تحميل

عندما يركع شاه كاس أمامك ويضغط كيرت على شفتيه

0 الرؤى
0%

اسمحوا لي أن أشرح نفسي ، عمري XNUMX سنة فيلم مثير ، طوله XNUMX قدمًا ووزني XNUMX كيلوغرامًا

ليس لدي أي نقص في الإطراء على جمالي لأن الجميع يخبرونني ولا يتعلق الأمر بمجاملة مثير ، فأنا على يقين من أنني جميلة

، وقد حدث لي شاه كاس الكثير من الأشياء المختلفة لمجرد

يبدو أنني متأكد من أن كوني ليست جميلة فحسب ، بل إنها أيضًا مثيرة ، ولكنها أيضًا بالنسبة للأولاد

الفتيات ، أنا لست وسيمًا جدًا والرجال بالطبع أعتقد ذلك

لا يهم لان ثديي بأي حال من الاحوال غير مهتم بالفتيات واجمل اجزاء وجهي شفتي وعيني وحاجبي و

أجمل جزء في جسدي هي الطريقة التي يقول بها صديقي خصره

أدناه ، التي تشبه إلى حد بعيد ساقي ابنتي ، خاصةً خلف قدمي. الآن ابق ، هذه الكلمات هي قصتي الثانية التي أكتبها هنا ، وفي الجنس ، قصة قصتي الأولى

