونده بود این کیر لعنتی تو نیم ساعت زندگیمو نابود کرد همه کسمو ازم گرفت چون خانواده و فامیلامون خیلی مذهبی هستن اون روز 10تا تماس بی پاسخ از بابام داشتم بعد واسم پیام فرستاد که این چه غلطی بود که کردی من چطوری حالا تو فامیل سرمو بلند کنم وای به حالت اگه ببینمت اقا منو میگی ریده بودم تو شلوارم انقد اعصابم خورد بود از دست دختر عمه جندم که نگو چند روز بعد به فکرم زد که برم جلو مدرسه دختر عمم تا جرش بدم یه نیم ساعتی منتظر موندم تا تعطیل شدن بعد قبل اینکه من برم سمتش دیدم یه ماشین 111اومد وواسش دست تکون داد منم فرصتو غنیمت شمردمو تصمیم گرفتم ازش موقع سوار شدن فیلم بگیرم فیلمو گرفتم دوباره فرداش رفتم دم مدرسش رفتم پیششو تحدیدش کردم که اگه یه حالی بم نده فیلمو نشون عمم میدم وبرا همه فامیل میفرستمش اون از شنیدن این که ازش فیلم دارم کپ کرد بم گفت حاضرم همه کاری برات بکنم ولی از من سکس نخواه اگه بخوای دوستامو راضی میکنم بت بدن ولی از من نخواه من که دیدم چیزی برای از دست دادن ندارم به خودم گفتم اول همه دوستاشو که خوشکلن میکنم بعد ازش چیزای دیگه میخوام خلاصه دوتا از دوستای جندشو اورد ماهم کردیم وازشون فیلم گرفتیم البته با کمک رفیقم که تو خونش بودم اوناروهم تهدید کردم که بازم باید دوستاشونو بیارن بکنم واین طورشد که منی که این همه ففط جلق میزدم وتو حسرت یک کون بودم تو یه ماه 16تادختر کردم ولی باز هم راضی نبودم تنها چیزی که راضیم میکرد گاییدن دخترعمم بود چون ازش کینه داشتم و اون بود که منو به اینجا کشونده بود انصافا هم برا کردن چیز خوبی بود تصمیم گرفتم به زورببرمش یه روز کشوندمش یه جا بعد با رفیقم سوار ماشینش کردیم بردمش رو تخت دست وپاشو بستم لباساشو جردادم وای عجب بدن سفیدی عجب پستونایی اول افتادم به جون پستوناش انقد وحشیانه خوزدم که کبود شدن اونم فقط ناله میکرد دیدم یه کس کلوچه ای وسط پاهاشه یش گفتم وای مثل کس عمم میمونه که دیدش زدم اونم فحشم داد منم تا میخورد زدمش کارم شده بود لیس زدن بدن وحشری کردنش وبعد کتک زدنش انقد حشریش کردم که میگفت تو رو خداجرم بده کیرمو خشک گذاشتم دم کونش و فشاردادم بزور سرش رفت یه جیغی کشید که گوشامون کرشدن ا ول دهنشو بستم شروع کردم نلنبه زدن داشت از درد میمرد میرمو دراوردم دیدم خونیه همونطور با خونش دادم ساک بزنه بعد محکم کیرموبردم تو کسش پردش پاره شد پنج دقیقه تلنبه زدم بعد همه ابمو خالی کردم تو کسش من تبدیل شده بودم به یه بیمار فیلمای همه دخترارو پخش کردم فیلم دختر عمم پخش کردم همه رو در آخر با خودم کشیدم تو باتلاق نوشته