سلام اسم من نداست ۲۵ سالمه در کل از نوجوونی دختر شیطونی بودم و در بیست سالگی هم اوپن شدم همیشه دور و برم پسرا و مردای جور و واجور بودن خانوادم هم زیاد رو این مسایل بهم گیر نمیدادم روز و شب و خوش میگذروندم اما ماجرای سکس با شوهر خالم برمیگرده به شش ماه پیش شوهر خالم یه مرده سی و پنج ساله و واقعا خوشتیپه همیشه دلم میخواست بدونم سکس باهاش چه حالی میده شش ماه پیش من کلاس ویولن بودم و اون روز هم ماشین و با خودم نبرده بودم مادرم بهم زنگ زد که همگی قراره برن ویلای کنار دریامون تو بابلسر و شوهر خالم آقا شهرام هم بعد کلاس میاد دنبالم کلی ذوق کردم و قبله اینکه بیاد آرایشم و غلیظ تر کردم پایین کلاس منتظرش شدم دلم میخواست امروز دیگه با هم باشیم میدونستم اونم از خداشه بالاخره رسید و سواره ماشین شدم بعد از احوالپرسی شروع کرد به گفتنه این که چقد خوشگل شدم و منم واسش عشوه میومدم تو راه جاده دریا بودیم که دستش و روی پاهام حس کردم نگاش کردم گفت ندا دوستت دارم دارم میمیرم که اون کسه نازت و بمالم بعد از روی شلوار شروع کرد به مالیدنه کسم ولی چون موقع رانندگی تعادل نداشت پیچید تو یه فرعی خلوت هوا کم کم داشت تاریک میشد شوهر خالم همونطور که دستش روی کسم بود ازم لب میگرفت منم خودم در اختیارش گذاشتم زیر گلوم و میلیسید دکمه های مانتو رو باز کرد و چنگ زد به سینه هام و تاپم و سوتینم و جر داد واقعا حشری شده بود تو ماشین هم یکم جا تنگه ولی اون بیخیاله همه سینه هامو میلیسید آه و نالم دیوونه ترش میکرد نوکه سینه هام و تند تند میک میزد تو همون حالت دستشو برد تو شورتم و به کسم چنگ زد دیگه حالم عجیب خراب بود بهم گفت جنده خانوم حیفه این کس نبود ازم دریغ کردی گفت تو ماشین نمیشه بریم ویلای دوستم کسی نیست وقتی رسیدیم بدون معطلی من و برد تو اتاق خواب و انداخت رو تخت لختم کرد وقتی کسم و دید آب از لب و لوچش اومد یه لیس از کسم زد گفت دختر چه کسه شیرینی داری بعد شروع کرد به لیسیدن کسم داشتم از شهوت میمردم فقط ناله میکردم کسم تو دهنه شوهر خالم بود اونم داشت چوچولم و میک میزد زبونش و لوله کرد فرستاد تو کسم داشتم دیوانه میشدم گفتم کیر میخوام شهرام گفت جووون جنده خانوم سریع شورتشو در آورد و کیره کلفتش و کرد تو کسم یه جیغه بلند زدم اونم مثله وحشی ها عقب جلو میکرد و داد میزد بعد یه ربع تلمبه زدن آبشو تو کسم خالی کردߐ نوشته
0 views
Date: July 14, 2018