أخبرت كيف قابلت صديقي إيران بالجنس والوحدة

الشخص الذي يمارس الجنس معي هو صديقي الذي يصغرني بسنة ولكن يبلغ طوله حوالي مترين ويزن حوالي XNUMX كيلوغرامات ، لكنه ليس سمينًا وهو وسيم جدًا ، ونذكر اسمه في هذا قصة علي. خونه مون دو طبقه بود که یک طبقه اش رو برادرم با خونواده اش زندگی میکرد یک طبقه اش هم پدرم و مادرم.انقدر اصرار کردم به پدرم که من میخوام جدا بشم و مستقل زندگی کنم پدرم قبول کرد و چند خیابون اون طرفتر خودشونیک خونه اجاره کرد برام و همه وسیله ای هم خرید برا خونه که منو تشویق کنه زن بگیرم ولی خبر نداره که من به پسرا علاقه دارم و علاقه ای به دختر ندارم .البته قبلا هم گفتم که من فقط با علی سکس کردم البته چند بارم تو بچگی بوده که نمیشه اسمش رو سکس گذاشت و کسی هم نتونسته زورکی باهام سکس کنه .علی هم پدرش دو تا خونه داره که یکیش خارج شهره و فقط برا آخر هفته برا تفریح خونواده اش میرن اونجا ،به خاطر همین هم من همیشه خونه دارم ۲۴ ساعته هم اون و جفتمون هم ماشین داریم علی خیلی خیلی دوسم داشت همه چیزای خوب رو اول برا من میخواست و بعد برا خودش ولی همین دوست داشتن هم خیلی باعث دردسرم شد.اولا که با علی سکس میکردیم باهام خیلی تو سکس آروم بود و حتی خجالت هم میکشید ،حتی وقتی قرار میذاشتیم که سکس کنیم و وقتی من میرفتم پیش اون ازم با فاصله مینشست و من هر چی منتظر میشدم کاری نمیکرد که من اعصابم خرد میشد بهش میگفتم دوست نداری سکس کنیم ؟اونم میگفت چرا دوست دارم میگفتم خوب شروع کن.اونم میومد با محبت تمام لباسام رو در میاورد و شروع میکرد همه جام رو میخورد عشقش این بود که سوراخ کونو بخوره و نیم ساعت تمام میخوره و برام خسته کننده میشد و من هر کاری میکردم که تموم کنه وکاری دیگه انجام بده نمیکرد به زور پاهام رو میکشید رو سینم و با دستش محکم میگرفت و نمیزاشت پاهام رو بیارم پایین و دهنش رو میذاشت تو سوراخم زبون میکرد تو کونم و میلیسید ومیمکید و همه کار میکرد و بعدش ازم میپرسید میشه کیرم رو بخوری منم بار اول و دوم زیاد خوشم نیومد ولی هر بار برام لذت بخش تر میشد و خیلی حال میکردم با خوردن کیرش جوری که دیگه یک ساعت کیر و تخماش رو میخوردم .کیرش رو آروم میکرد تو دهنم و اصلا تلمبه نمیزد و فقط نگاهم میکرد و بعضی وقتا کیرش رو در میاورد و پیش آبش خیلی زیاد بود و میکشید رو ابروهام و چشمم و لبم و میگفت حیف نیست پسر خوشگلی مثل تو اینجوی کیر بخوره تو میتونی با خوشگلترین دخترا سکس کنی ،خودمم میدونستم ولی میل جنسی لامصب به پسر تمایل داشت.انقدر با مهر و محبت و عاشقانه باهام سکس میکرد دیگه برام خسته کننده شده بود وقتی که میکردم تا یک آخ کوچولو میگفتم میگفت چی شد دردت اومد،میخوای دیگه نکنم ؟منم که تو اوج شهوت بودم میگفتم چی میگی این آخ من از رو شهوته نه از رو درد .البته درد هم داشت ولی درد با لذت .خیلی کمرش سفت بود و بعضی وقتا شیره هم میخورد دو ساعت میکرد ولی آبش نمیومد.هیچ پوزیشنی رو پیشنهاد نمیداد و من همش باید میگفتم اینجوری بکن و اونجوری بکن.دیگه خسته کننده شده بود این سکس عشقولانه و دوست داشتم کمی خشن تر باشه تو سکس ولی بهش نمیگفتم.یک روز ازم پرسید تا حالا شده غیر من دوست داشته باشی کسی دیگه بکنتت ؟اول گفتم فقط تو انقدر اصرار کرد منم یکی از دوستای مشترکمون که خیلی هم خوشگله و اسمش امیره رو اسم بردم دیدم خیلی ناراحت شد و گفت نکنه باهاش سکس هم کردی .من گفتم دیونه چی میگی من فقط با تو سکس کردم حالا هم چون خیلی اصرار کردی فقط خواستم یک اسم بگم .کمی داد و بیداد کرد و گفت من این همه دوست دارم انقدر واست کادو میخرم و هر جا میگی میام و هر کاری میگی میکنم بعد میگی دوست داری با امیر سکس کنی خلاصه خیلی ناراحت شد و تموم شد و گذشت تا چند هفته بعد خونه یکی از دوستامون دعوت شدیم من و علی و امیر و صاحب خونه .شب وقت خواب صاحب خونه رختواب من و امیر رو کنار هم انداخت البته قبلش هم کمی مواد زده بودیم .