دانلود

Juego anal con milf rubia

0 vistas
0%

Una especie de punzada de conciencia que tengo vaciando mi propia película sexy. la primera carga

Quiero escribir un cuento y no me entra mucho. Mi instinto no siempre fue una buena partitura sexy, tal vez me vi obligado a

. Seamos realistas, estábamos en primer grado de secundaria y él tenía 15 años.

Y solo la pubertad. Connie, no había sido amigo de una chica hasta entonces, estaba muy en la palma de la mano de la chica.

. Jundeh siempre tuvo la oportunidad de chatear primero con la chica.

Estaba hablando. La historia comenzó el día que Piston vino a nuestra casa una noche. soy una chica vacia

Mi prima y yo siempre habíamos estado allí esa noche.

Mi habitación y yo estábamos hablando y escuchando música, para aburrirnos.

Trabajemos y riamos. Al principio, Irán no estaba satisfecho

Finalmente, obtuve 3 números de él y lo molesté esa noche hasta la mañana. ولي آخر سر خودمو معرفي كردم بهشون و گفتم من پسر خاله فلانيم شوخي كردم. يكي از اون شماره ها برا دختري بود به نام عاطفه كه يه دوست داشت به نام شقايق كه اين Fardash Atefeh le dio mi número a Shaghayegh. من تا اون موقه شقايقو نميشناختمو حتي از بودنش با خبر نبودم. ولي اون منو چند بار ديده بودو از من خوشش ميومد. من خيلي قيافه ندارم ولي نميدونم شقايق از چيه من خوشش اومده بود. تا اينكه ديگه نتونست طاقت بيارو به من ميس انداخت و منم زنگ زدم باحاش حرف زدن. اون شب تقريبا 1 ساعت باهم حرف زديمو با اينكه نديده بو دمش بهش پيشنهاد دوستي دادم اونم قبول كرد. من بهش هيچ حسي نداشتم و فقط از رو كنجكاوي و اينكه دوست دختر داشته باشم بهش پيشنهاد دادم. قرار شد همديگرو ببينيم ولي چون مامانش گير بود زياد نميتونست بياد بيرون به من گفت بايد به باني فت بايد صن بپيعه بيان. از اون شب بام اس ام اس بازي ميكرديمو گاهي اقات چت. تا اينكه يه 1 ماهي گذشتو ديگه من صبرم برا ديدنش تموم شده بودو بهش گفتم يا بودا مياي يا خدافظ كردا مياي يا خدافظ كروم كروم. تا اينكه 1 سال گذشتو اومديم كلاس دوم دبيرستانو من او سيم كارتمو كه شماره شقايق توش بود به كياز ام دوستانو. Más información چند روز بعد ديدم شقايق برام آف گذاشته كه چرا شماره منو داده به كسي؟ من باحاش قرار چت گذاشتمو قضيه رو براش گفتم. اون روز دو باره بهش شماره جديدمو دادم. Lee apagó su teléfono 1 día después y no hubo noticias de él hasta que lo volvió a jugar unos meses después. گفت مزاحم داشتم مجبور شدم خاموش كنم و من چون برام مهم نبود چيزي نگفتم. اون موقه ديگه شرايط فرق ميكردو اون ميتونست از خونه بياد بيرون. باهم قرار گذاشتيمو همديگرو ديدم. قيافش خوب بود ولي بازم حسي بهش نداشتمو فقط براي اينكه منم دوست دختر داشته باشم باحاش دوست شدم. . وقتي رفتيم خونه ازش پرسيدم نظرت چيه اونم گقت خوبه راضيم. چون نميدونستم كه قبلا منو ديده و از من خوشش اومده. همينطور روزها ميگذشت تا اينكه ديگه من روم باز شدو بهش دست ميزدمو و بعد 1 ماه اولين لبو ازش گرفتم. واي هنوز مزش رو لبامه. Una vez cuando estábamos en un lugar apartado (oh, vivimos en Lawson, conozco todos los agujeros de aquí y siempre íbamos a lugares donde no hay nadie) le dije ¿puedo tocar a Cinto? Contrariamente a mis expectativas, me dijo que sí, me sorprendió, puse mi mano en su pecho, y después de un rato, la saqué de debajo de mi abrigo y lo froté. با ورم نميشد كه دارم يه سينه خوشگل لمس ميكنم. اونم هيچي نميگفت و فقط گاهي اوقات از درد يه آه آروم. من اون روز فكر كردم شقايق دختر بديه ولي بدن فهميدم نه چون عاشقمه همه كار با من مكينه. يعني حتي جلو پسر خالشم با حجاب بودو نميذاشت كسي بهش داست بزنه و فقط با من حال مكيرد. Cuando terminó el día, no dormí hasta la mañana y todavía no podía creer que había hecho tal cosa. La siguiente vez que fuimos a Byrne, comencé a frotarme y frotarme los labios nuevamente. El dijo que sí. منم از خدا خواسته سري زيپو باز كردم كيرمو در اوردم. كيرم 16 سانته ولي خيلي كلفته. اون با كلي تعجب نگاه ميكردو اروم دستشو اورد جولو و كيرمو گرفت. كيرم گرمي دستشو حس كردو منم كه تا اون لحظه تاحالا كسي كيرمو دست نزده بود باورم نميشد. از اون روز اون هرلحظه عشقش به من بيشتر ميشد ولي من برعكس اذيتام بيشتر ميشد. از يه طرف حالمو باحاش ميكردم از يه طرف هرچي از دهنم بيرون ميامد بهش ميگفتم. Hasta que un día mis abuelos quisieron irse al norte y yo no fui a la escuela. وقتي رفتن زنگ زدم به شقايق و گفتم تنهام مياي؟ گفت اره. ديگه از خوشحالي نميدونستم چيكار كنم چون ميدونستم بياد حسابي حال ميكنيم. اون عاشقه من شده بودو حاضر بود به خاطرم هر كاري كنه و هرچي ميگفتم گوش ميداد ولي من بازم هينچ حسم حسم. تا اينكه رسيد و اومد بالا. وقتي اومد تو بوس كرديمو مانتوو و با شالشو در اوردو نشست روي مبل. بهشه گفتم بريم تو اتاقم؟ گفت باشه. آخه اتاقه من به بيرون پنچره نداشتو وقتي درو ميبستي تاريكه تاريك ميشد. رفتيم تو اتاق و درو بستمو كامل لخت شدم. اون كلي ترسيده بود و من داشتم لختش ميكردم. ولي نذاشت شروارشو در بيارم. بهش گفتم ميخوري؟ گفت اره و شروع به ساك زدن كرد. بلد نبود ولي چون من اولين بارم بود كلي حال ميردم تا ابم اومده ريختم تو دهنش. بدش نيومد گفت شيرين بود. منم هيچي نگفتم. اون روز تموم شد. ولي از اون روز به بعد كار ما شده بود فقط سكس. يعني فقط وقتي ميرفتيم بيرون اون برام ساك ميزد تا ابم بياد و بدش يكم حرف ميزديمو ميرفتيم خونمون. Hasta que me partió el corazón, golpeé a Alki con él durante los exámenes de junio del tercer año. اون كلي گريه ميكردو التماس ولي من برام مهم نبود. No hubo más noticias hasta que Shahrivar, que vino de nuevo, chateó con una idea extraña en Internet y Baham, y entendí por su tipo que él y yo le dijimos que estaba con su propia idea. منم چو خيلي وقت بود برام ساك ن تا اينكه من بحث كونو كشيدم وسطو گفتم بايد كون بدي. اون قبول نميكردو ميگفت ميترسه. وقتي يه روز