اولين سكس من ترانه به كمك فاطمه

0 views
0%

سلام و دوستان هدف خاصی ندارم از نوشتن این خاطره ففط میخواستم با زندگی عادی یه دختر آشنا بشین اسمم ترانه هست و 23 سالمه دانشجوی پرستاری هستم و الان سال اخره تا یک ماه دیگه مدرکم رو میگیرم و دیگه به آزادی هام باید پایان بدم از ظاهر خودم بگم دختر لوندی هستم تعریف از خود نباشه ولی واقعا جذابم قدم 160 وزن 48 و سینه های 75 اندام ظریفی دارم و موهام تقریبا قهویی روشنه و تا نصفه کمرم بلندن چشمام آبی و پوست سفیدی دارم در کل درسته ریزم ولی اندامم نسبت به قد و وزنم خیلی خوبه نه تیپ جلف میزنم نه جوری که از مد افتاده باشه تقریبا معمولی ولی شیک قبلا زمان که دبیرستان بودم عاشق یکی از پسر خاله هام بودم که اونم دیونه وار منو دوست داشت و عاشقم بود خیلی زود این عشق تو فامیل پیچید ولی بر خلاف تصور همه بهم نرسیدیم و سر لج و لج بازی خانواده هامون مخصوصن عمه کوچیکم پسر خالم مجبور به ازدواج با یکی دیگه شد و من ظربه روحی شدیدی خوردم سال اخر دبیرستان بود که این اتفاق ازدواج پسر خالم افتاد افت شدید درسی و روحی من و نتیجه این جدایی شد و تا الان عاشق کسی نشدم و نمیتونم بشم دیگه به ازدواج دید خیلی معمولی پیدا کردم و از اون حال و هوای عاشقی دور شدم خانواده ما هم معولین مثل بقیه مردم بعد از اون اتفاق و جمع جور شدن دو سال بعد دانشگاه به شهر دیگه یکی از کلانشهر ها قبول شدم و با دور شدن از خانواده یکم ازادیم بیشتر شد کمی هم نوع لباس پوشیدنم در حدی که بیشتر جلب توجه میکردم تا قبلا دیگه افتادم تو فاز دانشگاه و درس خوندن زندگیم عادی شده بود یعنی مجبور بودم اونو فراموش کنم عادی زندگی کنم من دختر هاتی هستم از نظر سکس ولی بروز نمیدم و جلو خودم م یگیرم ولی بعضی وقت ها از شدت حشری شدن خودارضایی میکنم و از لحاظ دید زدن تو نخ پسر خوش تیپم هستم ولی نه جوری که ضایع بشه یا بخوام رابطه ای بر قرار کنم اتفاقا تو دانشگاه به کسی رو نمیدم شهری که من قبول شدم یکی از دختر خاله هام اونجا زندگی میکرد به اسم فاطمه فاطمه دختری با قد 170 175 و وزن 50 55 و موهای مشکی و پوستی سفید اونم خوشکله ولی به پا من نمیرسه فاطمه خیلی زود وقتی که سوم دبیرستان بود ازدواج کرد بخاطر این که اخراج شد از دبیرستان روابط زیادی با پسرا داشت و همیشه هم برای من تعریف میکرد خونه خالم مادر فاطمه تو شهر خودمون بود و یه سال دبیسرتان هم هم کلاس بودیم اوضاع فاطمه در حدی خراب شد که خانوادش زود به قولی ردش کردن اینم بگم با هرکی بود ولی تو فامیل به کسی رو نداد ولی همه دمبالش بودن خلاصه من همیشه ماهی یکی دو بار به فاطمه سر میزدم و اون هنوز شیطنت های خودش داشت تازه ازدواج کرده بود و راحت تر کارش انجام میداد از اونجایی که شوهرش تا دیر وقت سر کاره دیگه تا بیشترین حد دستش باز بود منم تاثیرات با فاطمه گشتن رو اصر گذاشت همین یکی دو روز در ماه کار خودش کرد خانوادم اصرار داشتن که رفت امد نکنم با فاطی منم کم کم دلم سکس میخواست جوری که با خود