شب علی و اون یکی دوستم خوابیدن و من و امیر تا نصف شب با هم حرف زدیم البته حرف عادی و ایر روحشم خبر نداشت که من از اون خوشم میاد و منم قصد نداشتم بهش بگم چون علی واسم مهم بود و هم دوسش داشتم و هم سکس باهاش بهم حال میداد امیر خوابید و منم چشام رو بسته بودم که دیدم علی اومد بیخ گوشم گفت خیال کردی نمیدونم داشت باهات ور میرفت وایسا فردا بریم بیرون از این خونه کار به کارت دارم منم جدی نگرفتم گفتم اشتباه میکنی یا خواب دیدی ویا اثر مواده ولی اون میگفت خودم دیدم داش ت میمالیدت.در حالی که اصلا همچین اتفاقی نیوفتاده بود .علی تا صبح نخوابید و منم از ترس علی خوابم نمیبرد چون وقتی عصبانی میشد دیونه میشد و چون هیکلش هم بزرگ بود همه کار ازش بر میومد و وقتی قاطی میکرد هر چی براش توضیح میدادی حرف خودش رو میزد و چیز میشکنه و آبرو اصلا براش مهم نیست ومنم همش سعی میکردم از امیر فاصله بگیرم که آروم بشه .فردا از بچه ها خداحافظی کردیم تا نشستیم تو ماشین یک سیلی زد تو گوشم و گفت خیال کردی نمیدونم با امیر رابطه داری و داره میکنتت ولی همش میگی فقط با من سکس داشتی و من اولین پسر تو زندگیت هستم. فقلت له اوه لما ذهبت اليك بمفردي اربع وعشرين ساعة هل انت مخطئ بالله وانت تاكلني لمدة ساعة واحبك خفت وبكيت وحلفته انه مخطئ لكنه لم يدين لي بشيء. مرت أسابيع قليلة ولم يرد على مكالمتي. بعد ظهر أحد أيام الجمعة ، كنت جالسًا في المنزل ، كنت مريضًا جدًا وكنت أشعر بالتوتر لفترة طويلة لدرجة أن علي أخبر عائلتي أنني فقدت النوم والطعام. رأيت أن أذني قرعت ورأيت علي. قلت ، "الآن أستطيع أن أتحدث إليه وأقنعه أنه أخطأ. اشتقت إليه وأردت ممارسة الجنس. "توقف ، كرهت نبرة حديثه ، كان يتحدث معي مثل الأحمق. بعد نصف ساعة اتصل وفتحت الباب ورأيت علي ورحيته بكيس ورقي صغير قال مرحبا جاء الى الفناء ولكن بعبوس وبالعكس انت قلت لنفسي لا بد أنني تلقيت الهدية ، لأنك قبل قتالنا كنت تشتري لي الكثير من الهدايا ، والكلمات التي قالها لم تكن مهمة ، لكنها لم تكن أخبار تقبيله كالمعتاد ، ولا عن حبه. قال إنه فاته أنت وقبلتك. اشتقت إلى قضيبك اللذيذ وأفعالك ، الآن الجنس عالق. أحضر معي بعض عصير الأفيون ، وأعطاني القليل ، وأخبرني أن آكل وأكلت قليلاً بنفسي. لا يهم إذا كنت تشرب الشاي وتدخن سيجارة في الفناء ، فأنا ذاهب إلى الحمام ، وأنا أحلق ، وأخرج ، قال حسنًا. حلقت وخرجت. لقد جئت وعانقته ، وشعرت قليلاً ، وتعبت قليلاً من أكل كيرش وخاي ، وقال: "اليوم أريد أن أمزق كونت." ضحكت وقلت إنني افتقدت أكل كيرت. أحضر حقيبة وزوج من الجوارب. خلعت المرأة سروالها الضيق وقالت: "ارتدي هذا. لم أرتدي النساء ، لم أجربه حتى ذلك الحين." رأيته في ذلك الجورب. رأيته وأخبر لي أنه يجب عليك أيضًا أن تلعب دور شاب ، توقف وقال له ألا يأكل. قلت ، "اللعنة ، لقد أكلت عندما تضربني." بكيت في أذني وبكيت. قلت: "اخرج". كنت أعرف أنه عندما يغضب ، يمكنه فعل أي شيء ، سواء شرب كوبًا من الماء أو الآن ، قال لوالد جدي ، لم أكن أعرف ماذا أفعل ، لم يستمع لي على الإطلاق ، رأيت أنه ليس لدي خيار سوى الاستماع إليه. أخذ يدي وضغط فمي على حتى لا أستطيع التنفس ، خلع سرواله ، هذه المرة ارتداه على قميصي. كان كيرش طويلاً ، لكن سمكه كان متوسط ​​، أخرجت كيرش ، تم رجمه بالحجارة ، رأيت أن كيرش كان أكثر سمكًا من ذي قبل ، كان الأمر كما في فيلم إباحي حيث يمارسون الجنس بوحشية ، كان هكذا. أعتقد أنه خلال الوقت الذي كنا فيه غاضبين من بعضنا البعض ، كان يشاهد فقط الأفلام الإباحية الجامحة واعتقد أنه سيفعل الشيء نفسه معي. لكنني مهووس جدًا وأنا شديد الوعي والنظافة. عرف علي أيضًا أنه ربما هذا هذا هو سبب قوله هذا ، كما أقسمت لروح عمه أنه مات وقلت له ألا يفعل هذا. قرع على أذني مرة أخرى وقال ، "أقسم لروح جدي مرة أخرى ، سأختنقك هنا". لقد كان ، لكنه ذهب حتى الكآبة. لمس ياهو شعري وشد كل شعري الذي نزلت الدموع من عيني . قلت ماذا تفعلين؟

