من و مرضیه

سلام من محسن هستم این داستان مال 2سال پیس هست مرضیه همسر برادر خانمم هست خیلی بدن سکسی داره من 4 سال هست ازدواج کردم همش تو کفش بودم تا ی روز خانمم رفته بود خونه مادرش زنگ بهم زد گفت ی کار کامپیوتری داری که ازم خواست براش انجام بدم منم با کمال میل قبول کردم بعد از چند دقیقه زنگ بهش زدم گفتم خودتم بیا که اونم قبول کرد من از خوشحالی داشتم میترکیدم از اون برم کیرم راست شده بود منم سریع رفتم شورتم در اوردم و شلوار نازک پوشیدم طوری که کیرم تا حدودی دیده میشد اخه خیلی مذهبی بودن خلاصه زنگ در زده شد در باز کردم دیدم خودشه با کلی معذرت خواهی اومد داخل نشت من ی مقداری میوه اوردم کامپوتر رو حالت خواب گذاسته بودم قبلش ی فیلم سکسی گذاشتم که تا کامپوتر بیات بالا فیلمه باز بشه کامپوتر از حالت خواب خارج کردم گفتم تا بیات بالا من ی چای بیارم گفت مممون منم رفتم برای چای یواشکی نگاه کردم ببینم عکسلعملش چی هست دیدم داره نگاه میکنه منم کیرم داشت از رو شلوار نازک میترکید که چای رو ریختم تو فنجان رفتم تا وارد اتاق شدم سرش رو انداخت زیر یعنی من نگاه نمیکردم خلاصه منم با ی ببخشید یادم رفته بود ای فیلمو ببندم قطش کردم چای گرفتم جلویش ی دفعه چشمش خورد به کیرم که داشت شلوار سوراخ میکرد روی خودش نیورد کنار میز کامپیوترم دو تا صندلی داشت یکیش خودم نشستم یکیشم اون مشغول شودم به کار کامپوتری منم کل حواصم برای این بود که چطور اون کس خوشکلش بگام داشتیم کار میکردیم هی خودم میچسبوندم بهش با ی دستم کیرم در اوارده بودم جغ میزدم ی یک ساعتی کارش طول کشید دیگه کم کم داشت تموم میشد که دل زدم به دریا دستم بردم روی رون سکسیش که دیدم رفت اونبر اخه خیلی کم رو بود من توجه نکردم ادامه دادم دیدم گفت بغیش برای ی روز دیگه گفتم تموم هست دیگه بلند شد که بره منم حواصم نبود کیرم در اوردم بلند شدم چمش خورد به کیر19 سانتی من اومد خدا حافظی کنه گفتم کارت دارم گفت نمیشه دیگه کار دارم منم رفتم جلو لبش چسبوندم به لبم که منو زد کنار از رو نرفتم تکرار کردم گرفته بودمش تو بغل اونم هی می خواست در بره از ترس ابروش هیچ صداییم ازش در نمیومد خوابوندمش رو تخت هی خواهش میکرد منم شهوت جلو چشم گرفته بود با هر خفتی بود لباساش در اوردم چه بدن سکسی داشت سوتینشم پاره کردم چه سینه هایی داشت گرفتمشون تو دهن اونم خواهش میکرد و گریه منم توجه نداشتم سینه هاش خیلی توپ بود یواش یواش بدنش لیس زدم تا رسیدم به کس خوشکلش شورتش در اوردم اخه اجازه نمیداد درارم من پارش کردم تا به عمرم همچین کس به این توپی ندیده بودم با زور پاهاش باز کردم رفتم برای خوردن اون کس تپل کریرم داشت ازش اب شهوت میچکید شروع کردم به خوردن کسش که دیدم صدای گریش قطع شده وداره اه اه اه میکنه که فهمیدم اومده تو راه ادامه دادم دیدم دستش گذاشت پشت سرم و می گفت محکم تر بخورش چقدر خوردن حال میده ی کمی که کسش خودم گفت نوبت منه کرم کرد تو دهنش هم دوبار ساک زد گفتم ابم داره میات گفت همش میخورم ابم با فشار ریخت تو دهنش همه ابم خورد دیدم داره ادامه میده اینقدر برام خوب ساک میزد که کیرم دوباره راست شد گفت بسه برو اون کسم اماده خوردن کیرته منم رفتم گذاشتم در کسش ی دفعه کردم توش ی اهی کشید گفت کیرت دو براربره مرتضی هست خیلی کسش تنگ بود داشتم از خواشحالی میترکیدم خلاطه با چند روش هی کیرم میکردم تو کسش و تلمبه میزدم که دیدم بدنش شروع کرد به لرزیدن گفت 10 سال ازدواج کردم هنوز به این حس نرسیده بودم منم تند تند تلمبه میزدم که دیدم ابم داره میات تلمبه زدن یواش کردم گفتم شاید دیگه نتونم بکنمش بذار از کونم ی کم بکنمش درش اوردم گفت چرا در اوردی گفتم نوبت سوراخ کونت هست که گفت نه من هنوز از کون به مرتضی هم ندادم گفتم باید به من بدی گفت درد داره گفتم کاری میکنم در نداشته باشه ی کم اسپری دندون زدم روسوراخ کونش ی کمی باش بازی کردم دیدم 2 انگشتم مبکنم توش حس نداره کیرم گذاشتم دهنش یکم ساک زد اوردمش در سوراخ کونش یواش یواش رفتم توش کیرم تا ته کردم تو کونش حس نداشت با دو بار تلمبه زدن دیدم کیرم شده پر خون کونش جر خورده بود منم کفتم زود بیارمش تا بی حسیش تموم نشده دیدم ابم داره میات همش خالی کردم تو کونش بعد با دستمال خون کونش وکیرم پاک کردم انداختمش زیر تخت که متوجه نشه بعد زنگ بهم زد گفت خیلی کونم میسوزه گفتم ۲ روز تحمل کن خوب میشه از اون موقه هر وقت که ازاد باشه میات پیشم ولی نمیذاره دیگه از کون بکنمش نوشته