تحميل

يجب تشحيم المؤخرة الجيدة

0 الرؤى
0%

شهر ونصف

صفقت بشدة ، كان أحد أصدقائي متكتمًا جدًا لوجود امرأة ، فلنذهب ونمارس الجنس معها. في الواقع ، ذهبنا إلى جوشوا مرة واحدة.

تذكرت الملك ، لكنني قلت إنني لن أتزوجها ، كنت تحت ضغط كبير

قررت الذهاب إلى السيدة كوني في اليوم التالي دون أن يعلم أحد أن أبرام لن يكون أمام صديقي أيضًا.

نسقت مع ابن جدي ، أفرغ دمه لي ولسيارته

لقد أعطاني إياها ، وذهبت إلى مكان استراحة بيتا بيستون خانوم ، الذي كان يُدعى بيتا جون.

رأيت بيتا كوس تسير باتجاه السيارة من مسافة بعيدة ، فقلت لنفسي

جئت كل هذا الطريق ، عدت خالي الوفاض ، جبانًا ، ترجلت من السيارة ، وركضت نحو بيتا.

أنا عجوز الآن ، مسافر ، أعطني بعض الجنس الإيراني اليوم

جبران ميكنم.گفت مشتريامو چيكار كنم.گفتم هرچى اونا ميدن من دو برابر ميدم تا شب هم فقط با خودم باش.قبول كرد رفتيم سوار ماشين شديم كه يارو پاتروليه شاكى شد.از بغلش رد شديم كه افتاد دنبالمون.منم كه ريده بودم تو خودم.اخه سه تا ادم نخراشيده سيبيلو تو ماشين بودن و گيرشون ميفتادم هم بيتا رو ميبردن يه دست هم كون منو ميزاشتن.كلى گاز و ويراژ دادم تااز دستشون فرار كرديم و رفتيم طرف خونه داداشم.تو ماشين يه بوى بدى ميومد.گفتم لابد تند رفتم چسيده.ولى بو چس نبود.بى خيال شدم رسيديم خونه.رفتيم داخل و نشست رو كاناپه.منم رفتم لباسامو در اوردم و فقط با يه مايو پاچه دار اومدم بيرون.همش ميترسيدم يه چيزى بلند كنه.اخه داداشم عتيقه زياد داره.نشستم پيشش و بهش نزديك شدم.باز هم همون بو ميومد.دستم رو انداختم دور گردنش كه ببوسمش ولى نزديك تر كه شدم حالت استفراغ بهم دست داد.بيتا بود كه بو ميداد.اينقدر عرق كرده بود و يه عطر كيرى به خودش زده بود كه بوى لاشه سگ ميداد.با خودم گفتم اينجورى نميشه بكنمش.گفتم پاشو پاشو بريم تو حموم كارت دارم.ميدونستم اگه يه جورى بگم ناراحت بشه بهم نميده.راضى شد بريم حموم.من كه مايو داشتم ولى بيتا رو بايد لخت ميكردم.اول مانتوش رو خودش در اورد.يه تاپ ابى زيرش نش بود.سينه هاش خيلى گنده بود و اويزون.شلورش رو هم در اورد.پوستش گندمى بود.كون خيلى بزرگى داشت.تاپش رو كه در اورد دوتا پسون گنده افتاد بيرون.بعد نوبت شورتش شد.كشيد پايين يه كون سياه داشت كه حالم رو به هم ميزد.رو به من كرد كه نگام افتاد طرف كسش.چشمتون روز بد نبينه رم داشت به ضخامت سيبيل بابابزرگم.لباساش بوىتعفن ميداد.رفتيم تو حموم.اول ميخواستم فقط تنش رو با صابون بشورم ولى چشمش افتاد به كيسه و سفيد اب حوس كرد كيسش بكشم.يه خورده كه بخار جمع شد كيسه رو برداشتم شروع كردم كيسه كشيدن.من هى سفيداب ميزدم اونم از تنش كثافت ميومد.كف حموم شده بود پر از چرك سياه.با كف پام احساستون ميكردم.بعد نوبت رم زنى شد.ژيلت داداشم رو برداشتم افتادم به جون موهاى پا و كس و كونش.حالا هرچقدر ميزدم تموم نميشد كه.به داس نياز داشت.با هر بدبختى بود موهاشو زديم و سرش رو هم با نصف شامپوى گرون داداشم شست و ليف هم زد و رفتيم بيرون.با حوله داداشم خودم و خشك كدم همون حوله رو دادم بهش.اومديم تو اتاق خواب و سشوار رو روشن كردم و خشكش كردم.تنش كه خشك شد خواست بره لباساشو بياره نزاشتمش.حالا كه لازمش ندارى.باشه واسه بعد.رو تخت خوابيديم منم به خاطر خيس شدن مايو درش اورده بودم.رفتم ازش لب بگيرم .مشغول شدم ولى دهنش هم بو پياز ميداد.خدايا حالا اينو چيكارش كنم.بى خيال شدم رفتم طرف سينه هاش كه نصفش رو نوك احاطه كرده بود.شروع كردم به ليسيدن و خوردن.كلم وسط سينه هاى گندش گم ميشد.وقطى سرم رو وسطشون فشار ميداد نميتونستم نفس بكشم.خلاصه با فشار سرم رو برد طرف كسش.نميخوستم بليسم ولى يه دفعه دهنم رو جلو كسش ديدم.يه بوى عجيبى ميداد با اين كه شته بودمش.دل رو زدم به دريا و شروإع كردم خوردن.اولش مزش ترش بود يه خورده كه ليسيدم و با دستم كس گنده سياهشو ماليدم دهنم تند شد.اون موقع بود كه به اين فكر افتادم كه يه روزى كير سه تا پاتروليه رفته اين تو.يهو حالم به هم خورد و خودمو انداختم اونور تخت.بيتا گفت چت شد؟گفتم معدم خاليه حال تهوع بهم دست داده.كلى تف كردم روى تخت و دهنم رو ماليدم به رختخواب كه مثلا تميز بشه ولى فكرش حالم رو به هم ميزد.گفتم حالا تو بيا جلو.شروع كرد با كيرم ور رفتن كه يه كم بلند شد و كرد تو دهنش.موهاش هنوز خيس ببود و ساك كه ميزد خيسيس با تنم برخورد ميكرد و چون سرد بود حال رو از سرم ميپروند.بى خيال ساك شدم .ميخواستم بكنمش كه گفت من برم جيش كنم و بيام.كفرم در اومده بود گفتم نميخواد من كمرم شله زود ابم مياد تا برى برگردى كيرم دوباره ميخوابه.كاندم رو گذاشتم رو كيرم و رفتم وسط لنگش و كيرم رو كردم تو كسش.خيلى گشد بود مثل اين كه دوتا كيسه فريزر اب ولرم رو به كيرت فشار بدى.شروع كردم به تلمبه زدن ولى هرچى بيشتر و تند تر ميردم كيرم بى حال تر ميشد.واسه اين كه بيشتر حال بده بالشت داداشم رو گذاشتم زير كونش تا كسش بياد بالا تر.چشمام رو هم بستم و رفتم تو خيال انجلينا جولى.همينجورى كه تلمبه زدن.بيتا هم كه داشت سر و صدا ميكرد يهو شروع كرد فحش دادن ولى من اعتنايى نكردم و كار خودمم رو ميكردم.انجلينا بهم خوب حال ميداد.يه دفعه با مشت زد تو دلم كه ريدم به خودم.كيرم رو در اوردم يهو ابش اومد.دو سه ليترى اب داشت شاخم در اومده بود خدايا اين همه اب كجاش بوده.بالشت زير كونش خيس خيس شد.

التاريخ: أغسطس شنومكس، شنومكس
الجهات الفاعلة: اشلي حرائق
سوبر فيلم أجنبي الغرفة التالية شعر أرمينيا القيء ملحوظة سقطت أرضا إفترض جدلا أنجلينا رميت مقاس جلده عرضت عليه وصل أمدالين لقد جاء هذه المرة يأتي و يذهب انا قد جئت انجورى Ozoneshlorsh إصابة بابزرقملباساش مقبول صديق جيد باشتم قبليه نايم حظ سيء بداية سيئة بديدنوشته: ‌ تصادم أخذت سوف آخذك عد لقد عدت بزنمحود تهانينا باشورمش كي تختصر بخشمشلكي بيكشمي بکنمشگفتم بکنيمشراستش لقد جئنا اليك بود بودمادة آمل بودجون كان لدي بودرد ربع بودسين بوكون بوكيرم لقد ذهبت بودشدل بودبالشت كنت بوىتفقن بیارمشفردا بیامكفرم أنا آسف Betayho الخارج وَرَاءَ أنا بالخارج أخرجه دورية الصيف وسادة السرير سرير وضع البيض تريشمام العطل راقب أنت حقا اكتسحت إلى الأمام جولي هي نفسها چسبیده سیدهولى لما؟ حالتك همماحساس هاموماول حمامي عائلة السّيدة. Xew يدبيتا Xew يدریده لقد نمت. خوده خودماحه خوداز نفسي خوناولش خونكلم جريان الدم اخي أخوك عمي دادبيتا انا ذهبت انا ذهبت بطاقة البيانات كنت أعلم أنا جالس قصة داربا دارتاپش ايديهم منديل اتبعه اتبعني دهشنفكر فمه ثانية سنتان أصدقائى مرحبًا ديديما سرير لقد قمت بتسليمها إيصال أنا عدت أنا لم أجلس أساليب بزنبيتا البيت الابيض فتحة أسود أسود سیبيلو شاشیده شامبو شجيلات انت سحبت انا قلت شدباز وقد قيل بداية شيمبيتا صندوق عمر او قديم كانافوست أفهم كنددمم من أين أنت؟ كان لدي کردشورتش کردمتشن کردميكى کردنصف کردنمافتادم کردكيرم عيونك رجل وسيم أردت وسادة کشيدنمن انا قلت: کنهاحه کنهاومد كونشالا أغادر وضع ديرباس روندمبعد زوبعة انا ألتفت هيشبو قبض عليهم ثيابه ملابس ليسيدام لعق الات الات الات ماليد معطفه مسافري زبوني عميل شعرها كانت تتساقط ميادنا میبردن أنت تسأل میترسيدم أريد أن أنام میخوابيدگفتم مطلوب أردت أن أريد لقد أعطى هذا القدر مادادبا ربي میدادرفتيم ميدادامبيتا كان يعطي الطاولة حصادة انا قلت حسنا میشدطرف بامكاني ان اقول میشدواسه ذو وجهين وانهار لقد وقعت أو سقطت لقد بدأت كنت أفعل شعرت جيدة مايكل أنجلينا مكوردماول سأفعلها لاحقًا سأقتلك سأفعل ذلك استطيع ان اقول نحن نفعل قالوا میمردم میومددستم میومدشبش ميومدكاف میومدكير میومدگفتم انا منزعج وحشية لم يكن هناك ناخراشیده لم يأكل لا يوجد لم يكن لدي اليوم التالي نازشتماشلا نزاشتي لا استطيع لا تريد أن لا يأكل ناميداد ناميديرازي ميشهكلى ميشههمش لا استطيع ما من أي وقت مضى منسق همهغافل هناك مباشرة الوقوف كريه في وسطهم

اترك تعليق

لن يتم نشر عنوان بريدك الإلكتروني. الحقول المشار إليها إلزامية *