التسجيل: May 3، 2019
الجهات الفاعلة: إيفانا السكر
سوبر فيلم أجنبي حاجبي ابروام عشوائي عرضي باحترام خاطئ أعصابي سقط امتحان أمير حصابي إسقاط هل تريد أن تأتي على أي حال هذا الوقت من هنا من هنا اینجو طيب بسرعة التغطية قال بشكل سيء مدين اخي بيزنيفورا ابطئ افعلها بكنهبا شقراء لقد رأيت كنت التالي كنت اضحك انا كنت لا يهم أقل الصدور الكبيرة إباحية موقع انا لبست عرض مفزوع عن الشعور بالوحدة زوجنا مومس جوارب مع السلامة ضحكت غطت فى النوم Xew ونده نام للنوم أنا أردت محبوب أنفسهم خودونیک سعيدة سعادة الجمال الأجمل هل انا جميلة الجمال جمال نحن جميلون دموي عائلتي أسرة أسرة شارع عمك اخي أخه اخي قصة قصتي قصص أن يكون لها قيمة فتيات دلسرم دشیی صلاتي مواساة فمك مستقيم ثانية اصدقائنا اصحاب رختوب حياتك مصنوع بطريقة مخصصة عارضة الازياء سوبر حفرة بلدي الصدور العظيمة ليتبول الملك شخصيتي شادافلا شده منم شلواش رومانسي محبوب غاضب غاضب فهمت فيلم مثير أفلام أين قلت أفعالك کردمنم سمنته انا الان قبل صغير أصغر صغير اسمي كيريمان Gaideh أغادر وضع لومهر فستان المزلق قصة أمنا سيارته قال تتكرم خصوصاً نموذج مذكر شريكنا أنا متأكد هذا يعني عطوف يجلب أنت تسأل إنه يغطي نحن خائفون أنا استطيع هل تستطيع لا تناسبك أنت تشتري انا ضحكت يريد مطلوب أردت أن اريد هى تأكل كنت آكل يأكل انت تأكل أعطيت أنت أعطيت هو يعرف كنت أعلم أنا أعرف لقد غادر كنا نغادر كنت ذاهبا نضع وانهار يكسر الحليب تعطل كنت أفعل نحن نفعل كنت تفعل ذلك لقد قتلت كنت أسحب میتت ميكونمات استغرق كنت أقول انا اقول ميلزيريد ميليسيد فركها قعد انا اكتب مات إنه قادم مرة أخرى انا منزعج لا استطيع لا يمكن لا تنام أنا لست جميلة لم يكن لدي مجاور جلسنا رأيهم انا لم احصل لا يفوز لم افز لا استطيع لا تستطيع لا يقرأ لا يأكل لا تاكل لم يعط أنا لم أعطي انا لم اعرف لا أعلم لم أنم انا لم انم لم لم نكن لم يقل نمومدهیچ لا تسقط بعضهم البعض هنا متوحش استحواذ ویمیکن

اترك تعليق

لن يتم نشر عنوان بريدك الإلكتروني. الحقول المشار إليها إلزامية *