خونه خالي بود اومد خونمونو من براي اولين بار كامل لختش كردمو بقل. واي چه كسه داغي داشت. خواستم انگشتمو بكنم تو كونش كه خودشو سفت كردو نذاشت. اون روز كلاس داشتمو بايد سري ميرفتم براي حمين ديگه سري از خونمون رفت. تا اينكه من ديگه گواي ناممو گرفتمو ميتونستيم با ​​ماشين بريم بيرون. دي ماه بودو اون ميخواست دماغشو عمل كنه. دماغش خوب بود ولي چون دوستاشو ابجيش عمل كرده بودن اونم الكي مي خواست عمل كنه. No nos vimos durante una semana hasta la operación, así que salimos con la nariz pegada. من يه جاي خلوت نگه داشتمو رفتيم عقب نشستيم. كامل لخت شده بوديم. بازم بهش گفتم كون ميدي؟ منتظر بودم بازم بگه نه كه ديدم سرشو به منظوره اره تكون داد. No me lo podía creer. منم سري كيرمو چرب كردمو به سوراخ كونه اونم ماليدم. چون تازه عمل كرده بود نميتونست كامل برگرده. جام تنگ بود براي همين از بقل شودو كونو طرف من كرد. من خواستم كيرمو بكنم تو كه دردش اومد ولي من اوجه حشرو چيزي نميفهميدم. تا كيرمو به آخرين زورم فشار دادم و سرش رفت تو كه اونم انچنان جيغي زد كه تاحالا نزده بود ولي من برام مهم نبود كه چقدر درد ميكشه و داشتم تلمبه ميزدم و اون اشكاش ميومدن پايين. تا ابم اومد. تاحالا اونطوري ارزا نشده بودم. از شدت حشر ابم پاشيده بود به سقف ماشين. اون موقه ديگه رو پام نميتونستم راه برم. تاحالا اونطوري ارزا نشده بودم. چون اولين بار بود تو سوراخ ميكنم. حتي نميتونستم راه برم ديگه. رسوندمش خونه ولي از درد اون شب خوابش نبرد. حتي نميتونست بشينه. Fardash estaba parado en la escuela al lado de la caldera con el pretexto de que hacía frío. منم برام مهم نبودو فقط به فكره حال خودم بودم. ديگه بهم كون نداد از اون موقه. Hasta Eid, yo, que estaba borracho una noche, le dije: انگار ابو ريخي رو اتيش. اون همه عشق تبديل شده به نفرت. چون اصلا انتظار همچين حرفي نداشت. خواست بهم بزنه ولي من ديگه مثله قبل نبودم. عاشقش شده بودم. با كلي غلط كردم نذاشتم بهم بزنه. ولي اون ديگه مثل قبل نبود. يعني عاشقم نبود. فقط از رو اجبار كه باحام سكس داشته بود با من بود. اخه قبلا براي اينكه ازش سو استفاده كنم بهش قوله ازدواج داده بودم. ولي از اون ماجرا من واقعا مي خواستم باحاش ازدواج كنن. Hasta que me cansé de acosarla, me duché y decidí obligar a mi esposa a ser mía. هرطوري بود راضيش كردم تا بيا خونمون. من كلي ترس داشتم از اين كار. وقتي اومد تو از ترس داشتم ميلرزيد كه گفت چرا ميلزي كه گفتم هيچي. وقتي رقتيم تو اتاق بهش گفتم شقايق منو ببخش. گفت چرا گفتم براي اين كاري كه الان مي خوام بكنم. تا اومد بگه چي من به زور بغلش كردمو انداختمش رو تختو به زور لباساشو در مياوردمو اونم فقط گردمو اونم فقط گردمو اليكرده. ولي من گوش نميدادم. Puse la camisa en la puerta y la presioné. ¡Había sangre por toda la cama y no se oía ningún sonido!

Fecha: Julio 1, 2019
Actores: precio skylar

Deje un comentario

Su dirección de correo electrónico no será publicada. Las areas obligatorias están marcadas como requeridas *