ارضایی هم خالی نمیشدم ترم سه بودم که دیگه با فاطی خیلی راحت شدم و با هم لز میکردیم و بیشتر وقت ها خونه فاطی بودم فاطی هم همیشه اصرار داشت که با یه پسر دوست بشم سکس رو تجربه کنم منم اصن دلم به دوستی راضی نمیشد تا اخر به این نتیجه رسیدیم فاطی یکی از دوستاش رو بگه بیاد خونه ش با من سکس کنه و فاطی هم اونجا باشه که حواسش بهم باشه سکس راحتی داشته باشم اذیت نشم بعد از چند هفته تونستم با خودم کنار بیام بگم به پسره بگه بیاد ساعت 10 صبح بود پسری که منتظرش بودم یکی از دوست های فاطی بود از تعریفای که فاطی کرده بود دوست ثابتش بود و بچه اروم خوبیه اسمش محمد رضا بود 21 سالش بود و داشنگاه ازاد درس میخوند عکسش که دیده بودم یه پسر معمولی خوش تیپ بود قدش 190 بود نه لاغر نه چاق تو خونه داشتیم با فاطی اماده میشیدم قبلش حمام رفتیم و یه کمی با هم ور رفتیم بعد اومدیم بیرون یه ساپورت مشکی با پیراهن سفید چین دار پوشیدم و یه اتو به موهام زدم فاطی هم تقریبا اماده شده بود یه شلوارک تاپ پوشید و بعد یه ارایش ملیح زدم همین که خواستم بگم کجاست دوستت صدای موبایل فاطی در اومد که شنیدم فاطی گفت الان در باز میکنم فشارم افتاد یهو استرس گرفتم یه حسی داشتم قابل وصف نیست تو حال خودم بودم که در باز شد تو پذیرایی نشته بودم و فاطی با محمدرضا اومدن داخل وقتی فاطی رو تو بقلش دیدم از خجالت داشتم اب میشدم حالا قرار بود بیاد ترتیب منو بده بعد فاطی معرفیمون کرد و محمد رضا دستش اورد جلو منم اروم دست دادم که گفت چقدر سردی بعد متوجه شد استرس دارم گفت نترس اگه بخوای میرم گفتم نه و دل زدم به دریا رفتم تو بغلش که فاطی گفت ترانه یواش همش مال خودته یه نیش خندی زدم بعد محمد لبام رو بوسید اولین بار بود لب میگرفتم با یه پسر از نظر سکس حال میداد ولی از نظر عشقی چون چیزی بینمون نبود حسی که باید میداد رو نمیداد به نظرم بد فاطی میدونست من وار نیستم و سکس اولمه اومد قاطی شد که اون ادامه بده و همراهیم کنه به خودم که اومدم دیدم فاطی و محمد لخت شدن رو زمین و فاطی داره بهم اشاره میده لخت بشم منم وقتی اونا رو اونطوری دیدم حشری شدم و با حس خجالتی که هنوز کامل بر طرف نشد پیرهان و شلوارم در اوردم که با دیدن بدن لخت من محمد فاطی رو کنار زدو به شوخی گفت فاطی از چشمم افتادی و فاطی هم گفت این همیشه نیست گذرت میخوره به من محمد درازم کرد رو زمین من هنرز یخم باز نشده بود با این کخ لخت بودم تو بقلش شروع کردن لب و سینه هام خوردن فاطی هم شرتم در اورد و افتاد به جون کوسم حسابی داشتم حال میکردم واسم اون لحظه رویایی شده بود بعد محمد فاطی جاشون عوض کردن و محمد شروع به خوردن کسم کرد وقتی نه ریشش به کوس بدونی موی من میخورد چنانی حالی بهم میداد که هیچ وقت تجربه ش نکردم دیگه میخواستم ارضا بشم که خودم کشیدم کنار بعد فاطی رفت سمت کیر محمد کیر معمولی داشت فکر کنم حدود 16 سانتی بود شروع کرد ساک زدن و خوردنش منم رفتم و با دست با تخماش بازی میکردم و محمدم تو فضا بود بعد فاطی رفت