لاپایی تو کلاس

سلام این خاطره برای دوران دبیرستان منه اون موقع 17 یا 18 سالم بود من نسبت به پسرای همسن و سال خودم خوشگل تر و قیافم بیشتر به دخترا میخورد به همین خاطر اکثر پسرای کلاس دنبال اذیت کردن من بودن منم رفیق و دوستی نداشتم تا این که سال جدید کلاسم عوض شد منم عادت داشتم تو کلاس آخر بشینم ته کلاس رو نگاه کردم گوشه کلاس یه نیمکت که دو نفر توش بود رو دیدم اون موقع مدرسه ها کمتر از الان بود و خیلی شلوغ تو یه کلاس کوچیک چهل تا پنجاه نفر بودن منم به ناچار رفتم سمت نیمکتی که دیده بودم تا اومدم بشینم سر نیمکت اولی بلند شد منم مجبور شدم برم وسط بشینم خودشونو معرفی کردن با هم دوست بودن دو هفته اوضاع خیلی آروم بود منم خیالم راحت شده بود که کاری با من ندارن دیگه باهشون راحت بودم تا اینکه یخ بچه های کلاس باز شد و باهم بیشتر آشنا میشدن و دوباره توجه نسبت به من زیاد شد و هر کس میرسید یه تیکه ای مینداخت به من دو تا پسری که من کنارشون بودم تو میز حالیشون شد که چه چیزی نسیبشون شده و یواش یواش دست مالی کردنا شروع شد اول پاهاشون رو می چسبوندن به رونام هر کاری هم میکردن باهم بعد از یه مدت زانوشون رو میزاشتن زیر رون پام و تکون میدادن منم دیگه نمی تونستم جام رو عوض کنم یا جولشون رو بگیرم تسلیم شده بودم اونا هم که دیدن من کاری نمیکنم خیالشون راحت بود بعد هم دست زدن اضافه شد دستشون همیشه لای پای من تکون میخورد جاشون هم دنج بود کسی نمی دید تا اینکه یه روز مثل همیشه تا نشستم شروع کردن به مالیدن دیگه مهم نبود معلم چی میگه برای دست مالی کردن من فقط میومدن کلاس منم هم چیزی از حرفای معلم حالیم نمیشد اونیکه سمت دیوار بود به لای پام راضی نشد و برای اولین بار دستش رو از پشت گذاشت روی کونم منم یکم خوشم اومد گرمای دستش رو خوب حس میکردم اون یکی هم لای پام رو انتخاب کرده بود و داشت رونم رو می مالید داشتم دیونه میشدم از خدام بود که زنگ نخوره زنگ دوم شروع شد اینبار منم منتظر دستاشون بودم خودم رو بردم جلوتر و تا جای که میشد به کمرم قوس دادم دوباره دستشو گذاشت رو کونم منم کونم رو آوردم عقب دستش رفت زیرم نگاش کردم یه لبخند رضایت روی لباش بود شروع کرد به انگشت کردنم اون یکی هم پام رو انداخت بود لای پاهاش و کیرش رو می مالید به رونم آخ دیگه از حرارت بدنم خیس عرق شده بودم دستش رو از زیرم درآورد و از پشت برد تو شلوارم به هر زحمتی بود سوراخم رو با انگشتش پیدا کرد و فشار داد تو کونم دیگه داشتم از شدت حال ارضا میشدم که زنگ خورد فقط یه زنگ دیگه مونده بود اونم ورزش بود تصمیم خودم رو گرفتم و زمانی که همه رفتن تو حیاط برای فوتبال من موندم تو کلاس منتظر بودم که بیان سراغم بعد از چند دقیقه یکیشون اومد تو کلاس همه جارو نگاه کرد وقتی دید فقط منم سرشو برد بیرون و به اون یکی خبر داد یکی وایساد جلوی در تا اگه کسی اومد بفهمن و اون یکی اومد سمت من نشست کنارم دستش برد سمت کونم منم از خدام بود سریع برگشتم و خم شدم روی میز اول با شلوار از پشت چسبید به کون شروع کرد مالوندن منم حال میکردم بعد شلوار رو شرت خودشو رو تا روی زانوش کشید پایین بر گشتم کیرش رو دیدم دراز بود دورش هم یکم مو داشت خم شدم اونم شلوار و شرتم رو کشید پایین بعد رو کرد به دوستش و گفت مراقبی اونم سرشو تکون داد سر کیرشو با تف خیس کرد و گذاشت روی سوراخم ولی هر چی زور میزد تو نمیرفت منم دردم میومد بعد گذاشت لای پاهام منم رونام رو چسبوندم به هم یکم که تلمبه زد دیدم اون یکی اومده کنارم داره با کیرش بازی میکنه سرم رو بردم سمتش اونم سریع زیپش رو کشید پایین و کیرش رو آورد بیرون گذاشت روی لبام شروع کردم به خوردن سر کیرش خیلی سریع آبش اومد ریخت رو زمین اون یکی هم محکم تلمبه میزد تا آبش اومد و ریخت لای پاهام آبش تا جورابام رفت پایین سریع شلوارم رو دادام بالا و رفتم تو حیاط تا کسی نفهمه اون دوتا هم چند دقیقه بعد اومدن بیرون و بیحال نشتن روی زمین نوشته