هم اتاقی من در دانشگاه

0 views
0%

سلام دوستان من فرید هستم اصلاتا پدری ارمنی و ماردی ایرانی دارم و متولد ایروان هستم خیلی به داستان های اینجا توجه نمیکنم و نظرات رو که میبینم واقعا شگفت زده میشم از استقبال پرشور شما دوستان از داستان های بقیه که 90 درصدشون به دور از واقعیت هست من 26 ساله هستم لیسانس ادبیات انگلیسی از دانشگاه ایروان و دانشجوی فوق لیسانس زبان شناسی انگلیسی در دانشگاه رابرت گاردن اسکاتلند واقع در شهر ابردین خوب بزارین از اول همه چیزو تعریف کنم 23 سالم بود که لیسانسم رو گرفتم و با کمک های نقدی پدرم به اسکاتلند امدم البته قرار بر این نبود از اونجا که من یک عمو تو امریکا دارم میتونستم برم امریکا هم درس بخونم ولی از اونجا که تو امریکا کاری برای رشته ی من وجود نداره ترجیح دادم در یو کی زندگی کنم 24 سالگی به اسکاتلند امدم خوب اولش دوستی نداشتم و یکم احساس غریبی و دوری از خانواده داشتم چند تا دانشگاه مد نظرم بود حتی خود دانشگاه گلاسگو اما خوب سرنوشت باعث شد من به دانشگاه رابرت گاردن بیام خوب پس از 4 ماه بلاتکلیفی در گلاسگو و شهر های مختلف اسکاتلند نامه از دانشگاه رابرت گاردن دریافت کردم که میتونم در اسرع وقت برای ثبت نام در اونجا اقدام کنم وقتی به اونجا رفتم خوب استقبال گرمی ازم شد ثبت نام رو انجام دادم و خوب چون تو ابردین جایی برای زندگی نداشتم اتاقی رو اجاره کردم که نزدیگ 1000 پوند برای 1 سال برام اب خورد که ابته الان 1000 پوند واقعا پول زیادی نیست اما خوب شهریه یکم زیاد بود مجبور شدم از پدرم کمک بگیرم و واقعا ازش ممنونم دقیقا اواخر ماه مارچ 2016 بود که ترم شروع شدم من تو روزهای اول خیلی نتونستم خودمو با اونجا وفق بدم ولی به مرور زمان دوستانی زیادی پیدا کردم و خوب هرشب تو بار با هم خوش میگذروندیم اما یه دختری هم اتاقی من بود خوب خوشحال بودم فک میکردم ممکنه یه پسر هم اتاقیم باشه میتونستم 2200 پوند بدم و اتاق رو تنها اجاره کنم ولی تنهایی خیلی سخته دختری که با من هم اتاقی بود اسمش کترین بود خیلی دختر خوبی بود اینو بگم که اصالتا اهل بیرمنگام انگلستان بود خوب اوایل خیلی باهم گرم نبودیم ولی به مرور زمان خیلی با هم گرم شدیم با هم درس میخونیم با هم تی وی تماشا میکنیم کلا سعی میکنیم از زمان استفاده کنیم اواخر ماه اگوست بود که ترم تموم شدم و من تونسته بودم رابطه ی گرمی با کترین برقرار کنم تو تعطیلات ازم خواست باهاش به بیرمنگام برم خوب منم که خیلی دوست داشتم انگلستان رو بگردم باهاش رفتم وقتی رسیدیم پدرش در روز باز کرد یه مرد خیلی پول دار و مرتب یه پورشه ی ماکان داشت که برای خودش بود یه تویوتا هم داشت که مال خانومش بود یه 3 شبی اونجا موندمو بیشتر اشنا شدیم بعد از کترین جدا شدم و به ترتیب به گشتن انگلیس پرداختم از لندن شروع شد رسید به منچستر بعد ناتینگهام و ویمبلدون و همپشایر و یه 6 تا شهری رو گشتمو دیدم وقتشه برگردم اواسط ماه اکتبر ترم جدید شروع شد و دوباره کترین رو دیدم و خیلی خوشحال شدم درست اواسط روز 24 اکتبر بود که فهمیدم 4 نوامبر تولد کترینه خیلی تدارک دیدم بزارین یکم راجع به کترین براتون بگم یه دختر با قد حدودا 5 4 و وزن حدودا 140 پوند و خوب خیلی هم خوشگل و با نمک راستش قبل از تولدش تصمیم گرفتم که ازش درخواست ازدواج کنم شب که شد کل اتاقمون پر شمع بود چند تا شاخه گل رز از شاپینگ سنتر مرکز شهر خریده بودم که به نحوه های مختلف پخش شده بودن خوب ساعت 6 5 کترین از کتابخانه ی دانشگاه برگشت و وقتی وارد شد جا خورد و من هم ناگهانی جلوش ظاهر شدم و گفتم تولد مبارک عزیزم ولی اونم سریع بغلم کردو حسابی تشکر کرد شام رو که خوردیم مقدمات درخواستم رو تو طول خوردن شام بهش گفتم و زمانش فرا رسید وقتی بهش گفتم فک میکردم ناراحت شه اما با کمال خوشحالی پذیرفت و من هم از پدر و مادرم خواستم با اولین پرواز به ابردین بیان پدرو مادر کترین هم خودشون رو رسوندن خوب بعد از یک هفته خانواده ها به این نتیجه رسیدن که اشکالی نداره که ما ازدواج کنیم خوب قرارمون رو گذاشتیم روز 25 دسامبر عروسی کنیم و در کلیسای سنت مارک ابردین با هم عروسی کردم و قرار شد اخر این ترم اتاق رو تحویل بدیم که ما اینکارو کردیمو ماه می 2017 اتاق رو تحویل دادیمو الان یه خونه ی 120 متری تو رو خریدیم و داریم راحت زندگی میکنیم اما اصل داشتان بر میگرده به شب 26 دسامبر که ما برگشتیم به اتاقمون راستی یادم رفت بگم کترین 25 سالش بود خوب راستش ساعت 6 بود که با هم رسیدیم اتاق رو خوب افتادیم رو مبل من کلا ادم بی ادبی نیستم ولی بالخره داستان باید یجوری تعریف بشه دیگه خوب بعد از نیم ساعت عشق بازی من هر دومون لباس هامون رو در اوردیم و شروع کردیم به بوسیدن هم من دیگه تحملم سر اومد و یه راست شروع به خوردن پاسیش کردم اونم انقدر تو حال خودش بود که نمیفهمید صداش کل دورم اریا رو برداشته بعد از 10 دقیقه شروع کرد به ساکینگ کاک و خیلی بهم چسپید یکم بعد پورن پوزیشن شروع شد و من تا 20 دقیقه تو پوزیشن به قول دوستان تلمبه میزدم موقعی که خواستم کام کنم کاترین ازم خواست رو شکمش خالی کنم و منم اینکارو کردم کلا خیلی خوشگذشت هم اون کارش رو بلد بود هم من خوب 1 ماهی میشه که ترم اخر شروع شده و خوب منو کترین بارها با هم سکس داشتیم اما هفته ی پیش کترین بهش پیشنهاد داد تا بچه دار بشیم میگفت وقتشه و پدر و مادرش بهش گفتم که بدنیست از تنهایی در بیاید و از این حرف ها دو شب قبل وقتی از دانشگاه برگشتیم با کترین رفتیم و شور کردیم بعد از شور هر دو افتادیم رو تخت خسته خوابمون برد ساعت 8 صبح احساس کردم یکی داره ساکینگ میکنه دیدم کترین داره ساک میزنه یه هفت یا هشت دقیقه ای ادامه داد و منم سریع یکم پاسیش رو لیک لیس زدم و خوردم و پوزیشن شروع شد بعد از یک ربع تلمبه زدن کام کردم و خالی کردم تو پاسیش خوب راستش هنوز معلوم نیست حامله شده یا نه ولی اکسپکت میره که تا 1 ماه دیگه معلوم شه دوستان خیلی خوشحال شدم ببخشید شاید بعضی چیز هارو نمیدونید بخونید چون من معادل فارسیش رو نمیدونستم خوب بزارین در انتها یکم از خودم بگم من در ارمنستان به دنیا اومدم ولی چون پدرم با مادرم که ایرانیه ازدواج کرد من تونستم پاسپورت ایرانم بگیرم خوب تو این 26 سال من 6 سال هم ایران بودم حتی های اسکول رو هم تو ایران تو رشته ی هیمونیتیس تمام کردم ولی خوب برای دانشگاه ترجیح دادم برگردم ارمنستان با تشکر فرید از ابردین اسکاتلند

Date: April 29, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *