نه سال زندگی با لیلا

0 views
0%

سلام من حسین ساکن جنت ابادشمالی هستم 18 19 سال داشتم با لیلادوست شدم اون موقع یه کاوازاکی100 قرمز داشتم ودوستای پسرم برای من مهمتر از دختر بودن و من اکثرا در حال پیچوندن دخترها بخاطر پسرها بودم برم سراصل مطلب وقتی میرفتم سرقرار سعی میکردم برای جلب اعتماد بیخودی لیلا رو لمس نکنم که جواب هم داده بودو لیلا یه موقع هایی از چاپیدن پسرا تعریف میکرد یه مواقعی از دادناش مثلا قبلا یکی ازدوست پسرهاش اونو به باغ دوستش برده بودو اونجا پسرهامشروب خوردن و بعدش صاجب باغ به لیلا و دوستش گفته بودکه اون همه دوست دخترهاش و داده دوستش کرده وحالا اونم باید لیلارو بکنه والبته ان روزها چون لیلاعاشق من شده بودمیگفت بعد از کلی گریه تقلا و چک خوردن بالاخره توانسته بودبه کمک دوست پسرش فرارکنه امادرسالهای پایانی اعتراف کرد که دوست پسرش مست میشه و خابش میبره و لیلا درحال سرخ کردن سیب زمینی در اشپزخانه بوده که صاحب باغ میاد و از پشت کیرش که هنوزبه خوبی راست نشده بود رو به کون لیلا میچسبونه و اونو از پشت بقل میکنه و سینه هاش رودردست گرفته وشروع به مالیدن میکند از اونجایی که لیلا لاشی خیلی شهوتش زیاده و حتی درخیابان اگرکسی دست به نقاط حساس بدنش بزنه دوست داره که زودتربه اون یاهرکسی که بشه بده دراون لحظه هم هیچ مقاومتی نمیکندواقای صاحب دست به زیر لباس لیلا برده و کمی شکمش رو مالیدو لباس روبالا بردو سینه های خوشگلش روکه به اندازه بزرگ و به اندازه سفت هستش رو از سوتینش دراورد لیلا روبرگردوند شروع به مالیدن وخوردن سینه هاولبای لیلا کردراستی لیلا گفته بود که صاحب باغ گفته بوده که مقاومت وسروصدانکنه وگرنه دوست پسرشم ازخواب بیدارمیشه وبه اونم بایدبده به همین خاطر سرو صداومقاومت نکرده که مثل سگ درغ میگه خلاصه لباسای لیلارودرمیاره ولیلاروروزمین میخابونه کیرش رودرمیاره لیلابدستشمیگیره میکنه تودهنش شهوت لیلاخیلی زیادشده هی تاته کیرو توحلقش میکنه ودرمیاره توخماش ومیخوره صاحب بادست بدنش رووشکمش رومیمالونه دستش رومیبره کسش رویکم میماله لیلا میگه من دخترم ازکون من وبکن برمیگرده توف کردتوسوراخ لیلا کیرشم وحشیانه میکردتوحلق لیلا فشارمیداددرمیاوورددوبارهمیکوبید توحلقش کلشم گرفته بود تا عقب نکشه لیلااوق میزدوکیرش وتوف کردگذاشت روسوراخش لیلا میگه توروخدااروم بکن اولش خیلی دردداره سوراخش تنگ تنگ یکم که فشارمیده کیرش میره تودادمیزنه وروبه جلو فرارمیکنه دیگه صاحب شاکی شده دستش روروشانه لیلا گذاشت ویک دفعه کیرش وتاته کردتوکونش لیلایه دادزدونتونست دیگه فرارکنه یکم صبروشروشدجنان میکردکه کونش واقعاخون اومدوپاره شدولی کم لیلامیگفت دارم دیونه میشم من کونی توام بکن پاره کن کونمو یک دفه گفت بسه توروخدا چشام هیچ جارونمیبینه بزارتوش بمونه تکون نده صاحب دست به کسش بردومحکم میکردوکسش ومیمالیدلیلاروانی شده بودفش میدادومیگفت من جنده توام بایدهمیشه منو بکنی وصاحب ارضاشدابشوریخت توکونش همینطوری که کیرش توبودروکمرلیلایه چرت زدالبته این نظرمن که لیلاازکوس داده بوده وبه هردوتاشون داده ولی بازم کامل درست اعتراف نکرد نوشته

Date: July 11, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *