دانلود

Dos buenas colegialas enseñan al profesor

0 vistas
0%

Abro nuestros ojos sexys.

Por la mañana, el rey se ha convertido en alguien, todavía estás dormido, pero me abrazaste con fuerza,

Siento bien tu calor, oh, mi ropa no está un poco fría. Yo miro el reloj

Y lentamente tiro la manta a un lado hasta que es larga

Déjame decirte, tú también te levantas, dices algo - ¿dónde estoy?, también digo - voy al baño… y

Me levanto, te miro de pies a cabeza

Tú… yo no tengo cuerpo ¡oh! Anoche me dormí desnudo en tus brazos. Cuando salgo de la cama, mi cuerpo come un poco de sexo

Te daré un vistazo al reloj sexual de Irán:

¿No quieres despertar?, entonces un bostezo. تو هم که راضی نمی شی نگاهت رو از رو بدنم کنار بگیری ... حق هم داری آخه تازه پاهامو تیغ انداختم یعنی همین دیروز ... لاک هم زده بودم ... البته چون تازه از خواب بیدار شده بودم قیافه ام خیلی دیدنی نبود ولی یک کم آرایش از دیشب روم بود سایه ی زیر چشمم و یک کمی هم رژ با وجود اینکه همشو دیشب خورده بودی ... هنوز تو نخ من بودی و نگاهت به اونجای من خیره شده بود که من گفتم - خوب من می رم حموم تو هم پاشو که یهو گفتی بیا ... اومدم . Fui a lavar mi baño y me afeité, tardé diez minutos. بعد سشوار کردم موهامو ژل زدم ریختم تو صورتم یک تل هم زدم روش (همونطوری که دوست داری) بعد یک سایه زیر چشمام کشیدم پودر هم به صورتم زدم خط لب و رژ هم زدم رژ قرمز. . tenia hambre pero no queria mostrarme a ustedes vine a la habitacion pero perezoso sigues durmiendo?!!! Cuando escuchaste mi voz, me miraste. Luego nos frotamos más fuerte y nos besamos. خیلی هول شده بودی ، همه جامو دست زدی همه جامو. Tal vez no estaba mintiendo si dije que nos besamos durante diez minutos. به معنای واقعی به هم مالوندیم تا واقعا خسته شدیم.احساس کردم کیرت داره بالا میاد که ولم کردی ... لباسهامو هم دست نزدی آخه صبحه هنوز حالش نیست می دونم.می ری چای درست کنی یک تکه کیک هم می آری که با هم می خوریمش. بعد می ری حموم به من هم اجازه می دی تو این مدت آف هامو چکنم.بیست دقیقه طول کشید تا در بیایم حالیا Sé que no tienes paciencia para el sexo, pero puedo provocar. Miras mucho mis pies, especialmente mis sandalias. تلویزیون رو خاموش می کنم یهو پاهامو می گذارم تو بغلت ... باز هم جا خوردی اما خندیدی ولی دوزاریت نیوفتاد پاهامو گرفتی ناز کردی اما من پامو خم کردم نزدیک صورتت آوردم خندیدم چشمامو هم بستم. ام انگاه به پاهای تمی اما هیچ چیز نگفتم اول پای راستم بعد پای چپم ... کفشا رو هم درآورده بودی ... پاهامو یهو کشیدی طرف خودت قل خوردم رو زمین حالا دیگه واقعا حال می کردی نه داشتی دیوونه می شدی از ساق پام اومدی بالا اینقدر لیس داری که آب دهنت خشک شد . . Tuve que sentarme boca arriba, poner mis manos en el sofá, abrirlo y abrirlo, y permanecer inmóvil. Entonces caíste en un agujero. Estabas seguro de mí porque sabes lo limpio que soy. ند دقیقه گذشت سوراخم خیس خیس بود لزج شده بود منتظر کیرت ... Estaba cansada, me dolían las piernas porque las había abierto lo más posible. No sé qué pasó, pero una vez que estuviste lleno, me di la vuelta, besé mis labios y dije: - Ahora, bueno, después del almuerzo, insististe en que me pusiera los pantalones cortos y no me resfriara. No dije nada, oh, quiero que tus palabras sean pronunciadas, cariño. . بهت می گم بدنمو کرم می زنی (خودت هم می دونی که منظور اصلیم سوراخ کونمه که چرب و آماده بشه) اما می گی باید اول برام برقصی قر بدی ... چون دوست داری منو توی اون لباس دخترونه بهتر و بیشتر ببینی و حال کنی. Otra cosa que sabes bien es que cuando bailo te pongo linda y coqueta y me asusto frente a ti poco a poco, en cambio siento que estoy a tu disposición y tengo que hacer lo que tú quieras. querer. می دونم دوست نداری یک گوشه وایستم لخت بشم خودت می خوای این کارو انجام بدی ... فقط پنج دقیقه برات رقصیدم و با نگاهات کنار اومدم تا خجالت ریخت حالا دیگه کاملا برده ی تو شدم با یک اشاره می گی بیا تا لختم کنی کرم رو برمیداری از سوراخ کونم شروع می کنی من حالا روی تخت به طرف دیوار دو زانو نشستم لخت مادرزاد هستم با یک صندل ... دست هامو می ذارم زمین ... تو یک زیر پوش به تنت و یک شلوارک پاهاته خیلی سریع هستی به یک چشم به هم زدن هم منو لخت می کنی هم خودتو ... با انگشت وسطی دست راست یک کم کرم برمی داری و شروع می کنی به چرب کدن سوراخم ... وای چقدر باحوصله این کار رو میکنی اینقدر می چرخونی پایین بالا می کنی تا قشنگ جا باز کنه من نفس نمی کشم و تکون نمی خورم چون تو خیلی زرنگی و می دونی چیکار میکنی حالا انگشت دومت اضافه می شه می دی تو می دی بایرون سدهار. انگشت سوم هم باید بیاد تا جا واسه ی اون شکلات خوشمزه ی تو که عاشقشم (کیر نازت) باز بشه انگشت هاتو که در میاری یعنی نوبت منه تا از طعم شکلات بچشم ... من در ساک زدن خیلی ماهرم ... اینو خوب می دونی ... منو به پشت روی تخت می خوابونی تا ساک بزنم… اینجوری خیلی حال می کنی عزی
.. Cariño, cúlpame porque somos tan insectos que esta vez puse mis pies sobre mi espalda sin ningún abrazo. Cuando me dormí, dije con una voz débil y de insecto: comienza pronto… Nadie puede hacerme sentir que no puedo caminar bien durante dos días. ¡Recuerdos de un anciano!

Fecha: junio 20, 2019

Deje un comentario

Su dirección de correo electrónico no será publicada. Las areas obligatorias están marcadas como requeridas *