كس خيس مشتري

سلام دوستان من هميشه خواننده داستانها بودم امشب تصميم گرفتم يكي از خاطرات سكسيم رو بهتون بگم من يك مغازه در يكي از بازارهاي معروف بندرعباس دارم متاهل هستم و ٣١ سالمه و كلا مشخصات متوسط رو به بالا دارم مغازه م مربوط به خانوماس يك روز كه تو مغازه بودم و مشغول موبايل بودم از دور يه خانوم تقريبا ٢٨ ساله از دور ديدم كه ظاهر جذابي داشت قد ١٧٠ و هيكل ورزشكاري و كون بزرگ بهش خيره شدم و اومد تو مغازه سلام كرد و گفتش از اجناسم خوشش اومده يكي لهجه خاصي داشت بهم گفتش كه مقيم كاناداس كه بعدا با ٢تا سوال تخصصي فهميدم خالي بسته و خواسته رد گم كنه تو حرفاش متوجه شدم داره عشوه مياد و به قول معروف داره چراغ سبز ميده بهش گفتم همه اجناسم اينا نيست و مقداري تو انبار هست گفتش پس وقتي آوردي بهم اطلاع بده منم گفتم پس شماره بزار اونم شماره شو گذاشت و گفت مواظب باش وقتي زنگ بزن كه داداشم نباشه اين حرفش باعث شد كه من تعجب كنم و مطمئن تر بشم كه طرف ميخاره از من خداحافظي كرد و رفت منم سريع بهش زنگ زدم و گفتم اگه موافق باشي به اتفاق هم ميريم انبار تا اجناس رو روئيت كني و هر كدوم رو خواستي برداري اونم بعد از من من كردن گفتش باشه گفتم بيا پاركينگ بازار تا با ماشينم به اتفاق هم بريم انبار خلاصه اومد سوار شد و با هم رفتيم سمت خونه ي من كه اون فكر ميكرد داريم ميريم انبار رسيديم در پاركينگ آپارتمان كه تعجب كرد و گفت اينجا كه خونه س منم گفتم خونه اجاره كردم واسه انبار خلاصه رفتيم توي خونه اون ديگه فهميده بود كه ١٠٠ بايد بده نشستم كنارش و يكمي از زندگيش گفتش و منم حشري هيچي نميشنيدم كم كم دستش رو گرفتم تو دستم و بهش نزديك شدم و گرفتمش تو بغل يهو گفتش من از فلان جنس تو مغازت خوشم اومده بهم ميدي منم گفتم ببينيم چي ميشه گذاشتمش رو پاهام جوري كه كلفتي كير شق شدم رو حس كنه شروع كردم به بوسيدن گردنش بعدش از رو مانتو سينه هاشو ميماليدم بعدش كم كم لختش كردم وقتي كاملا لخت شد متوجه شدم شكمش شله يه جاي بريدگي مثله سزارين رو شكمشه به روي خودم نياوردم كه متاهله خيلي فرصت نداشتم بايد برميگشتم مغازه كليكار داشتم و مغازه هم ت عطيل سريع لباسامو در آوردم يكمي كير ١٧ سانتي و كمي كلفتمو لمس كرد و گفتش چ داغه منم گذاشتمش لاي پاش جالب اينجاسك كلي كسش خيس بود و كيرم و زير شكمم كامل خيس كرد و جالبتر اينكه وقتي كيرمو كردم تو كسش براحتي رفت وحشتناك خيس بود اون تو شروع كردم به تلمبه زدن اونم كلي آه و ناله ميكرد من مونده بودم چرا ناله ميكرد آخه بنظر گشاد ميومد خلاصه حدود ١٠ دقيقه تو حالت طاق باز كردمش تا اينكه آبم اومد و رو شكمش خالي كردم فقط تو اين كردنا زياد منو فشار ميدادو بيش از حد بازوهامو با دستاش لمس ميكرد بعد از اون رسوندمش در بازار و بهم گفت حالا اون جنس رو بهم ميد ي منم گفتم شرمنده مسائل سكسيم با كسب و كارم قاطي نميكنم بركت مغازه ميره اونم قهر كرد و رفت البته بعدش پشيمون شدم از اين خسيس بازيم چون خوشگل وخوش هيكل بود بااينكه كوس گشادي داشت نوشته