کنار گفت نوبت منه منم بار اولم بود یکمی بعد از اول کیرش میتونستم تو دهنم کنم و لبام دور کیرش فشار میدادم اروم جلو عقب میکردم محمد صداش رفته بود بالا میگفت وای چه ساکی میزنه این خیلی بهش حال دادم منم اصن فکر نمیکردم از خوردن و ساک زدن کیر اینقدر خوشم بیاد ولی همش اسحاس خستگی میکردم لبام درد میگرفت و کل دهنم پر شد بود فاطی هم رفت زیر تخماش لیس میزد محمد گفت تو هم تخمام بخور ترانه که گفتم چندشم میشه بعدش محمد گفت کافیه و بلند شدیم رفتیم پیش کاناپه فاطی بهم گفت دراز بکشم رو کاناپه فهمیدم وقتشه بازم استرس اومد سراغم قرار بود از کون بکنم چون پرده داشتم منم بخاطر حرفای فاطی که گفت اگه درست بدی و درد نداره یاد بگیری بعدا حرفه ای میشی و راحت میدی وقتی ازدواج کنی اذیت نمیش و این حرفا راضی به این رابطه شده بودم من به این صورت که زانو هم رو زمین بود و شکم رو کاناپه داراز کشیدم و فاطی از پشت شروع به خوردن کسم کرد انتظار داشتم محمد بخواد کردن رو شروع کنه که دیم فاطی یه ای گفت و اه نالش به راحه محمد داشت از کس فاطی رو میکرد خیلی داشت بهشون حال میداد فاطی هم داشت کس منو میخورد خیلی جالب بود چند دقیقه ای به همین صورت گذشت که فاطی بلند شد و اومد کنار کونم نشست و محمد کیرش اورد جبو دهنم منم شروع به ساک زدن کردم که فاطی انگشتش کرد تو کونم به سوزی داشت ولی قابل تحمل با اب کس اروم اروم دو سخ انگشتی کونم باز کرد که محمد رفت که شروع کنه قلبم داشت تند تند میزد سرش رو سرواخ کونم حس میکردم فاطی هم داشت میگفت اماده باش که الان میفهمی دختر بودن یعنی چی و سینه هام میمالید کم کم فشارش بیشتر کرد و صدا من بالا رفت هرچی سعی میکردم خودم شل بگیرم نمیشد فاطی هم میگفت آروم چته خو من همیشه به این کون میدم منم گفتم تو 5 ساله که داری میدی منو با خودت مقایسه نکن که محمد فشارش بیشتر کرد انگاری سرش کامل رفته بود تو از درد تمیتونستم تکون بخورم هرچی میگفتم درش بیار و نمیخوام فایده نداشت ارم جلو عقب میکرد و کم کم باز شد کونم یه لذتی همراه با درد داشتم که تقریبا شروع به تلمبه زدن کرد کنم مدام میگفتم ایییی یواش فوحش فاطی میدادم سرعت تلمبه ها بیشتر شد و دیگه کامل میرفت داخلم در میومد درد که کمتر شد تازه شروع کردم به حال کردن فاطی داشت با محمد لب میگرفت همین طوری ادامه دادیم و منم کوسم میمالیدم ولی ارضا نمیشدم انگار ابم پشت یه چیزی گیر کرده همین طوری ادامه داد دیگه سرواخم حس نمیکردم فاطی با یه دستش میزد رو کونم خیلی حال میداد سکس اولم بود حس این که یه چیز داغ داخل کونم بود داشت دیونم میکرد اونجا بود که دوست داشتم یه چنین چیزی هم تو کسم بره که محمد کیرش در اورد و دوباره با فاطی شروع کردن ولی این دفعه از کون فاطی اینقدر راحت شروع کرد به کون دادن که موندم تو کفش فاطی صداش در اومد از دیدن این صحنه خیلی حال کردم رفتم با فاطی لب گرفتن همین طوری که داشتم با فاطی لب میگرفتم یهو محمد کیرش در اورد جلو صورتم گرفت فکر کردم میخواد براش ساک بزنم اومدم بگن کثیه که یهوی ابس اومد ریخت روسینه و گوشه صورتم که روم برگردوندم کلی داد زدم و ازین حرکت بدم اومدم و دویدم سمت حمام بعد فاطی محمد زدن زیر خنده خودم یکم تر تمیز کردم که فاطی محمدم اومدن بهش گفتم برو بیرون بیشعور البته به شوخی که فاطی گفت دلتم بخواد من این همه میدم واسه همین دو قطره ابه دیگه سه تایی یه دوش گرفتم و فاطی همون جا خودش مالید تا ارضا شد منم داشتم کسم میمالیدم که محمد بازم حشری شد رفت سمت فاطی که فاطی گفت حال نداره گفت ترانه رو بکن اومد کشیدم تو بغلش یکم لب گرفتیم گردنه و سینه هام خورد و درازم کرد کف حمام رو 4 دست و پا بودم بازم همون درد و اروم اروم شروع به فرستادن کیرش کرد مثل بار اول کلی درد داشتم وقتی کامل تو کونم رفت دردش کن شد گرمای کیرش بهم دل گرمی میداد شروغ کرد به تلمبه زدن بدن خیسش وقتی بهم میخورد حس بهتری میداد سرعتش خیلی بیشتر شد موهام رصورتم ریخته بود با خو ظربه که بهم میزد موقع فروع کردن کیرش موهام به جلو پرتاب می شد فاطی هم گوشه حمام نشسته بود گاهی یه دستی به کسش میکشید اینقدر سرعتش زیاد شد که و تا ته میکرد داخلم که حس میکردم کیرش تو شکممه و الان کل روده هام یکی شدن خیلی حال میداد این درد درست داشتم اینقدر حشری شده بود که فاطی هم میگفت یواش تر محمد کشتیش من تو حال خودم نبودم فقط کیری تو کونم بود حس میکردم محمد همش اینو زمزمه میکرد عجب کسیه وای خوش باحلی کسی که اینو میگیره چقدر خوشکله ى با دستاش کمرم ماساژ میداد که یه دفعه کیرش تا ته کرد داخل و افتاد روم که دراز شدم رو کف حمام ىه اب داغ کونم پر کرد که از داغیش کونم سوخت فاطی اومد جلو گفت الان چه حسی داری گفتم عاالی گفت حالا درک کن چرا من اون موقع ها این کارا رو میکردم واقعا راست میگفت خیلی حال میداد من که حال نداشنم بلندشم از رو زمین محمد سریع خودش جمع جور کرد به اب زد به خودش یه لب خداحافظی گرفت رفت فاطی هم دوش گرفته بود باش رفت بیرون حمام من هموز داخل حمام همون طوری دراز کش بودم با به کون گوشاد و یه سوزش نرم و به اب داغ که هنوز داغیش تو وجودم بود بلند شدم یکمی خودم انگشت کردم راحت دو انگتش میرفت داخلم یه ابی به خودم زدم سکسم مرور میکردم و پشیمون که چرا زود تر امتحانش نکردم شروع کردم کسم مالیدن و خودم ارضا کردم ولی به سختی ولی چنان ارضا شدم که از نظر خودم فکر کنم چند دقیقه بدنم داشت میلرزید البته من فکر میکردم چند دقیقه بلند شدم کونم شستم اومدم بیرون کلی با فاطی خندیدم و به اتفاقات امروز فکر میکردم بعد دیگه رفتیم زنگ زدیم غذا سفارش دادیم واسه ناهار چون وقت نشد دیگه شب هم موندم همونجا ولی همش حس میکردم کونم بازه و میخواد یه چیزی ازش خارج بشه که فاطی میگفت دو سه بار اول همین طوریه با محمد و فاطی چند بار دیگه هم سکس کردم که تقریبا همین طوری بود فقط من راحت تر شده بردم امیدوارم خوشتون اومده باشه شرمنده من دست به قلمم خوب نیست نوشته

Date: March 6, 2020

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *