کون دادن من به یک پسر کونی خوشگل

0 views
0%

قبل از هرچیزی اینو بگم که این داستان کاملا واقعیه و همین دیروز برام اتفاق افتاد من شاهین هستم 38 سالمه توی سایت شهوانی زیاد در مورد انواع سکس ها داستان خوندم بالاخره یکیش هم برای خودم اتفاق افتاد دیروز بعد از شام زنم بهم گفت برم یه کم میوه بخرم بیام شاید مهمون بیاد خونه من هم کاپشنمو رو برداشتم و با زیرشلواری که طوری بود هرکسی متوجه نمیشد این زیرشلواره رفتم بیرون یه پسر خوشگلی هست که کونی هستش توی راه با ماشینش جلومو گرفت گفت برسونمت من هم قبول کردم تازه راه افتاده بودیم که دستشو گذاشت روی رونم گفت به به با زیرشلواری گفتم آره دیگه میرم یه چیزی بخرم ب یام بعد دستشو برداشت و گفت میترسم شق کنی گفتم نه بابا من دیگه متأهلم از این کارها نمی کنم دوباره تکرار کرد تا اینکه رسید روی کیرم باهاش یه کم بازی کرد تا کیرم خوب شق شد بعد بهم گفت تو که گفتی دیگه نیستی چیزی نگفتم بهم گفت بریم بیرون شهر من هم گفتم بریم توی راه حسابی با کیرم بازی کرد رسیدیم بیرون شهر که کسی نبود همه جا هم تاریک بود بهم گفت شاهین خان شلوار من خیلی تنگه ولی تو زیرشلواری داری بکش پایین یه کم با کونت ور برم فردا میریم تو منو می کنی من هم گفتم پسر خوب من که کونی نیستم اونقدر گفت تا من راضی شدم گفتم چی میشه یه کم با کونم ور میره در عوض فردا من می کنمش حسابی اومدیم و من همونجا روی صندلی ماشین زیرشلواری با شورتمو کشیدم پایین و اون هم از اونطرف ماشین رفت سروقت کونم آقا یه کم باهاش بازی کرد راستش من بدم نمی اومد نمی دونم چی شد من خودم یه کم بیشتر خم شدم اون هم کیرش بد نبود تا من خم شدم روی صندلی ماشین و تقریبا داگی بودم که یهویی سر کیرشو فرو کرد تو کونم من صدام دراومد خیلی درد داشتم دیگه نمی دونستم چیکار کنم گفتم پسر چیکار کردی تا اینو بگم کیرشو کشید بیرون خیلی التماسم کرد که یه کم خیسش کنم من هم گفتم قرار نبود بکنیش که کونم داشت می سوخت خودش تف کرد رو کیرش بازهم گذاشت دم کونم یه بار هم سر کیرشو گذاشت تو کونم ولی اجازه ندادم بیشتر بکنه بعدش خودمو کشیدم جلو و نزاشتم بیشتر بکنه بعد هردومون جغ زدیم و آب کیرمون اومد بعدش راه افتادیم به طرف خونه من هم میوه خریدم و رفتم خونه آقایون سرتونو درد نیارم من تا صبح از شدت درد کونم نمی تونستم بخوابم و عذاب وجدان هم داشتم که به یه پسر کونی کون دادم هیچی دیگه فرداش نه بهم زنگ زد و نه اینکه من نتونستم پیداش کنم فعلاً همینجوری بلانکلیف این بود داستان کون دادن من نمی دونم باور می کنید یا نه ولی واقعیته نوشته شاهین 38

Date: August 23, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *