سکس توی شرکت با دختری که آرزوم بود

سلام من مهران هستم 22 سالمه این داستان مال 2 سال پیشه که میخوام براتون تعریف کنم و چون تا به حال داستان ننوشتم شاید ب نظرتون جالب نیاد من توی ی شرکت لبنیاتی کار میکنم 3 تا کارمند دیگه هم ب جز من کار میکنن اونجا که هر 3 تاشون هم دخترن یکی از این دختر ها 23 سالشه که اسمش فرشته هست ی دختر خیلی جذاب و خوشگل با یه بدن کاملا سکسی این دختر قبلا ازدواج کرده بود ولی به علت نداشتن تفاهم با شوهرش از هم طلاق گرفتن ساعت کاری ما توی شرکت از 8 صبح بود تا 6 عصر ومن و فرشته اخرین نفراتی بودیم که از این شرکت بیرون میرفتیم قبلا خیلی توی این فکر بودم که یه حالی باهاش بکنم ولی هیچوقت موقعیتش پیش نمی آمد و یا اگه موقعیتش هم بود من روم نمیشد که بهش پیشنهاد بدم ی روز توی شرکت نشسته بودیم و همه هم رفته بودن و رئیسمون هم بهمون گفت که اینجا بشینید تا بچه های شرکت ک رفته بودن لبنیات رو توی شهر پخش کنن بیان ما نشستیم و با هم مشغول حرف زدن شدیم که ناگهان تلفن فرشته زنگ خورد دوست پسرش بود از حرفاشون فهمیدم که قرار بود اونشب با هم سکس کنن کلی با خودم کلنجار رفتم که مخش رو همون روز بزنم و حسابی باهاش حال کنم وقتی تلفنش تموم شد و اومد داخل دفتر شرکت دیدم کمی عصبی هست ازش دلیل عصبی بودنش رو پرسیدم و اون بهم گفت که جریان چیه من هم که حسابی شکه شده بودم که این دختر با دوست پسرش سکس میکنه دل رو زدم به دریا و رفتم نشستم کنارش و سرش رو گذاشتم روی شونم و دستمو میکشیدم لای موهاش و به حساب داشتم با حرفام و کارام دل داریش میدادم اینم بگم که کیرم هم بد جور راست شده بود و دست فرشته هم روی کیر داشت فشار میاورد فرشته گفت حالا من چ کار کنم من دل اون پسر رو شکوندم و نتونستم باهاش سکس کنم صورت رو گرفتم توی دستم و باهاش کمی حرف زو و ناگهانی لبم رو روی لبش گذاشتم و دستمو دورش حلقه کردم اونم محکم لبام رو میخورد و دستش رو برده بود لای موهام لبمو ازش جدا کردم و گفتم فرشته میخوای امروز ما باهم حال کنیم اولش که هیچی نگفت برای بار دوم ازش پرسیدم و با حرکت سرش گفت که اره بلندش کردم و بردمش پشت دفتر که اتاق استراحت رئیس هست در رو هم بستم و قفلش کردم اروم ب طرفش رفتم و شالش رو از روی سرش برداشتم و دکمه های مانتو اش رو هم باز کردم ی تاپ سفید استین س ربعه یا ی سوتین صورتی زیرش داشت تاپش رو هم در اوردم و با دستم سینه هاش رو مالیدم اونم دور کمرم و گرفته بود و با ناخن هاش روی پشت اروم میکشید بعدش دستم رو بردم پشتش و سوتینش رو در اوردم شروع کردم به خوردن سینه هاش ک صدای ناله های فرشته بلند شد و همش آه آه میکرد بعد از خوردن سینه هاش ساپورت سفیدش رو از پاش در اوردم و از روی شرت سرم رو روی کسش گذاشتم کسش خیلی خیس شده بود و یه بوی خیلی خوبی میداد منم همش لیس میزدم کسش رو بعدش شرت صورتیش هم از بدنش در اوردم اصلا باورم نمیشد که چه کسی رو دارم میبینم ی کس سفید تپل بدون یه دونه مو روی کسش دوباره سرم رو میزارم روی کسش و شروع به خوردن میکنم و با ب دستم کونش رو میمالیدم و با یه دستم هم سینه هاش رو میمالیمدم اونم دستش روی موهام بود و ی دستش هم روی صورتم بعد از مدتی ازم خواست تا منم لخت شم وقتی که لخت شدم شروع کرد به مالیدن کیرم و ساک زدن کیرم از روی دل و جون برام ساک میزد حتی تخم هام هم برام میخورد من هم ک دیگه طاقتم تموم شده بود ازش اجازه خواستم تا بکنمش و اونم اجازه داد فرشته رو خوابوندم روی مبلی که اونجا بود و پاهاش رو دادم بالا سر گیرم رو گذاشتم دم کسش و یکمی مالوندم که دیدم فرشته میگه تورو خدا منو بکن منو بکن که به کیرت نیاز دارم منم کیرم رو فشار دادم تا بره توی کسش ولی خیلی تنگ بود و به سختی کیرم داخل کسش میرفت وفتی کیرم رفت توی کسش یه جیغ خفیفی از روی درد زد منم شروع کردم ب تلمبه زدن و با ی دستم هم کرده بودم توی سوراخ کونش و عقب و جلو میکردم فرشته گفت که بیا و بهم لب بده منم لب میدادم بهش و میکردمش فرشته ناگهان ی تکونی به خودش داد که فهمیدم داره ارضا میشه بعدش ازش خواستم تا ب صورت داگ استایل بخوابه وقتی خوابید کیرم رو تا ته کردم توی کسش و شروع کردم به کردن اما این بار خیلی تند تر میکردم فرشته دیگه از بس جیغ زده بود نفسش بالا نمیومد منم کم کم داشت ابم میومد و بهش گفتم پاشو داره ابم میاد اونم نامردی نکرد و با دستاش منو محکم به خودش چسبوند و نگذاشت که حرکت کنم و تمام ابم توی کسش خالی شد هردومون بیهوش افتادیم روی مبل و من همش فرشته رو میبوسیدم از اون روز به بعد هم 3 بار دیگه سکس کردیم تا این که من فهمیدم دارم بابا میشم و برای این که کار خودم بود بردم و عقدش کردم و الان حدود 1 سال هست که من و فرشته صاحب ی دختر خوشگل هستیم امیدوارم از این داستان خوشتون اومده باشه نوشته