A month and a half
I applauded badly. One of my friends was very secretive that there is a woman, let's go and have sex with her. Actually, we went to Joshua once.
I remembered the king, but I said I would not marry her. I was under a lot of pressure
I decided to go to Mrs. Connie the next day without anyone knowing that Abram would not be in front of my friend either.
I coordinated with my grandfather's son, he emptied his blood for me and his car
He gave it to me. I went to the hangout of Bita Piston Khanum, who was called Bita Joon.
I saw Bita Koss walking towards the car from a distance. I said to myself
I came all this way, I came back empty-handed, cowardly. I got out of the car, I ran towards Bita.
I'm old now, my traveler, give me some Iranian sex today
جبران ميكنم.گفت مشتريامو چيكار كنم.گفتم هرچى اونا ميدن من دو برابر ميدم تا شب هم فقط با خودم باش.قبول كرد رفتيم سوار ماشين شديم كه يارو پاتروليه شاكى شد.از بغلش رد شديم كه افتاد دنبالمون.منم كه ريده بودم تو خودم.اخه سه تا ادم نخراشيده سيبيلو تو ماشين بودن و گيرشون ميفتادم هم بيتا رو ميبردن يه دست هم كون منو ميزاشتن.كلى گاز و ويراژ دادم تااز دستشون فرار كرديم و رفتيم طرف خونه داداشم.تو ماشين يه بوى بدى ميومد.گفتم لابد تند رفتم چسيده.ولى بو چس نبود.بى خيال شدم رسيديم خونه.رفتيم داخل و نشست رو كاناپه.منم رفتم لباسامو در اوردم و فقط با يه مايو پاچه دار اومدم بيرون.همش ميترسيدم يه چيزى بلند كنه.اخه داداشم عتيقه زياد داره.نشستم پيشش و بهش نزديك شدم.باز هم همون بو ميومد.دستم رو انداختم دور گردنش كه ببوسمش ولى نزديك تر كه شدم حالت استفراغ بهم دست داد.بيتا بود كه بو ميداد.اينقدر عرق كرده بود و يه عطر كيرى به خودش زده بود كه بوى لاشه سگ ميداد.با خودم گفتم اينجورى نميشه بكنمش.گفتم پاشو پاشو بريم تو حموم كارت دارم.ميدونستم اگه يه جورى بگم ناراحت بشه بهم نميده.راضى شد بريم حموم.من كه مايو داشتم ولى بيتا رو بايد لخت ميكردم.اول مانتوش رو خودش در اورد.يه تاپ ابى زيرش نش بود.سينه هاش خيلى گنده بود و اويزون.شلورش رو هم در اورد.پوستش گندمى بود.كون خيلى بزرگى داشت.تاپش رو كه در اورد دوتا پسون گنده افتاد بيرون.بعد نوبت شورتش شد.كشيد پايين يه كون سياه داشت كه حالم رو به هم ميزد.رو به من كرد كه نگام افتاد طرف كسش.چشمتون روز بد نبينه رم داشت به ضخامت سيبيل بابابزرگم.لباساش بوىتعفن ميداد.رفتيم تو حموم.اول ميخواستم فقط تنش رو با صابون بشورم ولى چشمش افتاد به كيسه و سفيد اب حوس كرد كيسش بكشم.يه خورده كه بخار جمع شد كيسه رو برداشتم شروع كردم كيسه كشيدن.من هى سفيداب ميزدم اونم از تنش كثافت ميومد.كف حموم شده بود پر از چرك سياه.با كف پام احساستون ميكردم.بعد نوبت رم زنى شد.ژيلت داداشم رو برداشتم افتادم به جون موهاى پا و كس و كونش.حالا هرچقدر ميزدم تموم نميشد كه.به داس نياز داشت.با هر بدبختى بود موهاشو زديم و سرش رو هم با نصف شامپوى گرون داداشم شست و ليف هم زد و رفتيم بيرون.با حوله داداشم خودم و خشك كدم همون حوله رو دادم بهش.اومديم تو اتاق خواب و سشوار رو روشن كردم و خشكش كردم.تنش كه خشك شد خواست بره لباساشو بياره نزاشتمش.حالا كه لازمش ندارى.باشه واسه بعد.رو تخت خوابيديم منم به خاطر خيس شدن مايو درش اورده بودم.رفتم ازش لب بگيرم .مشغول شدم ولى دهنش هم بو پياز ميداد.خدايا حالا اينو چيكارش كنم.بى خيال شدم رفتم طرف سينه هاش كه نصفش رو نوك احاطه كرده بود.شروع كردم به ليسيدن و خوردن.كلم وسط سينه هاى گندش گم ميشد.وقطى سرم رو وسطشون فشار ميداد نميتونستم نفس بكشم.خلاصه با فشار سرم رو برد طرف كسش.نميخوستم بليسم ولى يه دفعه دهنم رو جلو كسش ديدم.يه بوى عجيبى ميداد با اين كه شته بودمش.دل رو زدم به دريا و شروإع كردم خوردن.اولش مزش ترش بود يه خورده كه ليسيدم و با دستم كس گنده سياهشو ماليدم دهنم تند شد.اون موقع بود كه به اين فكر افتادم كه يه روزى كير سه تا پاتروليه رفته اين تو.يهو حالم به هم خورد و خودمو انداختم اونور تخت.بيتا گفت چت شد؟گفتم معدم خاليه حال تهوع بهم دست داده.كلى تف كردم روى تخت و دهنم رو ماليدم به رختخواب كه مثلا تميز بشه ولى فكرش حالم رو به هم ميزد.گفتم حالا تو بيا جلو.شروع كرد با كيرم ور رفتن كه يه كم بلند شد و كرد تو دهنش.موهاش هنوز خيس ببود و ساك كه ميزد خيسيس با تنم برخورد ميكرد و چون سرد بود حال رو از سرم ميپروند.بى خيال ساك شدم .ميخواستم بكنمش كه گفت من برم جيش كنم و بيام.كفرم در اومده بود گفتم نميخواد من كمرم شله زود ابم مياد تا برى برگردى كيرم دوباره ميخوابه.كاندم رو گذاشتم رو كيرم و رفتم وسط لنگش و كيرم رو كردم تو كسش.خيلى گشد بود مثل اين كه دوتا كيسه فريزر اب ولرم رو به كيرت فشار بدى.شروع كردم به تلمبه زدن ولى هرچى بيشتر و تند تر ميردم كيرم بى حال تر ميشد.واسه اين كه بيشتر حال بده بالشت داداشم رو گذاشتم زير كونش تا كسش بياد بالا تر.چشمام رو هم بستم و رفتم تو خيال انجلينا جولى.همينجورى كه تلمبه زدن.بيتا هم كه داشت سر و صدا ميكرد يهو شروع كرد فحش دادن ولى من اعتنايى نكردم و كار خودمم رو ميكردم.انجلينا بهم خوب حال ميداد.يه دفعه با مشت زد تو دلم كه ريدم به خودم.كيرم رو در اوردم يهو ابش اومد.دو سه ليترى اب داشت شاخم در اومده بود خدايا اين همه اب كجاش بوده.بالشت زير كونش خيس خيس شد.