وقتی امیر منو به بلوغ رسوند

داستان حاوی محتوای گی اولین باره دارم داستان مینیویسمو امیدوارم ازين خاطره خوشتون بیاد من 22 سالمه الانو خاطره مال تقریبا سال پیشه پسرعمم اسمش اميره و تقریبا سه سال از من کوچیک تره يه پسر خوشگله ناز پوستش نسبتا سفید قده خودم 185ه اون الان يه پنج سانت قدش از خودم کوتاه تره اینم بگم که ما تو یک آپارتمان 5 طبقه میشینیم که اونام تو همین آپارتمانن خلاصه گفتم داستان مال سال پیشه وقتی بابام کل خانواده علاوه بر یکی دو تا از همسایه ها که از فامیلای دورمونن رو دعوت کرده بود منو پسر عمم از بچگی باهم بزرگ شدیم و همیشه باهم بازی میکردیمو خیلی بهم نزدیک بودیم تو این مهمونیم طبق معمول کنار هم بودیمو باهم حرف میزدیم و چون دوست نداشتیم بقیه بفهمن چی ميگيم مث بقیه بچه ها ميرفتيم بیرون تالارو شروع میکردیم به صحبت کردن سوم راهنمایی یا اول دبیرستان بودم و تازه با مسایل سکسیو فیلم سوپرو این حرفا آشنا شده بودم نشستمو این چيزا رو برای امیر تعریف کردم با این که سه سال از من کوچیک تر بود ولی کلک تقریبا هم اندازه من یکم کمتر میدونست براش کلی توضیح دادمو رفتیم یک کنار گوشيم که اکسپریا مینی بود اون موقع ها تازه اومد بود درآوردمو اومدم پورنایی که از دوستام گرفته بودم نشونش بدم یکیو پلی کردم یک دقه گذشتو یهو بابام صدام کردو ازجا پریدم گفتم بله گفت کیف پولمو خونه جا گذاشتمو برو از خونه بيار تالار حدودا 20 دقه پیاده فاصله داشت از خونمون منم طبق انتظار با امیر رفتم خونه تو راه بهش دو سه تا فیلم کوتاه نشون دادم اون موقع هنوز به بلوغ نرسیده بودم ولی حشری شده بودم يه حالتی که حدودا درک نمیکردم نزدیکای خونه خر شدمو بهش گفتم امیر حاضري این کارایی که تو این فیلما میکننو انجام بدین میدونستم دوستم داره و حاضره هر کاری کنه تا خوشحالشم ولی فکر نمیکردم قبول کنه دو ثانیه گذشتو گفت قبوله قند تو دلم داشت آب ميشد کیرم که سانت هنوز بیشتر نبود حسابی راست شده بود هي تو راه میدادمش بالا يه چيزي مثل قولنج شکوندن و حال ميداد رسیدیم خونه و رفتیم تو آسانسور يادمه فقط یکی از همسایه ها بود و يه کارگر هم آورده بودیم که خونه ما رو تمیز کنه تو آسانسور با دهن کاملا باز مث این عقده ایا لب میگرفتیم هي طبقات رو ميرفتيم بالا هي میومدیم پایین آخرش رفتیم بالا پشت بوم باز شروع کردم ازش لب گرفتن که کم کم دیدم داره بدش مياد دستشو گرفتم چسبوندم به کیرم هم یکم ترسیده بود هم یکم جا خورده بود گفتم نمیخوای کاری کنی که پسر داییت خوشحال بشه گفت چرا گفتم پس هر کاری ميگم بکن شلوارمو کشیدم پایین گفتم برام لیسش بزن امیر زانو زد کیرمو گرفت تو دستش داغ بود وااای چه حالی ميداد ولی خوشش نمیومد گفتم چرا لیسش نمیزنی گفت خوشم نمياد گفتم بزرگ تر که شدی منم اين کارو برات میکنم البته بعد ها به حرفم عمل کردم خلاصه زبونه نازو داغشو که حسابی مث حشریای آمازون مک زده بودم زد بکیرم وااااای عجب حسی بود تا حالا تو عمرم همچين احساس لذت بخشی نداشتم يه یک دقیقه لیس زد منم که تو ابرا اصن داشتم پرواز میکردم دیدم داره دیر ميشه گفتم امیرجون میخوریش برام ميخواست رد کنه ولی قبول شروع کردن به خوردن کیرم کیرم تو دهنش بود بیشتر داشت مک ميزد مث اینکه انگار داره از سینه مادر شیر میمکه منم یواش کیرمو عقب جلو میکردم يه پنج شیش دقیقه تو همین حالت بودیم که کم کم داشت شیکمم داغ ميشد احساس کردم داره يه چيزي رو میکشه بیرون اونجا بود که سگ هار شدم کلشو گرفتم مث سگ کیرمو تو دهنش عقل جلو میکردم به هر حال بار اولی بود که داشتم ارضا ميشدم یک دقیقه همينطوري پیش رفتیم که یهو ارضا شدم وااااااااااااااای هیچ حسی لذت بخشی مثل اون حس تاحالا نداشته بودم تو عمرم اصن اونجا بود که فهمیدم انسان چجوری از زندگی لذت میبره 15 ثانیه تو حالت ارضا بودم اگه ده تا ارضا فراموش نشدنی تو عمرم داشته باشم اون یکیش بود یهو قفل شدم تو دهنش کل عضله هام قفله شد آبی بود که از تو کمرم ميومد من خالیه خالیه شدم با يه حس عالی هر چی آب تو دهنش ریختم ریخت بیرون فکر کنم اندازه يه نصف استکان چای خوری ازم آب اومده بود و خلاصه این بود که حاجیتون به بلوغ جنسی رسید حالا از قهري که تا يه هفته باهامو کردو بگذریم ما هر چی بزرگتر شدیم تجربه های سکسیه بیشتری برای هم درست کردیم نمونش همین فردا که اگه شيطون بخواد بعد تقریبا هفت ماه میخوایم یک سکس ديگه داشته باشیم کلش واقعیت بود و اگه تو 15 سالگی مث يه پورن استار نبودم و بابت بقیه اشتباهات معذرت ميخوام امیدوارم کیراتون شق شده باشه و از خاطره ی اول من خوشتون اومده باشه اگه خوشتون اومد ماجرا های سکس های بعدیمون رو هم ميگم نوشته ابولحشره خراسانی