Mi amor ha vuelto

0 vistas
0%

سلام دوستان وقتتون بخير داستانى داستانى كه كه ميخوام براتون بنويسم جنبه سكس نداره و يه جورايى ميشه گفت عاشقانست من بهراده و 24 سالمه يه پسر چشم ابى پوستم تقريبا تقريبا خوشگلم خوشگلم تا حالا با هيچ حرف حرف نزدم اينكه يه روز با مونا مونا 18 سالش بود و سال اخر دبيرستان ما توى خيابون باهم اشنا شديم فقط واسه حوصلتون رو رو سر خلاصش خلاصش ميكنم از روزى كه باهم شديم شديم بيرون بيرون نميرفتيم تا اينكه كم كم با كه دارم بيرون بيرون ميرفتيم با هم توى پارك پارك پارك قرار ميذاشتيم و ميرفتم و و ميرفتيم ميرفتيم عشق بازى سكس نه ها فقط تو دست دست و عاشقانه ميگذشت ميگذشت و و بيشتر هم هم تا تا يه يه مونا بهم بهم رازى رو بهت مي گم گم گم گم بكن بعد جوابمو جوابمو بده بده بده پدر ندارم وقتى بچه بودم مارو رفته رفته من داغون شدم نميدونستم چى بگم واسه اينكه ته ته دلم بودم بهش بهش عيبى عيبى نداره ميمونم تا ببينم بعدا بعدا چه فكرى ميكنم كه خوشحال خوشحال شد بهم ميگفت ميگفت عاشقتم من كم كم كم با با مونا در ميون گذاشتم و اونم خواهراش خواهراش راستى به جز ﺧﻮﺩﺵ ﺩﻭﺗﺎ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺧﻮﺍﻫﺮ يگه هم داشت كه كرده كرده ما ما قرار شد بعد اينكه خانواده رو رو جريان جريان گذاشتيم خانوادمو بفرستم بفرستم برا خواستگارى كه سه بعد بعد اشنايى كامل هم هم ديگه ديگه خانوادمو فرستادم و و شد عيد 92 ما عقد تا اينكه اينكه اينكه مونا كلا فرق كرد باهام اخه اولشم اولشم ميگفت از مسئوليت زندگى ميترسه رفته رفته باهام و و سردتر تا اينكه اينكه سه سه روز گفت من ديگه نميتونم نميتونم ادامه بدم و بايد بكنيم بكنيم و حرفا و و كادوهايى رو كه كه برام اوردى اوردى من كلى واسش كادوهاى گرون قيمت خريده بودم گوشى موبايل 2 ميليونى و انگشتر طلا و من من قبول نكردم بگيرم بگيرم كه شايد به بهانه كوتاه كوتاه هر هر هم دليل دليل جدايى طلبيدنشو ميكردم يه جورايى رو رو عوض ميكرد تا بهم گفت گفت گفت گفت چون ما داريم اسباب كشى ميكنيم اين اين خونه ميريم ديگه نميتونى منو ببينى و راس واسه واسه هميشه اون خونه خونه هر هر چقدر ميكردم تنهام نذاره اون اون بيشتر پافشارى ميكرد تا كه كه هنوز كدوم از از پس نگرفتم و و به زور زور بهم زنگ ميزنه و منم جز شماره تلفنش نش ونى ازش ندارم اينو هم بگم ديدش ديدش زدم كنترلش كردم از جلو مدرسه تا خونه كه كه قبلا بودن اهل اهل نيست نيست مطمئن و برادراى گلم نظر نظر بدين و كمكم كنيد بگيد بگيد چه نذارم منو منو كنه التماس ميكنم ميكنم كمكم كنيد كنيد ساعت ساعت ساعت 3 شبه و چشام غرق اشكه و اون اون روز بخواب دريغ از يه ساعت خواب كمكم كنيد ممنون نوشته

Fecha: Septiembre 1, 2018

Deje un comentario

Su dirección de correo electrónico no será publicada.